موج دوم بهار عربی؛ از سودان و لیبی تا الجزایر و مراکش
آشوب و التهاب و اعتراض و دادخواهی و مبارزه علیه دیکتاتوریهای چندده ساله، شاهان فاسد و مستبد و جنرالهای اقتدارگرای دارای ارتش خصوصی و در خدمت منافع و مطامع قدرتهای بزرگ جهانخوار، یکبار دیگر به خیابانهای ناآرام دست کم سه پایتخت عربی عمدتا افریقایی بازگشتهاست.
در سودان معترضانی که بخش عمده آنها را زنان و جوانان تشکیل میدهند، چندین روز است که با حضور مستمر خویش در خیابانهای پایتخت، نظم شهر را مختل کردهاند. اعتراضات سودانیها زمانی وارد فصل تازهای شد که سرکوب، پاسخگو نبود و نیروهای ارتش و گارد ویژه ریاست جمهوری وفادار به عمرالبشیر؛ رییس جمهوری خودکامه آن کشور، دو راه متفاوت را در پیش گرفتند؛ یکی در دفاع از مردم معترض و دومی در برابر آنها. سرانجام اما ارتش با دستگیری عمرالبشیر، او را سرنگون کرد و بساط سلطه چندده سالهاش را درهم پیچید.
اکنون آقای بشیر در بازداشت ارتش است و از آنسو، دادگاههای بینالمللی هم در صدد محاکمه او به دلیل کشتار و سرکوب هستند. او در داخل سودان با پروندههای سنگین مربوط به فساد و ویژهخواری و سوء استفاده از قدرت و سرکوب روبهرو است. گفته میشود اخیرا محمولههای بزرگ پول به ارزش میلیونها دالر از منزل شخصی او بهدست آمدهاست.
با اینحال، سرنگونی بشیر، پایان اعتراض سودانیها نبود. آنها همچنان در خیابان ماندند تا بگویند که نیامدهاند تا قدرت را از یک دیکتاتور بگیرند و به یک نیروی سرکوبگر دیگر یعنی نظامیان واگذار کنند.
این اقدام باعث شد که وزیر دفاع سودان که رهبری عملیات سرنگونی عمرالبشیر را نیز برعهده داشت، به سرعت استعفا دهد. اکنون یک شورای عالی نظامی، قدرت را در سودان در اختیار دارد؛ اما معترضانی که از سوی اتحادیه مشاغل حرفهای آن کشور متشکل از پزشکان و وکلای حقوقی، رهبری میشوند میگویند که نظامیان باید پایشان را از کفش سیاست بکشند و قدرت را به یک شورای غیرنظامی که مردم مشخص خواهند کرد، واگذار کنند.
ارتش تا اینجای کار مقاومت کرده؛ اما بدون اقدام به سرکوب و با اندکی نرمش و انعطاف، پذیرفتهاست که شورایی از نظامیان و غیرنظامیان تا برگزاری انتخابات، قدرت را اداره خواهد کرد؛ خواستهای که با مقاومت و مخالفت معترضان روبهرو شدهاست.
جنگ بر سر میراث قذافی در طرابلس
در آنسو در لیبی که پس از مداخله نظامی ناتو و سرنگونی فاجعهبار دیکتاتور پیشین آن کشور معمر قذافی، هرگز روی ثبات و آرامش را ندیده و عملا به مجمعالجزایر قدرتهای محلی و ارتشهای کوچک خودکامه بدل شده، موج جدید بحران در انتظار طرابلس؛ پایتخت است.
در طرابلس یک دولت مشروع و مورد تأیید سازمان ملل، حکمرانی میکند که از توان تعمیم سلطه خود بر سراسر کشور ناتوان است و قدرت مهار ارتشهای کوچک، نظامیان سرکش، جنرالهای اقتدارگرا، باندهای تبهکار، تروریزم و سلفیگری و… را ندارد.
در آنسو در شرق کشور یک جنرال مقتدر به نام خلیفه حفتر فرمانروایی میکند که اکنون برای از میانبرداشتن دولت مورد حمایت سازمان ملل در پایتخت، خیز برداشتهاست.
در حالی که دامنه جنگ، روزبهروز به سمت طرابلس؛ پایتخت توسعه مییابد، برخورد گزینشی و با استندردهای دوگانه قدرتهای جهانی و کشورهای منطقه با این بحران، وضعیت را پیچیدهتر کردهاست.
روز جمعه کاخ سفید تایید کرد که دونالد ترامپ؛ رئیسجمهوری امریکا با جنرال خلیفه حفتر؛ فرمانده نظامیان شرق لیبی تلفنی صحبت کردهاست. این مذاکره، حمایت تلویحی امریکا از جنرال حفتر تلقی شد و موجب گردید تا ساکنان طرابلس علیه ترامپ تظاهرات کنند.
