پاکستان؛ زادگاه و مدفن تروریزم طالبانی
عمران خان، نخستوزیر پاکستان، میگوید که دیگر این کشور به گروههای تروریستی نیازی ندارد و این گروهها باید از بین برده شوند.
عمران خان، نخستوزیر پاکستان که سهشنبه، ۱۹ حمل در اسلامآباد با خبرنگاران صحبت میکرد، گفت که این گروهها به خاطر موفقیت جهاد افغانستان به میان آمده بودند و حالا کارآیی ندارند و باید قبلاً از فعالیت آنان جلوگیری میشد.
او گفت که ارتش و استخبارات این کشور در پی انهدام گروههای تروریستی در خاک پاکستاناند. به گفته عمران خان ارتش این کشور در سال ۱۹۸۰ برای شکست شوروی در افغانستان، گروههای مسلح را ایجاد کرد و به این کشور فرستاد.
نخستوزیر پاکستان اضافه کرد که پس از این، بر گروههای مسلح در کشورش فشار وارد میکند تا از فعالیت آنان جلوگیری شود.
در همین حال، وجود هزاران مدرسه دینی که کانون پرورش و صدور افراطگرایی در پاکستان و عامل اصلی جنگ در افغانستان خوانده میشوند، یکی از منابع عظیم تأمین نیروی انسانی تروریزم محسوب میشود. عمران خان گفت که تمامی این مدارس در کنترل دولت درخواهند آمد.
اظهارات عمران خان از این جهت که همزمان با شتاب و شدت روند مذاکرات صلح با طالبان مطرح میشود، عمیقاً قابل تأمل است. این اظهارات، متضمن اذعان و اعتراف پاکستان به این حقیقت است که طالبان ساختهوپرداخته مستقیم اسلامآباد بوده و مأموریتی جز سلطه و استیلای این کشور بر افغانستان نداشته است.
همچنین اظهار بینیازی پاکستان از طالبان، بر این گمانه صحه میگذارد که آنچه بهعنوان روند مذاکرات امریکا با طالبان شناخته میشود، در اصل مذاکره امریکا با پاکستان برای بسط مطلق تسلط اسلامآباد بر کابل است. بر پایه این واقعیت تحلیلی، خروجی نهایی مذاکرات قطر نیز سود سرسامآوری را به جیب اسلامآباد واریز خواهد کرد و دست سازمان استخباراتی پاکستان را برای مهندسی شرایط سیاسی ـ امنیتی افغانستان بازتر از گذشته خواهد ساخت.
تأکید مکرر و پیش از موعد عمران خان بر تشکیل دولت موقت در افغانستان نیز ناظر به اسرار مگوی پشت پرده مذاکرات امریکا با خلیلزاد و مبین توافق امریکا و پاکستان بر سر به قدرت رساندن طالبان در افغانستان است.
منابع نزدیک به طالبان نیز میگویند این گروه به چیزی کمتر از تأسیس دوباره امارت اسلامی در افغانستان راضی نمیشود. معنای این سخن آن است که هرگز برای امریکا مهم نیست که آنهمه هروله و هیاهو برای لیبرالدموکراسی و حقوق بشر و حقوق زن و آزادیهای مدنی و رسانهای ضرب صفر میشود، بلکه واشنگتن در پی خروج از مخمصهای به نام افغانستان با حفظ هیمنه و حیثیت ابرقدرتی خود است، اما ابرقدرتی که مدعی رهبری جهان است، سالهاست که در افغانستان با همه توشوتوان نظامی و پولوپله اقتصادی و لشکر آموزشدیده ۱۵۰ هزارنفری ناتو و پنتاگون و اردوی ۳۵۰ هزارنفری افغانستان که دست بر قضا ساختهوپرداخته خودش است، توسط یک گروه کوچک متواری در بیابانها زبون و زمینگیر شده و اکنون در پناه و پوشش مذاکرات صلح، در پی یافتن راهی برای فرار از این مرگلاخ است.
اظهارات اخیر عمران خان نشان داد که بهواقع طولانیترین و پرهزینهترین جنگ هجدهساله امریکا در افغانستان، به پیروزی پاکستان انجامید و اکنون این اسلامآباد است که نظام وابسته مورد خواست خود را در افغانستان تأسیس میکند و طبیعی است که پس از این باید به وجود و فعالیت گروههای تروریستی دستپرورده خود احساس نیاز نکند.
امریکا با شعار الگوسازی افغانستان برای منطقه و جهان به این سرزمین سرازیر شد، اما پس از مدتی شعار خود را به «مبارزه با تروریزم» تغییر داد و سرانجام با شکست کامل از شبهنظامیان وابسته به پاکستان، اکنون راه صلح با این گروه و در اصل با اسلامآباد را در پیش گرفته تا برای خروج خفتبار خود از افغانستان «بینی خمیری» بسازد.
تصمیم پاکستان مبنی بر انحلال گروههای تروریستی که بهتصریح نخستوزیر این کشور برآمده از بینیازی اسلامآباد به این گروهها است، برای کسی که میداند طالبان ریشه در کجا و کدام استراتژی دارد، کاملاً قابل درک است، اما در این میان این جریانهای سیاسی داخلی نابخرد دورمانده از قدرتاند که باید نیک بیندیشند حمایت از روند صلحی که سود آن به جیب پاکستان سرازیر میشود و هزینهاش تسلط کامل اسلامآباد بر مقدرات سیاسی، امنیتی و اقتصادی افغانستان است، برای فردای این سرزمین چه عوارض و عواقب وحشتناک و جبرانناپذیری دارد.