مانور مسکو، غیبت کابل، دیپلماسی طالبان

«غول خفته بیدار می‌شود» این تعبیری بود که رسانه‌ها و تحلیل‌گران غربی چندسال پیش برای جین به‌کار می‌بردند. اقتصاد قدرتمند چین در آن‌‌ سال‌ها آهنگ خیره‌کننده رشد و توسعه خود را تازه آغاز کرده‌بود و زنگ خطر را برای اقتصاد لیبرال غربی و سلطه مطلقه و بلامنازع نظام سرمایه‌داری بر بازارهای جهانی و سازوکار اقتصاد بین‌المللی به‌صدا درآورده‌بود.blank

این تعبیر برای ظهور یک اقتصاد مقتدر که رشدی حیرت‌انگیز را تجربه می‌کرد، کاملا درست و واقع‌بینانه بود؛ زیرا چین به‌مثابه یک قدرت اقتصاد بالقوه، خواب را از چشم‌های ارباب سلطه سرمایه‌داری لیبرال غرب، ربوده‌بود. این رشد هنوزهم ادامه دارد؛ شاید با آهنگ کندتر و کم‌تری، و غرب همچنان از چین هراس دارد و نسبت به چشم‌انداز پرچالش سرمایه‌داری لیبرال، بیمناک و نگران است. جنگ تجاری جاری میان امریکا و چین و کارزار بزرگی که علیه غول تکنولوژی چین؛ هواوی به‌راه افتاده، از تازه‌ترین نشانه‌های هراس شدید غرب نسبت به‌ آینده قدرت اقتصادی و فناوری چین است که همه‌روزه از اروپا و امریکا تا امریکای جنوبی و افریقا و خاور میانه و سراسر آسیا، قلمروهای بیش‌تری را درمی‌نوردد و چتر سلطه خود را گسترش می‌دهد.

تعبیر دقیق و درست «غول خوابیده بیدار می‌شود» اما این‌روزها یک مصداق دیگر هم پیدا کرده‌است: روسیه. روسیه در حال بیدارشدن از خواب نه‌چندان طولانی‌اش پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی است.

ولادیمیر پوتین، روسیه را به‌همان مسیری هدایت می‌کند که غرب به‌شدت از آن هراس دارد: ظهور به‌مثابه یک قطب اثرگذار قدرت جهانی و شریک استراتژیک مدیریت معادلات بین‌المللی که نتیجه ناگزیر آن، پایان‌دادن به سلطه چند‌ده ساله امریکا بر مناسبات دنیای جدید خواهد بود.

در این میان، افغانستان همچنان گرانیگاه رویارویی سنتی‌ ابرقدرت‌های بزرگ است؛ سرزمین مفلوکی که در طول تاریخ، برای موقعیت ژئوپلیتیک‌اش که همواره مورد توجه ابرقدرت‌ها بوده، تاوان‌های سنگین و هزینه‌های مرگباری پرداخته‌است.

روسیه اخیرا به محوری فعال و اثرگذار در روند صلح افغانستان بدل شده‌است. شاید حیرت‌انگیز باشد؛ زیرا افغانستان تحت سلطه مستقیم ناتو و امریکاست و صلحی که قرار است منعقد شود، باید میان امریکا و گروه‌های ستیزه‌جویی مانند طالبان صورت بگیرد. پس روسیه در رویدادی که یک‌‌طرف معادله آن امریکا و ناتو هستند، چه نقشی می‌تواند ایفا کند؟

در سالروز صدمین سالگرد روابط دیپلماتیک افغانستان – روسیه در روزهای ٧ و ٨ جوزا رهبران سیاسی و هیأتی از گروه طالبان در نشستی در مسکو شرکت کردند.

حضور ملابرادر؛ مذاکره‌کننده ارشد طالبان، محور توجه نشست مسکو بود. او در اولین سفر بین‌المللی‌اش ریاست هیات ١۴ نفری طالبان را برعهده داشت.

حکومت افغانستان بازهم غایب نشست مسکو بود. تنها لطیف بهاند؛ سفیر افغانستان در مسکو در سخنان کوتاهی از دولت روسیه و برگزارکنندگان نشست تشکر و تاکید کرد که به‌نمایندگی از وزیر امور خارجه افغانستان صحبت می‌کند.

عباس استانکزی؛ از اعضای هیات طالبان هم با رد گفتگو با حکومت افغانستان گفت: “گفتگو با اداره‌ای که اختیارات ندارد و دچار اختلاف است” را همیشه رد کرده‌ایم.

چهره‌های سیاسی افغانستان و طالبان در سخنان خود از صدسالگی روابط تاریخی افغانستان و روسیه به نیکی یاد کردند. با وجودی که بیشتر اشتراک‌کنندگان سابقه جهادی و جنگ با ارتش سرخ شوروی سابق در دهه هشتاد را در کارنامه خود دارند.

چینش این چند پاراگراف در کنار همدیگر، قطعات گوناگون یک پازل‌ را شکل می‌‌دهد که از آن یک نتیجه منطقی به‌دست می‌آید و آن مانور سیاسی مسکو در حوزه نفوذ واشنگتن است.

در این میان، غیبت دوباره حکومت افغانستان در دومین نشست صلحی که به میزبانی روسیه برگزار شد، بار دیگر پرده از نارضایتی امریکا و حکومت مورد حمایت آن در کابل، از نقش‌آُفرینی روسیه در تحولات مرتبط با صلح و جنگ افغانستان برداشت. این در حالی است که این نشست اگر به‌ ابتکار هر کشور دیگری جز روسیه برگزار می‌شد، کابل بی‌تردید نمایندگان باصلاحیت‌اش را به آن می‌فرستاد و یک کارزار تبلیغاتی گسترده را نیز در خصوص اهمیت استراتژیک آن به‌راه می‌انداخت.

با این‌حال، برای روسیه و طالبان، حضور یا غیبت کابل، اهمیت چندانی ندارد. روسیه توانست محوری بزرگ و قدرتمند از مهره‌ها و چهره‌هایی را گردهم آورد که روزی با شوروی پیشین جنگیده‌ و آن را از کشور بیرون رانده بودند. این یعنی اعجاز روسی، نتیجه‌بخش بوده؛ زیرا از دشمنان قسم‌خورده دیروز، دوستان وفادار امروز ساخته‌است.

برای طالبان هم که در عالی‌ترین سطح و با حضور ملابرادر در نشست مسکو شرکت‌ کرده‌بود، این نشست فرصتی بی‌نظیر برای کسب مشروعیت سیاسی، حساسیت‌زدایی از حضور دیپلماتیک خود در محافل بین‌المللی، ریشخندی معنادار به تحریم‌ها و لیست‌های سیاهی که علیه رهبران آن، وضع شده و تضعیف دیپلماسی کابل بود.

با این حساب، صرف نظر از هر نتیجه‌ای که ممکن است در نهایت از دو نشست اخیر و نشست‌های آینده صلح با محوریت و میزبانی مسکو، به‌دست آید، تا این‌جای کار، تصور می‌شود که همه‌ طرف‌ها به‌گونه‌ رضایت‌بخشی از آن طرف بسته و بهره‌ برده‌اند.

علی موسوی- خبرگزای افق

مطالب مرتبط