پدیده ترامپ؛ دغدغه بزرگ امریکا ۲۰۲۰
دونالد ترامپ؛ یکبار دیگر کارزار خود برای حضوری دوباره در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۰ امریکا را آغاز کردهاست.
او در فلوریدای امریکا در برابر ۲۰ هزار هوادار پرهیجان از رویای خود گفت: امریکای باعظمتی که در آن سرطان و ایدز ریشهکن شده و فضانورد به مریخ میفرستد. دونالد ترامپ دموکراتهای رقیب را شرارتپیشگانی توصیف کرد که کمر به نابودی امریکا بستهاند و رسانههای بزرگ جهان را اصحاب دروغ نامید.
اما اینها تنها ویژگیهای مردی نیست که در پایان انتخابات نفسگیر امریکا، همه جهان را شگفتزده کرد و نتیجهای را رقم زد که تحلیلگران میانمایه رسانههای جمعی هم آن را پیشبینی نمیکرد.
او که در همان آغاز خود را نامزدی خارج از سیستم معرفی میکرد، یکی از سیستمیترین سیاستمداران امریکایی یعنی هیلاری کلینتون را شکست داد و راه خود را به سمت کاخ سفید باز کرد.
ترامپ اما تنها نبود؛ به تعبیر رساتر، او نماد و نماینده جریان در حال ظهور راست افراطی در امریکا و حتی اروپا و سراسر غرب است؛ جریانی پوپولیست، شدیدا ملیگرا، عمیقا ضد مهاجرت و بیگانهستیز و البته مخالف اسلام و مسلمانان.
پژواک صدای ترامپ در زمان ظهورش بهمثابه رییس جمهوری آینده امریکا، بارها و بارها از حنجره همگنان دیگر او در اروپا بازتاب داده میشد؛ افرادی مانند نایجل فریج؛ از حزب مستقل بریتانیا، گریت والدرز از هالند یا ماری لوپن؛ از حزب ملیگرایان فرانسه.
حالا دیگر ترامپ یک «پدیده» نیست؛ بلکه یک جریان است؛ جریانی فراگیر که آینده احزاب لیبرالی حاکم بر دولتهای غربی را تهدید میکند و حتی چشمانداز پیش روی سازمانهای منسجمی مانند اتحادیه اروپا را در هالهای از ابهام قرار دادهاست.
ترامپ در حالی برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۹ امریکا خیز برمیدارد که اکنون موج پوپولیستی جریانهای ملیگرای راست افراطی، سراسر اروپا و غرب را درنوردیده و به چالشی جدی در برابر سیطره دیرسال احزاب محافظهکار و لیبرال تبدیل شدهاست.
حالا ترامپ میتواند با غرور و اقتدار بیشتری در صحنه حضور پیدا کند.
در داخل امریکا هم ترامپ با آنکه گروههای فشار نیرومندی مانند مهاجران، رنگینپوستان، غولهای رسانهای، اقلیتها، مخالفان قانونیبودن اسلحه، سازمانهای حقوق بشر، دلواپسان تغییرات اقلیمی و گروههای ضد جنگ را در برابر خود میبیند، برای اکثریت سفیدپوست امریکا، یک عنصر صادق و ایدهآل است؛ زیرا او تقریبا به همه قولهایی که در جریان تبلیغات انتخاباتیاش به مردم دادهبود، عمل کردهاست؛ رویکردی که برای او و امریکا، بهتمامی بیهزینه هم نبوده؛ اما توانستهاست ترامپ را به لحاظ تبلیغاتی، در جایگاه یک سیاستمدار صادق و راستکردار قرار دهد.
رسانههای بزرگ امریکایی بارها از «دروغهای ترامپ» نوشتهاند؛ اما او در مقابل، با کاربرد بیمحابای تعبیر «خبر جعلی» سراسر اعتبار و شهرت این رسانهها را به سخره میگیرد تا همچنان بر موج شور و هیجان افکار عمومی سوار باشد.
اکنون باید منتظر ماند و دید که در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۰ آیا از هردو جناح جمهوریخواه و دموکرات امریکا، قدرتی هست که دست ترامپ را بخواباند و به سلطه پوپولیسم ملیگرای ترامپ بر امریکا و به تبع آن، جهان پایان دهد یا نه، جهان باید برای چهار سال دیگر نیز سیطره نهچندان بیخطر ترامپ را تحمل کند و شاهد مانور قدرت بیشتر پوپولیستها و ملیگراهای ضد مهاجرت، جریانهای ضد زن، منتقدان سرسخت رسانهها و مخالفان سلطه چنددهساله احزاب مقتدر و پرنفوذ قدیمی خواهد بود.