حکومت وحدت ملی و جوزای جنجالبرانگیز
اشرفغنی؛ رییس جمهوری، یک حمایت جانانه از ایالات متحده امریکا بدهکار است. چهکسی میتواند انکار کند که او به کمک و حمایت امریکا توانست، جنجالهای ویرانگر انتخابات بحثبرانگیز سال ۲۰۱۴ را پشت سر بگذارد و مهمتر از آن اینکه با نوعی غلبه بر رقیب انتخاباتیاش، سکان قدرت اجرایی در ارگ ریاست جمهوری را اشغال کند؟
اکنون شماری از متحدان سیاسی و حامیان انتخاباتی آقای غنی، از لزوم پایان سلطه او پس از جوزای سال جاری سخن میگویند و تأکید میکنند که اجازه نخواهند داد او بیش از زمان تعیینشده در قانون اساسی، به حکمرواییاش ادامه دهد؛ برنامهای که به نظر میرسد امریکا هم چندان با آن مخالفتی نخواهد کرد و این همان جایی است که واشنگتن انتظار دارد، غنی حمایت بیدریغ امریکا از او را پس دهد و بدون درد سر، قدرت را واگذار کند.
حنیف اتمر که نزدیک ۴ سال مشاور امنیت ملی آقای غنی و از نزدیکترین متحدان او در انتخابات سال ۲۰۱۴ بود، طراح و تئوریسین این مدعا است. او که با تشکیل یک ائتلاف سیاسی قدرتمند فراقومی و چندجناحی در انتخابات آینده ریاست جمهوری در اردوگاه مقابل اشرفغنی، صفآرایی کرده، میگوید بقای غنی، سلامت انتخابات را تهدید میکند؛ زیرا او برای دستبرد به آرای مردم در انتخابات پیش رو برنامه دارد، و این چیزی نیست که از سوی مخالفان او، قابل تحمل باشد.
با اینحال، به نظر میرسد که این فقط ظاهر ماجرا یا تنها یک بخش کوچک و نمادین آن باشد؛ بخشی که پیشتر با استدلالها و استنباطهای حقوقی «قانونپوه ارگ» یعنی سرور دانش؛ معاون دوم اشرفغنی، به نحوی پاسخ داده شد؛ اما به نظٰر میرسد مسأله ریشهدارتر از آن است که ارگ با آٰرامش و بدون نگرانی، سرگرم اجرای گام به گام برنامههای انتخاباتی خود شود و هرگز از فرارسیدن «جوزای جنجالبرانگیز» احساس خطر نکند.
شماری از آگاهان معتقد اند که ایده پایان کار حکومت وحدت ملی پس از جوزای سال جاری، اگرچه از زبان حنیف اتمر و به عنوان یک هشدار انتخاباتی مطرح شده، عمیق و کارشناسیشده و دارای ابعاد بسیار پیچیده است که تنها به حنیف اتمر و تیم سیاسی او محدود نمیشود؛ بلکه فراتر از آن، این ایده، از جانب طیفی از عناصر فعال در عرصه صلح امریکا با طالبان از یکسو و جریانهای سیاسی داخل و بیرون حکومت از جانب دیگر، حمایت میشود.
بربنیاد این برداشت، بازیگران قدرتمند داخلی با حمایت و چراغ سبز شماری از قدرتهای جهانی فعال در عرصه صلح و سیاست افغانستان، در صدد پایاندادن به سلطه اشرفغنی، پیش از برگزاری انتخابات و حتی قبل از آنکه توافق صلحی میان امریکا و طالبان، منعقد شود، میباشند.
آنها میخواهند آقای غنی و حکومت تحت رهبری او را که از دید بسیاری از آنان «مانعی» در مسیر صلح و انتخابات و آینده سیاسی افغانستان است، از سر راه بردارند.
همزمانی اظهارات حنیف اتمر و عمران خان؛ نخستوزیر پاکستان مبنی بر لزوم ایجاد حکومت موقت در افغانستان، به ارگ ریاست جمهوری این امکان را اعطا کرد که به سرعت با نسبتسنجی میان مواضع یگانه این چهرههای دوگانه در افغانستان و پاکستان، اصل این ایده را به بیگانگان منسوب کند؛ اما همانگونه که اشاره شد، این امر، کمک چندانی به عبور آسان ارباب ارگ از تونل وحشت جوزای جنجالبرانگیز نخواهد کرد؛ زیرا جوزا روز به روز، نزدیک و نزدیکتر میشود و کابوس ارگ برای پایان دوره قدرت اشرفغنی هم بزرگتر و ترسناکتر میگردد.
بربنیاد قراین موجود، همه نیروهای سیاسی مخالف آقای غنی، پیشاپیش فرارسیدن جوزا، در حال تجمیع و توحید نیروها، ظرفیتها و قابلیتهای خود برای اجراییکردن این برنامه هستند. در این میان، مشخص نیست که ارگ، چه تمهید و تدبیری برای عبور از جاده مرگبار جوزا تدارک دیده و در شرایطی که روابط کابل و واشنگتن نیز روز به روز، پرتنشتر و بحرانیتر میشود، آقای غنی چگونه خواهد توانست بر موج سهمگین و کوبنده برنامه مشترک مخالفان سیاسیاش، غلبه کند و لگام اسپ چموش و سرکش قدرت را همچنان در کنترل خود نگهدارد.