ارگ و عطا؛ یک جنگ با سه انگیزه

به دنبال برکناری اکرم سامع از فرماندهی پولیس ولایت بلخ، عطامحمد نور رئیس اجرایی حزب جمعیت و والی پیشین بلخ، با انتشار بیانیه‌ای فیس‌بوکی، ارگ ریاست‌جمهوری را به راه‌اندازی توطئه‌ای تازه برای برهم زدن آرامش و امنیت مردم بلخ متهم کرد. در «اطلاعیه ضروری» آقای نور، از مردم خواسته شده بود که برای حفظ امنیتشان، به محل کار خود نروند و بازار بلخ را بسته نگه‌دارند.blank

عطامحمد نور روز چهارشنبه نیز در همایشی با رد جابه‌جایی‌های جدید در بلخ، گفته بود: «ما به‌خاطر حمایت از حق‌وحقوق مردم خود در برابر حکومت ضعیف که دو ماه وقت آن باقی مانده، تغییرات و تبدیلات را قبول نداریم، ولو با ایجاد بحران شود ولو با جنگ شود.»

اما برخلاف ظاهر مدنی اعتراضات هواداران آقای نور به برکناری فرمانده پولیس مورد حمایت او و نیز برخلاف ادعای خوشحال سادات، معین وزارت امور داخله مبنی بر کنترول کامل نیروهای دولتی بر شهر مزار شریف، این اعتراضات جای خود را به‌سرعت به جنگ‌های پراکنده خیابانی داد و آن‌چنان‌که گفته می‌شود در نبرد میان نیروهای دولتی و شبه‌نظامیان وابسته به عطامحمد نور، از سلاح‌های سنگین نیز استفاده شده است.

هم‌زمان با درگیری‌های درون‌شهری، عطامحمد نور با انتشار پیام دیگری در فیس‌بوک مدعی شد که «ارگ در پی دسیسه‌های همیشگی‌اش این بار جنگ را داخل شهر مزارشریف آورده و آرامش شهروندان عزیز ما را بر هم زده است.»

آقای نور در این پیام تأکید کرد که «حالا که بالای مردم ما حمله صورت گرفته، برای دفاع از مال و جان شهروندانمان آماده هرگونه دفاع و فداکاری هستیم.

از عموم شهروندان عزیز بلخ اعم از زن و مرد خواهشمندم تا برای دفاع از حیثیت و وقارشان آمادگی عام و تام داشته باشند.»

این پیام که در سکوت کلامی ارگ و تلاش و تکاپوی عملی بسیارش برای معرفی فرمانده جدید پولیس ولایت بلخ منتشر شد، متضمن اعلام جنگ تمام‌عیار علیه حکومت کابل تلقی می‌شود. اما آیا جنگ عطا و غنی در بلخ، به‌اندازه‌ای گسترده خواهد شد که به بحرانی مهارناپذیر تبدیل شود؟

چنین احتمالی بعید به نظر می‌رسد، اما در کشوری که هیچ‌چیز آن به چیزی بند نیست و کابل توانایی توسعه استیلای حکومتی خود بر بخش‌های عمده کشور و نیز توانایی کنترول عناصر زورمند، و براندازی جزایر قدرت محلی را ندارد، این مقدار هرج‌ومرج و شورش و بلوا طبیعی است.

بنابراین آنچه در شرایط کنونی حائز اهمیت است، بازکاوی عوامل و زمینه‌های مواجهه مسلحانه نور و غنی بر سر میراث فرماندهی پولیس ولایت بلخ است.

۱-ختلافات دیرپای

اختلافات سیاسی غنی و عطا دیرپای و درازدامن است. این اختلافات برای نخستین بار خود را در روزگار تبلیغات انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۳۹۳ نشان داد و با ورود غنی به ارگ، به یکی از دردسرهای اداری و حکومتی او تبدیل شد. سرانجام حدوداً یک سال پیش آقای غنی موفق شد عطامحمد نور را پس از ماه‌ها چانه‌زنی با وعده‌ووعیدهای بسیار، با امضای یک توافقنامه خرسند و از سمت خود برکنار کند؛ وعده‌ها و توافقنامه‌ای که نه‌تنها عملیاتی نشد، بلکه با برکناری مهره‌های مورد حمایت عطامحمد نور از سمت‌هایی همچون فرماندهی پولیس بلخ، نقض هم می‌شود. بنابراین بخش عمده آنچه اکنون در بلخ جریان دارد، ریشه در اختلافاتی دارد که دست‌کم عمری به درازای ریاست‌جمهوری اشرف غنی دارد.

