خواب پریشان «خلیلزاد»، آشفتگی خواب «غنی»

۱- سرانجام، حکومت‌داری مبتنی بر نقض قانون و پرهیز از اجرای عدالت، کار افغانستان را به‌جایی رساند که بیم بازگشت به نقطه صفر سال ۲۰۰۱ را در ذهن‌ تداعی می‌کند. اکنون حکومت کابل هم به این حقیقت پی برده که خلیلزاد، همان دایه مهربان‌تر از مادری است که برای افغانستان کار یک نامادری یا مادراندر را می‌کند.blank

اظهارات حمدالله محب، مشاور امنیت ملی، در خصوص این‌که زلمی خلیلزاد در پی ایجاد حکومت موقتی است که خود در رأس آن قرار گیرد، صرفاً بیان و بازتاب تیرگی روابط کابل ـ واشنگتن نیست؛ بلکه روایتی دردناک از این حقیقت است که افغانستان بیش و پیش از آن‌که شریک استراتژیک امریکا باشد، بازیچه این ابرقدرت است.

احضار آقای محب به وزارت خارجه امریکا نیز که مغایر همه معیارها و موازین پذیرفته‌شده دیپلماتیک است، از این حقیقت پرده برمی‌دارد که امریکا افغانستان را در حدی نمی‌داند که شایسته بیان اعتراض یا مخالفت خود با موضع‌گیری‌ها و اظهارات مقامات کشور از مجاری دیپلماتیک باشد.

آقای محب ساعاتی پس‌ازآن به وزارت خارجه امریکا احضار شد که در اظهاراتی تند و بی‌سابقه، زلمی خلیل‎زاد نماینده ویژه امریکا برای صلح افغانستان را به «حاشیه راندن» و «مشروعیت‌زدایی» از حکومت افغانستان و «مشروعیت بخشیدن» به گروه طالبان متهم کرد.

او همچنین با اشاره به این‌که زلمی خلیلزاد دست‌کم دو بار می‌خواسته خود را برای ریاست‌جمهوری افغانستان نامزد کند، او را به کنار زدن رئیس‌جمهور غنی و تشکیل حکومت موقت و مستعمره متهم کرد.

پس‌ازاین اظهارات بود که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور امریکا با مقامات بلندرتبه استخباراتی، نظامی و سیاسی خود در مورد افغانستان در پشت دروازه‌‌های بسته نشستی برگزار کرد و یک مقام قصر سفید که نخواسته نامی از او گرفته شود، به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفته‌ است که این افراد بعد از بیانات حمدالله محب مشاور امنیت ملی افغانستان، باهم در اتاق مخفی وزارت دفاع که به نام «تانک» یاد می‌شود به گفتگو پرداخته‌اند.

این نشان می‌دهد که اظهارات حمدالله محب برای مقامات امریکایی، سهمگین و غیرمنتظره بوده و اهمیت ویژه‌ای دارد. اگرچه از محتوای این نشست، تاکنون خبری منتشر نشده، اما نفس برگزاری آن، حاوی این پیام است که امریکایی‎‌ها به‌رغم آن‌که در مورد جنگ و صلح افغانستان خودسرانه و مالکانه رفتار می‌کنند، نسبت به واکنش‌های حکومت وحدت ملی بسیار حساس و نگران‌اند. مفهوم این سخن آن است که حکومت افغانستان، این توانایی را دارد که مدافع قاطع و بی‌ملاحظه و بی‌محابای منافع ملی خود باشد و به نسخه‌پیچی‌های توطئه‌آمیز قدرت‌هایی که سعی می‌کنند با دور زدن حکومت و قانون اساسی افغانستان، در مورد جنگ و صلح آن تصمیم یک‌جانبه و مداخله‌جویانه بگیرند، «نه» بگوید. پرواضح است که مهم‌ترین شرط این «نه» گفتن برای دفاع از منافع ملی، در گام نخست باورمندی به منافع ملی و پس‌ازآن روی آوردن به مردم، به‌عنوان کانون اصلی اقتدار دولت در برابر دسایس پیدا و پنهان داخلی و خارجی است، اما با دریغ و درد اگر می‌بینیم حکومت ما در مواجهه با خارجی‌ها، در حد یک سنگ پتیاره تنزل کرده است، به دلیل اتکای بیش‌ازحدش به حمایت و هدایت قدرت‌های خارجی و از یادبردن قدرت مردم برای بقا و اقتدار خویش است.

وقتی مشاور امنیت ملی افغانستان می‌گوید زلمی خلیلزاد در مورد مذاکرات قطر، با حکومت افغانستان مشورت نمی‌کند و معلومات کمی به دولت می‌دهد، باید از این واقعیت انکارناپذیر انضمامی هم بگوید که این دولتمردان افغانستان هستند که جرئت ایستادگی در برابر مداخلات افزونه‌خواهانه امریکا و سایر قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای را از دست داده و عنان اختیار جنگ و صلح و سرنوشت امروز و آینده کشور را به آنان سپرده‌اند.

