سایه تردید و تنش بر سفر آینده غنی به پاکستان
افغانستان و پاکستان درست از زمان جدایی پاکستان و رسمیتیافتن آن بهعنوان یک کشور مستقل که پس از پایان سلطه استعماری انگلیس بر هند، رخ داد، هیچگاه همسایههای خوبی نبودهاند. شاید طلاییترین دوران روابط دوجانبه اسلامآباد با کابل به زمان سلطه رژیم طالبان بر بخشهای وسیعی از افغانستان، مربوط میشود؛ دورانی که افغانستان در عمل، فاقد یک دولت پایدار، مقتدر و مسلط بر سراسر سرزمیناش بود و رژیم طالبان عملا در همه ابعاد سیاسی و نظامی و… از سوی ارتش و سازمان جاسوسی پاکستان هدایت و حمایت و مدیریت میشد. به همین دلیل، پس از فروپاشی رژیم طالبان، رویاهای پاکستان هم برای سلطه کامل بر افغانستان فروپاشید؛ اما اسلامآباد، هرگز دست از تقلا و تلاش برای بازگرداندن طالبان به قدرت برنداشت؛ رویدادی که همواره موضوع تنشهای دیرپای جاری میان دو کشور بودهاست.
اکنون بهنظر میرسد که تردید و تنش ناشی از این وضعیت، بر دیدار قریبالوقوع اشرفغنی؛ رییس جمهوری از پاکستان هم سایه خواهد انداخت.
اشرفغنی؛ رییس جمهوری، دعوت عمران خان؛ نخستوزیر پاکستان برای سفر به آن کشور را پذیرفتهاست.
بربنیاد اعلام ارگ، رییس جمهور با نخستوزیر پاکستان در مورد روند صلح و اتصال منطقهای، تلفنی صحبت کردهاست.
ارگ گفتهاست: «نخستوزیر پاکستان تعهد سپرد که کشورش آماده هرگونه همکاری که منتج به تامین صلح و ثبات در افغانستان گردد، میباشد و با دید و فکر اقتصادمحور و اتصال منطقوی رئیس جمهور غنی توافق دارد و نیاز است تا روی مسایل تخنیکی به سطح هیأت دو کشور گفتگو انجام شود.»
آقای غنی هم از تعهد عمران خان به همکاری در روند صلح افغانستان ستایش کرده و گفتهاست که روحیه جدید ایجادشده بر محور اقتصاد و اتصال منطقهای مورد استقبال کابل میباشد.
در همین حال، زلمی خلیلزاد؛ مذاکرهکننده امریکایی نیز ضمن استقبال از این رویداد، نوشتهاست: «رئیس جمهور افغانستان و نخستوزیر پاکستان منافع اقتصادی را مؤثر دانستهاند که از نتیجۀ صلح بهخصوص اتصال منطقهای، بهدست میآید.»
نکته تازهای که در گفتگوی تلفنی تازه دو رهبر، جلب توجه میکند، تأکید و تمایل واضح دوطرف به همکاریهای اقتصادی و اتصال منطقهای است.
عمران خان، پیش از این نیز بارها بر این موضوع تأکید کردهبود که استقرار صلح در افغانستان، به سود اقتصاد پاکستان است و آن را شکوفا خواهد کرد.
از جانب دیگر، تردیدی وجود ندارد که او در همان آغازین روزهای نخستوزیریاش دریافت که با کشوری بهلحاظ اقتصادی ازهمگسیخته، نابهسامان و در معرض فروپاشی قرار دارد. بههمین دلیل، کاپیتان سابق تیم ملی کریکت پاکستان، بهمنظور سامانبخشیدن به وضعیت بحرانی اقتصاد کشورش، ناگزیر شد از چین تا کشورهای ثروتمند عربی، به هر آدرسی که تصور میکرد و امید داشت که پولی داشته باشد، مراجعه کرد که دستکم یکی از پیامدهای آن، جلب سرمایهگذاری و کمکهای میلیاردی عربستان سعودی و امارات متحده عربی بود؛ کشورهایی که ظاهرا یکی از اهداف شان از این کمکها نیمنگاه شان به دسترسی اسلامآباد به تکنولوژی استراتژیک ساخت تسلیحات هستهای از یکسو، و موقعیت ژئوپلیتیک مهم و تعیینکننده آن برای پروژههای مشترک اعراب و اسراییل و امریکا بهمنظور «مهار ایران» از جانب دیگر میباشد.
از این منظر، در یک تحلیل نسبتا خوشبینانه میتوان انتظار داشت که عمران خان، مصمم است به روند صلح افغانستان کمک کند تا از این طریق، اقتصاد کشورش در مسیر شکوفایی قرار بگیرد و از بحران و ورشکستگی رهایی یابد؛ تمایلی که بهنحو قابل ملاحظهای با راهبردها و سیاستهای اشرفغنی در حوزه همکاری منطقهای با رویکرد اقتصاد و اتصال نیز همخوانی دارد.
اما این تنها یک وجه ماجراست. موضوع ناامیدکننده این است که در پاکستان، همه راهها به دولت غیرنظامی بهرهبری عمران خان ختم نمیشود. این امر بهویژه در حوزه سیاست خارجی و امنیت منطقهای، بیش از سایر عرصهها جدی و عمیق است. ارتش (فوج) و سازمان جاسوسی قدرتمند آن (آیاسآی)، در متن و محور تراز و تنظیم این سیاستها قرار دارند.
ضمن آنکه عمران خان اخیرا دستکم دوبار اظهارات بحثبرانگیزی درباره لزوم تشکیل دولت موقت در کابل و ممانعت حکومت بهرهبری آقای غنی در مسیر صلح با طالبان داشت که خشم شدید کابل را برانگیخت و به تیرهترشدن روابط تنشآلود و بحرانی دو کشور منجر شد.
در جرگه مشورتی صلح نیز که اخیرا از سوی آقای غنی با حضور بیش از ۳ هزار نفر در کابل برگزار شد، یکی از پرسشهای حکومت از شرکتکنندگان این بود که افغانستان چه سیاستی را باید در قبال همسایهها بهویژه کشوری که از تروریزم حمایت میکند، در پیش بگیرد. منظور کابل از کشور حامی تروریزم، بیتردید پاکستان است.
بر این اساس، علیرغم ابراز خوشبینی زلمی خلیلزاد؛ مذاکرهکننده ارشد امریکا در گفتگوهای صلح افغانستان، نسبت به گفتگوی اخیر رهبران دو کشور، بهنظر میرسد که سفر پیشروی آقای غنی به اسلامآباد، بیش از هر زمان دیگری متأثر از سایه سنگین تردید و تنش دیرینه و پایدار بر روابط دو همسایه متخاصم خواهد بود.