چرا علمای هرات را می‌کشند؟

اخیرا یک عالم سرشناس شیعه در هرات ترور شد. شیخ جعفر توکلی؛ نمایندگی یک مرجع پرنفوذ شیعه در عراق یعنی آیت الله حکیم را در افغانستان بر عهده داشت و همزمان، مسؤول رادیوی محلی حکمت هم بود.blank

هرات پیش از این هم شاهد رویدادهای مشابه بوده است؛ رویدادهایی که در آن، علمای دینی عمدتا شیعه آماج قرار گرفته اند. در برخی موارد، طالبان مسؤولیت حمله ها را بر عهده گرفته اند؛ اما پس از آنکه روند صلح با طالبان، دست کم به صورت یکجانبه از سوی دولت، کلید خورده، این گروه نیز سعی می کند از پذیرش مسؤولیت رویدادهای تفرقه انگیزی مانند ترور علمای شیعه، حمله به مساجد و اجتماع نمازگزاران یا عزاداران و… دامن برچیند و چه بسا آنها را محکوم کند.

در شماری از موارد نیز داعش، مسؤولیت اینگونه حمله ها را قبول کرده است؛ چیزی که دست کم در رویدادهایی اینچنین، از دید منتقدان، یک پوشش ریاکارانه برای جلوگیری از بدنام شدن طالبان است.

واقعیت اما هرچه باشد، چندین مورد ترور علمای دینی در هرات به ویژه چهره های پرنفوذ شیعه، می تواند معنا و پیام مهمی داشته باشد.

نخستین مسأله این است که هرات یک شهر چندفرهنگی است. سنی ها و شیعیان در آن حضوری تقریبا برابر و همتراز دارند. افزون بر این، جریان های سیاسی- قومی قدرتمندی مانند جمعیت اسلامی، حزب اسلامی به رهبری گلبدین حکمتیار و شاخه های مختلف حزب وحدت نیز در این ولایت، حضور و سلطه و نفوذ دارند و هرکدام به نحوی سعی می کنند نبض قدرت و مدیریت سیاسی و امنیتی این ولایت راهبردی را در اختیار خود داشته باشند.

بنابراین، ترور علمای دینی به ویژه چهره های مذهبی شیعه در هرات، می تواند برآیند مرگبار و برون داد خونین یک انتقام جویی سخت افزاری رو به گسترش میان جریان های سیاسی- قومی رقیب و متخاصم در این شهر به حساب بیاید؛ چیزی که به گونه ای نشانگر عود کردن دوباره عقده ها و کینه‌توزی های به جا مانده از دوره های پر شور و شر جنگ های داخلی، رویارویی های تنظیمی و تنش های قومی در گذشته باشد.

با ورود حزب اسلامی به رهبری گلبدین حکمتیار به بازی های کلان سیاسی و معادلات قومی قدرت در افغانستان و به ویژه پس از سفر بحث برانگیز چندی پیش گلبدین به ولایت هرات، این شهر بیش از همیشه آبستن صف بندی های خطرناک سیاسی با رویکرد قومی و فرقه گرایانه شده است.

با این حال، این تنها یک وجه ماجراست. هرات همزمان یک شهر راهبردی دارای مرز مشترک با ایران نیز هست.

توسعه نفوذ و نفوس اقلیت شیعه در این شهر که از بسیاری جهات، در سایه فرهنگ و ارزش های سیاسی و فرهنگی همسایه غربی افغانستان، تعریف می شود، برای بسیاری دیگر از بازیگران بحران افغانستان، مایه رشک و حسد و حسرت است.

در کشوری که از امریکا و انگلیس و ناتو تا ترکیه و عربستان سعودی و امارات و پاکستان و هند و روسیه و ایران و… بر آن ادعای سلطه و نفوذ و مالکیت دارند، هرات نمی تواند همچنان بدون درد سر به حیات سیاسی و اجتماعی اش به مثابه بستری آرام برای همزیستی صلح آمیز اقوام و مذاهب رنگارنگ افغانستان ادامه دهد.

بنابراین، ترور هدفمند علمای دینی درست همانند آماج قرار دادن مساجد و نمازگزاران و اجتماعات مذهبی در هرات، می تواند بخشی از یک نبرد نیابتی قدرت های بزرگ برای تحمیل و تعمیم سلطه خود بر افغانستان باشد.

عامل سوم نیز که البته کمتر از دو عامل دیگر، اثر و اهمیت ندارد، نفوذ فرقه های افراط گرای وهابی و پروژه سلفیت است. هرات برای این منظور، زمینه ای مهم و مناسب محسوب می شود؛ هم به جهت همسایگی آن با ایران و ترس از صدور سریع و آرام ارزش ها و الگوهای فرهنگی و ایدئولوژیک جمهوری اسلامی به افغانستان و هم به لحاظ بافت و ترکیب فرهنگی و قومی این ولایت و حضور نیرومند جامعه شیعه در آن.

مطالب مرتبط