۲

دقیقاً همین وابستگی محض و تسلیم مطلق به اراده اربابان بیگانه خارجی است که عمران خان، نخست‌وزیر پاکستان با خبر دادن از تشکیل حکومت موقت در آینده نزدیک در افغانستان، به آقای محب و همه دولتمردان افغانستان به گونه غیرمستقیم گوشزد می‌کند که باید منتظر رخدادی باشند که عمیقاً برای آنان ناخوشایند است.

خبر دادن عمران خان از تشکیل حکومت جدید در افغانستان که به گفته او برای برقراری صلح به وجود می‌آید، بخشی از حقایق پشت پرده مذاکرات قطر را آشکار می‌کند و آن این‌که امریکا و طالبان در مذاکرات طولانی شانزده‌روزه اخیر خود در قطر، یا برای تشکیل حکومت موقت در افغانستان به توافق نهایی رسیده‌اند و یا به چنین توافقی نزدیک شده‌اند.

اکنون اما بحث بر سر این نیست که چه زمینه‌ها و ظرفیت‌هایی برای تشکیل چنین حکومتی در افغانستان فراهم است، اما در این هم تردیدی نیست که پاکستان و خلیلزاد خواب‌های خونین و وحشتناکی برای افغانستان دیده‌اند.

خودداری خلیلزاد از سفر به کابل پس از شانزده روز چانه‌زنی با طالبان در قطر برای ارائه اطلاعاتی ولو ناقص و تحریف‌شده از جریان گفتگوهای طولانی دور پنجم به رئیس‌جمهور غنی، ناشی از پشت‌گرمی او به تبانی توطئه‌آمیز واشنگتن ـ اسلام‌آباد و تحقیر آشکار کابل است و صد البته که متضمن فرستادن سیگنال‌هایی از خطرات و مخاطراتی در راه برای ارگ ریاست‌جمهوری!

۳

بر این موارد، اظهارات اخیر آقای رنگین دادفر اسپنتا، مشاور امنیت ملی حکومت حامد کرزی در دور چهارم نشست امنیتی افغانستان و هندرا هم باید افزود که زنگ خطر را با صدای بلندتری برای کابل به صدا درمی‌آورد. او گفت: «امروز با اندوه ما در آستانه یک تغییر اجتناب‌ناپذیر در افغانستان و منطقه قرار داریم؛ تغییری که برای ما افغان‌ها بسیار دردآور و غم‌انگیز است، شاید این مورد پسند ما نباشد ـ که نیست ـ، اما واقعیت چنین است. به نظر من بخواهیم یا نخواهیم یک نوع طالبانیزه شدن سیاست جامعه آمدنی است.»

آیا آقای اسپنتا هم چشم‌به‌راه تشکیل حکومت موقت است؟ آن‌چنان‌که رئیس اش حامد کرزی، اندکی پس از تشکیل حکومت وحدت ملی، به تلاش برای تشکیل چنین حکومتی متهم شد؟ یا نه او ـ آن‌چنان‌که بایسته است ـ از تحولات و تبانی‌های پشت پرده سیاست افغانستان آگاهی کامل دارد؟

پاسخ هرچه باشد، حقیقت این است که هم اشرف غنی، با بیانات مشاور امنیت ملی خود نشان داد که بوی خطر را احساس کرده است، هم نخست‌وزیر پاکستان با خوش‌خبری خود از تشکیل چنین حکومتی، دل آی اس آی را شاد و کامش را شیرین کرد و هم اسپنتا با پیش‌گویی طالبانیزه شدن سیاست افغانستان، سرنوشت فرجامین حکومت اشرف غنی را مشخص ساخت.

این‌که حکومت موقت، چگونه حکومتی است و طالبانیزه شدن سیاست در افغانستان چه عواقب و عوارضی دارد، بماند برای فرصتی دیگر، اما قدر مسلم این است که رئیس‌جمهور غنی دشوارترین مقطع تیرگی روابط با ارباب بزرگ را تجربه می‌کند. این وضعیت حتی اگر به شکل‌گیری حکومت موقت هم ـ که دست بر قضا خود رئیس‌جمهور هم بوی آن را شنیده بود و برای همین رجزخوانی می‌کرد که قرارداد ننگین «گندمک»ی دیگر را امضا نخواهد کرد ـ، نینجامد، دست‌کم آقای غنی را در میدان انتخابات احتمالی ریاست‌جمهوری، بد رقم زمین‌گیر خواهد کرد.

در این میان، عبدالله عبدالله، رئیس اجرایی حکومت وحدت ملی تنها رجل سیاسی است که از نیروهای موجود درون‌حکومتی، تنهایی رئیس‌جمهور غنی در برابر امریکایی‌ها را به نیکی دریافته و سعی می‌کند از این فرصت فراهم‌آمده، نردبانی برای تقرب به بارگاه ترامپ بسازد. او گفته است‌ «اگر جزء برنامه رسیدن به صلح، یک ترتیبات برای عبور از این مرحله (دولت موقت) باشد، من با آن موافق هستم.» شاید آقای عبدالله هم خواب‌های خوش و رنگینی دیده است، اما ای کاش او می‌توانست از تنهایی آقای غنی در میدان سیاستی که سکان‌دار آن امریکا است، درس عبرت بگیرد.

 

مطالب مرتبط