از آنسو، جنرال حفتر پیش از حمله به پایتخت به چندین کشور از جمله عربستان سعودی سفر کرد. ظاهرا محمد بن سلمان؛ شاهزاده اقتدارگرای سعودی در صدد است تا با حمایت از یک جنرال خودکامه همانند خود در لیبی، متحدی دیگر در دنیای عرب برایش پیدا کند. حمایت امریکا از جنرال حفتر، عزم بن سلمان برای این مهم را تشدید خواهد کرد.
مصر هم که پیشتر با ساقطشدن دولت منتخب محمد مرسی و روی کارآمدن یک درجهدار نظامی شبیه جنرال حفتر، تمامی مبارزات انقلابیون میدان معروف التحریر قاهره را ضرب صفر کردهبود، از به قدرترسیدن حفتر حمایت میکند و حتی این گمان وجود دارد که ارتش قدرتمند مصر در حمایت از او به لیبی لشکرکشی کند.
فرانسه هم علیرغم حمایت دیگر کشورهای اروپایی از دولت مرکزی در طرابلس، با جنرال حفتر، روابط گرمی ایجاد کرده و گفته میشود از او حمایت میکند.
روسیه نیز که از سقوط قذافی توسط ناتو ناراضی بود، پیش از این از جنرال حفتر حمایت کرده و در صدد است با قدرتگرفتن او، روابط اقتصادی کشورش با لیبی احیا شود، مسیر صدور گاز به اروپا ایمنسازی گردد، ایده ایجاد یک پایگاه نظامی دریایی در طبرق که پس از سوریه، دومین پایگاه روسیه در دریای راهبردی مدیترانه خواهد بود، اجرایی شود و به اینترتیب، مسکو بهسرعت به دوران طلایی روابط با قذافی بازگردد.
امریکای ترامپ نیز که اولویتی جز منافع اقتصادی نمیشناسد، در تماس تلفنی با جنرال حفتر که در دوران قذافی در ایالات متحده زندگی میکرد، تأکید کرده که او باید از منابع نفتی لیبی «محافظت» کند؛ تأکیدی که معنایی جز تسهیل دسترسی آسان امریکا به ذخایر عظیم نفت لیبی ندارد.
با این حساب، صدای مردم دموکراسیخواه در طرابلس که خواهان حاکمیت بر سرنوشت خویشاند و از بازگشت دوباره یک قذافی دیگر، نفرت دارند، در میانه منافع ژئوپلیتیک قدرتهای بزرگ و کوچک، هرگز شنیده نمیشود.
اعتراضات الجزایر و پایان رییس جمهوری پیر
پیش از اینها الجزایر مدتها صحنه صفآرایی معترضان ضد بوتفلیقه بود که علیرغم کهولت شدید سن و ناتوانی از ظهور در انظار عمومی، در صدد استمرار حضورش در قدرت بود؛ البته او مهرهای بود که از سوی فرمانده ارتش و برادرش بهکار گرفته میشد؛ ولی قدرت اصلی را آنها در اختیار داشتند.
اعتراضات مردم سرانجام نتیجه داد و بوتفلیقه از قدرت کنار کشید؛ هرچند مشخص نیست که این اقدام بتواند مردم را در آن کشور، بر سرنوشت خود مسلط کند.
آینده مبهم مراکش، تحکیم قدرت سیسی و تمهیدات احتیاطی بنسلمان
در مراکش هم هزاران نفر در یک تظاهرات ضد فساد در پایتخت آن کشور، به خیابان آمدهاند. آنها همچنین خواستار آزادی فوری چند فعال مدنیاند که از سوی دادگاه به زندان محکوم شدهاند.
این در حالی است که مصر اخیرا با برگزاری یک همهپرسی فرمایشی، سعی کرد دوره ریاست جمهوری جنرال سیسی را تا سال ۲۰۳۰ تمدید کند و در عربستان سعودی هم بن سلمان از یکسو با پدر پیر و بیمارش برای تصاحب قدرت، گلاویز است و از جانب دیگر، شاهزادههای دیگر خاندان سعود را در قید و بند قرار داده تا با خروج از کشور، علیه او توطئه نکنند!
با این حساب، احتمالا موج دوم بهار عربی در راه است؛ اما اینکه اینبار نیز همانند موج اول، بهسرعت خزان شده و از سوی بقایای رژیمهای سابق و قدرتهای جهانخوار و کارتلهای نفتی، از مسیر اصلی خود، منحرف و مصادره خواهد شد یا به نتیجهای متفاوت خواهد رسید، هنوز مشخص نیست.