فصل هفتم سِفْر صلح؛ تحولی بزرگ در راه است؟

قطر؛ کشوری کوچک در جنوب غرب آسیا و در حاشیه جنوبی خلیج فارس است؛ سرزمینی با تنها ۴.۴۶۸ کیلومتر مربع مساحت و حدود دو و نیم میلیون نفر جمعیت. این میکروکشور اما فراتر از میزان مساحت و جمعیت‌اش، قدرت دارد؛ شاید به‌دلیل ثروت خیره‌کننده ناشی از ذخایر عظیم نفت و انرژی و البته دیپلماسی هوشمندانه حاکمان‌اش در نقش‌آفرینی و حضور مؤثر در رویدادهای کلان منطقه‌ای و معادلات مهم  و راهبردی جهان اسلام.
blank

با این حساب، تعجبی ندارد که از میان قدرت‌های مؤثر و مدعی دیگری مانند عربستان سعودی و ترکیه و پاکستان و ایران و اندونزی و مالزی و… این قطر است که در متن و محور تحولات مرتبط با روند صلح افغانستان قرار گرفته‌‌است.

دوحه؛ پایتخت قطر ماه‌هاست که گفتگوهای فشرده و پشت‌ پرده امریکا و طالبان را میزبانی می‌کند. تاکنون شش دوره از این گفتگوها برگزار شده و دور هفتم آن روز شنبه، ۸ سرطان آغاز می‌شود.

زلمی خلیلزاد؛ نماینده ویژه امریکا برای صلح افغانستان گفته‌است که همه جوانب خواهان تسریع روند صلح هستند. 

نیکولاس کی؛ نماینده ملکی ناتو در افغانستان گفته‌است که برای رسیدن به صلح در افغانستان فرصت کمی باقی‌ مانده‌است.

او گفت: «برای گفتگو نیاز است که هردو جانب آمادگی داشته‌باشند. طالبان باید این را بپذیرند که گفتگو با حکومت و دیگر افغان‌ها ضروری است و برای افغان‌ها نیاز است تا آن‌ها با طالبان بنشینند.»

مایک پمپئو؛ وزیر خارجه امریکا هم گفته‌است که امریکا با طالبان به‌نمایندگی از حکومت و افغان‌ها گفتگو نمی‌کند؛ بلکه تلاش می‌کند تا زمینۀ گفتگو و مذاکره را بین افغان‌ها فراهم کند.

او همچنین افزوده که واشنگتن توقع دارد که پیش از اول ماه سپتامبر یک توافق صلح شکل بگیرد.

با این حال، همه نگاه‌ها به قطر است؛ این‌که در فصل هفتم سِفر صلح افغانستان، چه چیزی نوشته شده و چه‌گونه از معماهای مبهم این بازی پیچیده و پنهانی، راززدایی و رمزگشایی خواهد شد.

پیش از آغاز دور هفتم گفتگوهای امریکا و طالبان، ترافیک سنگین دیپلماتیک پیرامون این رویداد، در افغانستان و منطقه در جریان بود. از سفرهای معمول زلمی خلیلزاد به کشورهای مهم منطقه و جهان تا سفر سرزده مایک پومپئو به کابل، دیدار اشرف‌غنی از پاکستان، تور منطقه‌ای مشاوران او با سفر به ایران و هند و…، پرسه دیپلماتیک فرستادگان ویژه آلمان و چین برای افغانستان، و البته برگزاری دست کم دو نشست مهم با حضور بازیگران سیاسی داخل افغانستان در مسکو و حومه اسلام‌آباد.

همه این رویدادها نشان می‌دهد که روند صلح امریکا با طالبان، وارد مرحله‌ای حساس و حیاتی شده‌است. هردوطرف انتظارات خاص خود را از این مرحله دارند. طالبان می‌خواهند تضمینی الزام‌آور و مطمئن برای توافقی قابل اجرا در زمینه خروج کامل و بی‌قید و شرط نظامیان غربی از افغانستان به‌دست آورند، و امریکا هم در پی آن است تا ضمن شکستن بن‌بست و انسداد در گفتگوهای مستقیم نمایندگان کابل و طالبان، از آن گروه‌، تعهد بگیرد که افغانستان بار دیگر به لانه امن تروریزم بین‌المللی بدل نمی‌شود و تضمین‌های قوی برای استقرار یک آتش‌بس دایمی، وجود دارد.

این البته همه آن‌چیزی است که به رسانه‌ها درز داده می‌شود؛ اما آگاهان معتقد اند که در پشت پرده، مسایل مهم دیگری در جریان است که هیچیک از دوطرف، مایل به علنی‌کردن آن نیستند. این رویکرد البته موجب شده تا هم شبه ‌نظامیان دون‌پایه و فرماندهان درجه‌چندم طالبان در نبرد میدانی، از آنچه رهبران‌شان در پشت پرده، انجام می‌‌دهند، سرخورده و خشمگین شوند و هم مردم و افکار عمومی افغانستان، نسبت به ابهام‌ها و پرسش‌های بی‌پاسخ فراوانی که درباره این روند وجود دارد، ابراز نارضایتی کنند.

با این‌همه و با توجه به تحرکات دیپلماتیک مورد اشاره، به‌نظر می‌رسد که هم سطر و هم سفید فصل هفتم سِفر صلح افغانستان، مطالب خواندنی و پراهمیتی داشته‌باشد که روزها و هفته‌‌های پیش رو را آبستن تحولی بزرگ در عرصه صلح و جنگ افغانستان کرده‌است.

اگرچه در این میان، چالش‌ها، موانع و ابهام‌هایی بحث‌برانگیزی نیز وجود دارد که می‌تواند کلیت این روند را ضرب صفر کند و علیرغم تلاش‌های انجام‌شده، همه‌چیز فروبریزد و به خانه اول بازگردد.

یکی از نمونه‌ها در این خصوص، ابهام درباره بقا یا خروج نیروهای خارجی از افغانستان است. امریکا می‌گوید که این فرایند حتی اگر مورد توافق هم قرار بگیرد، طولانی و گام‌به‌گام خواهد بود. ناتو هم تأکید می‌کند که بقا یا خروج از افغانستان، بستگی به شرایط آن کشور دارد و در این زمینه، به‌طور ضمنی به خطر تقویت پایگاه‌های داعش اشاره می‌کند؛ اما طالبان تأکید می‌کنند که تا خروج کامل نیروهای خارجی، جنگ ادامه خواهد داشت.

بنابراین، اگر راه‌ حلی میانه و منطقی در این زمینه به‌دست نیاید، صلحی در کار نخواهد بود.

علی موسوی- خبرگزاری افق

مطالب مرتبط