جنگ اقتصادی

بلخ، قلمرو نفوذ و پایگاه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی عطامحمد نور است؛ جایی که آقای نور به مدت پانزده سال در آن حکمرانی کرد و مهم‌ترین گلوگاه‌های سیاسی و اقتصادی آن را به تصرف و تصاحب خود درآورد. آقای نور از قِبَل تملک منابع مالی و عایداتی بلخ، به آلاف و الوف رسید و آن‌چنان‌که گفته می‌شود در عرض پانزده سال پادشاهی بلامنازع بر سرزمین برکت‌خیز بلخ، بیش از ۷ میلیارد دالر را به جیب زد. بنابراین برای آقای نور بسیار مهم و حیاتی است که کارگزاران حکومتی و امنیتی این ولایت از مهره‌های مورد حمایت خودش باشند تا بدین‌ترتیب، انباشته‌ها و اندوخته‌های مالی و ثروت مادی و سرمایه‌گذاری سیاسی‌اش از دستبرد قانون و پیگیری‌های پرونده‌سازانه مصونیت‌برانداز، بیمه شوند. از این جهت، مقاومت آقای عطا در برابر معرفی فرمانده جدید پولیس بلخ، جنبه و انگیزه کاملاً شخصی دارد و از حق نگذریم این جنبه، نه‌تنها برای عطامحمد نور، بلکه برای همه سران و سروران سیاسی و اقتصادی کشور، مهم و محوری است.

جنگ انتخاباتی

وجه دیگر نبرد بر سر فرماندهی پولیس بلخ، سُویه و رُویه انتخاباتی قضیه است. ارگ، در پی آن است که از فرصت‌های باقی‌مانده تا انتخابات آینده ریاست‌جمهوری، بیشترین بهره را برای گماشتن نیروهای هموارساز راه رأی در ولایات مهم و مختلف ببرد. جابه‌جایی‌هایی که در چندماهه پسین در سطح والیان و فرماندهان پولیس ولایات انجام شده، معطوف به همین انگیزش و چشم‌انداز انتخاباتی است. برکناری فرمانده پیشین پولیس بلخ و گماشتن عبدالرقیب مبارز به‌جای او و حتی برکناری خود آقای عطا از پست ولایت بلخ نیز ریشه در همین انگیزه انتخاباتی دارد.

تصرف انتخاباتی بلخ، برای اشرف غنی از این جهت مهم است که اولاً بلخ کلیدی‌ترین کانون تحولات سیاسی شمال افغانستان است و ثانیاً آقای غنی فاقد هرگونه نیروی سیاسی در ولایات شمالی برای ایجاد توازن در مبارزات و معادلات انتخاباتی آینده است. مؤثرترین نیروی انتخاباتی شمال، عبدالرشید دوستم است که در انتخابات ۱۳۹۳ وفادارانه و جان‌نثارانه برای اشرف غنی آبروداری کرد، اما غنی با طرح توطئه‌ای حیثیتی برای او و به دنبال آن بازداشت اهانت‌آمیز نظام‌الدین قیصاری به‌عنوان بازوی راست و رسای جنرال دوستم، او را برای همیشه از خود دور کرد تا به‌موجب حس خودبزرگ‌پنداری نیرومندش با اتکا به نیروهای دست‌پرورده سیاسی خودش، بازی‌های آینده انتخاباتی را با قاعده‌های خودساخته تازه به نفع خود رقم بزند. با توجه به این واقعیت، بخشی از موجبات تنش و تقابلی که بر سر معرفی فرمانده جدید ولایت بلخ در گرفت، موضوع انتخابات آینده ریاست‌جمهوری است که برای هردو طرف درگیری، اهمیت فوق‌العاده دارد.

مطالب مرتبط