غنی در راه آلمان؛ نگرانیهای امنیتی جهان و افغانستان
کنفرانس امنیتی مونیخ، هیچ برونداد و برآیند ملموس و معناداری برای امنیت جهانی ندارد؛ تریبون یکطرفهای در خدمت ابرقدرتها و قدرتهای نوظهور اغلب رقیب و متخاصم است تا به مواضع سیاسی، سیاستگذاریهای امنیتی،، رویکردهای دفاعی، آرایشهای نظامی و ائتلافها و صفبندیهای استراتژیک همدیگر حمله کنند و یا از از مواضع خود در این زمینهها دفاع نمایند.
در این میان، دستهای از کشورها هم هستند که با استفاده از تریبون کنفرانس امنیتی مونیخ، فرصت پیدا میکنند تا توجه کشورهای جهان به وضعیت خود را جلب کنند و نسبت به بیتوجهی به آن و تبعاتش برای امنیت بینالمللی، هشدار دهند.
به نظر میرسد افغانستان از جمله این دسته باشد.
اشرفغنی؛ رییس جمهوری، امسال هم خود رأسا به آلمان میرود تا در کنفرانس امنیتی مونیخ سخنرانی کند. این سفر در حالی انجام خواهد شد که دولت کابل در یک شرایط سخت و انتخابهای دشوار قرار گرفته است. روند صلح با طالبان، با جدیتی بیسابقه، خارج از اراده و اداره دولت افغانستان، با رهبری امریکا و مشارکت احزاب و سیاستمداران مخالف تیم حاکم، دنبال میشود و پیشبینی میشود طی ماههای پیش رو، شاهد پیشرفتهای شگرفی در این زمینه باشیم. این در حالی است که کابل، اگرچه میداند که آلترناتیوی برای صلح با طالبان وجود ندارد، همزمان با هرگونه امضای پیمان صلح با طالبان، پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آینده، مخالف است؛ زیرا آن را به زیان برنامههای آقای غنی برای قبضه دگرباره قدرت برای پنج سال آینده میداند.
از سوی دیگر، آقای غنی، عمیقا نگران عواقب سیاستهای امنیتی دونالد ترامپ در برخورد با طالبان و دولت افغانستان است. از زمانی که خروج نیروهای امریکایی از افغانستان که از پیششرطهای اصلی طالبان برای صلح است، مطرح شده، دولت کابل، از همه امکانات و ابزارهای خود برای متوقفکردن این برنامه و ممانعت از خروج امریکا از افغانستان، استفاده کرده است. کابل میپندارد که اگر امریکا از افغانستان برود، اشرفغنی و دولت او، سرنوشتی مشابه سردار داوود یا داکتر نجیبالله پیدا خواهد کرد و نظم سیاسی کنونی فروخواهد پاشید.
بنابراین، آقای غنی میتواند با استفاده از تریبون نشست مونیخ، اروپاییها را به عنوان شرکای استراتژیک امریکا در پیمان ناتو که همزمان در افغانستان هم دارا نیروی نظامی هستند، از پیامدهای ویرانگر تصمیمهای ترامپ برای صلح و حضور نظامی غرب در افغانستان، آگاه کند.
پیشبینی میشود که آقای غنی، یکبار دیگر با تأکید بر اینکه افغانستان به نیابت از غرب و همه کشورهای جهان با تروریزم مبارزه کرده و در مسیر صلح و امنیت بینالمللی قربانیهای بزرگی داده است، به جهانیان نسبت به عواقب ویرانگر صلح شتابناک با طالبان هشدار دهد.
او همچنین میتواند از شکاف شدیدی که در پی اختلاف نظرهای اساسی میان اروپا و امریکا پس از به قدرت رسیدن دونالد ترامپ، در زمینه سهم اعضا در تأمین مخارج ناتو و همچنین تفاوت دیدگاههای عمیق و بنیادین این دو قطب قدرت درباره مسایل مرتبط با صلح و جنگ و امنیت بینالملل و مبارزه با تروریزم در کشورهای بحرانزدهای مانند افغانستان، سوریه و… ایجاد شده، با هوشمندی بهرهبرداری کند و از کشورهای اروپایی بخواهد که از هماکنون آماده پیامدهای بحرانزای صلح یکجانبه و عجولانه امریکا با طالبان و نادیدهگرفتن کابل در این روند در داخل مرزهای خود باشند؛ بحرانهایی که از نمودهای آن، میتوان به هجوم سیلآسای مهاجران و فجایع انسانی برآمده از آن و نیز تبدیل دوباره افغانستان به کانون پرورش و پخش و اشاعه تروریزم بینالمللی اشاره کرد.
رییس جمهوری همچنین شاید با انگشتگذاردن روی ارزشهای لیبرالدموکراسی، و مسؤولیت قدرتهای اروپایی در قبال حفظ و حمایت از آنها، برای جلب نظر مساعد قدرتهای اروپایی در پشتیبانی از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آینده در افغانستان، تلاش کند. او برای این منظور، شاید با اشاره به تصویب قانون جدید انتخابات و همچنین برکناری و ممنوعالخروجکردن اعضای ارشد کمیسیونهای انتخاباتی، از این موارد به عنوان نشانههای عزم راسخ خود برای برگزاری یک انتخابات دموکراتیک، آزاد و مبتنی بر قانون و ارزشهای مدرن یاد کند.
با اینهمه، از آنجایی که اروپا به تنهایی و بدون همراهی و رهبری امریکا قادر به حفظ هژمونی خود در افغانستان و منطقه نیست، بعید به نظر میرسد که سفر پیشروی رییس جمهوری به آلمان، بتواند تأثیر ملموس و قابل ملاحظهای روی نگاه اروپاییها به تحولات جاری در افغانستان بگذارد و مسیر تازهای در این زمینه باز کند.
از سوی دیگر، اروپاییها هم از عمکرد مأیوسکننده دولت آقای غنی در حوزه مبارزه با فساد، تقویت دولتداری، حاکمیت قانون، انتخابات و تقویت دموکراسی، بهشدت سرخورده و ناراضیاند، و بیتردید، این مسایل، پیروزی آقای غنی در کسب نتایج مورد نظر خود از این سفر را با تردید روبهرو میکند.