تروریزم در افغانستان؛ از طالبان و القاعده تا امریکا و کرزی
روابط تیره و پرتنش حامد کرزی و امریکا، امر غریبی نیست. او از سالهای آخر ریاست جمهوریاش تاکنون در یک چرخش معنادار به امریکا پشت کرده و از حامی و توجیهگر وفادار عملکرد نظامی امریکا در افغانستان، به منتقد سرسخت این اعمال و رفتارها بدل شدهاست.
ژست انقلابی و ضد استعماری کرزی در قبال امریکا هنوزهم ادامه دارد.
او بهتازگی نسبت به اظهارات اخیر دونالد ترامپ؛ رییس جمهوری امریکا واکنش نشان داده و این کشور را عامل اصلی رشد تروریزم در افغانستان خواندهاست.
آقای ترامپ گفتهبود که قصد دارد نظامیان امریکایی را از افغانستان خارج کند؛ اما نگران است که بدون حضور نظامی کشورش، افغانستان به پایگاهی برای حملات تروریستی علیه این کشور تبدیل شود.
او گفتهبود که افغانستان را «دانشگاه هاروارد تروریستها» مینامد و امریکا در صورت خروج نظامی از این کشور، حضور استخباراتی خود را در افغانستان تقویت خواهد کرد.
حامد کرزی در واکنش گفتهاست: «افغانستان قربانی اصلی تروریزم است؛ تروریزمی که پیوسته با کمک مالی و سیاستهای مبهم ایالات متحده رشد و قوام یافتهاست.»
کرزی با اشاره به حضور گروه داعش در کشور گفتهاست که ظهور داعش، در حضور وسیع سیاسی، نظامی و استخباراتی امریکا در افغانستان، نشاندهنده این است که که سیاست واشنگتن برای مبارزه با ترویزم مبهم بودهاست.
نمیتوان گفت که موضع کرزی در برابر نقش و سهم مستقیم یا غیرمستقیم امریکا در توسعه تروریزم در افغانستان، غیرواقعبینانه و صرفا برآمده از رویکرد سیاسی و منافع شخصی او در زد و بند با قدرتهای رقیب ایالات متحده است. بیتردید سیاست مبهم و پرسشبرانگیز و بعضا اشتباه امریکا هم به توسعه و ترویج در افغانستان کمک کرده و اراده تروریستها برای جنگیدن را تقویت بخشیدهاست. در این زمینه – همانگونه که کرزی نیز اشاره کردهاست- میتوان به رشد روزافزون داعش در کشوری اشاره کرد که سراسر تحت سلطه و قیمومیت بلامنازع سیاسی، نظامی و استخباراتی ایالات متحده و چندین کشور همپیمان آن است.
داعش در افغانستان، یک علامت سؤال بزرگ در برابر مأموریت مبهم ایالات متحده و ناتو است؛ اینکه چگونه میتوان در سایه هژمونی فراگیر امریکا و متحدانش، شاهد توسعه معنادار یک گروه تروریستی مخوف و خطرناک بود؟
از این منظر، کرزی کاملا درست میگوید؛ اما این برای توجیهپذیرکردن ژست شبه صادقانه و ضد استعماری او بهمثابه رهبری که تظاهر به ملیگرایی و بیگانهستیزی میکند، کافی نیست؛ زیرا مسؤولیت اخلاقی و نقش مستقیم خود او در توسعه و تقویت و تعمیق بحران افغانستان، اگر بیشتر از امریکا و متحدانش نباشد، کمتر از آنها نیست.
کرزی ۱۳ سال با حمایت بیقید و شرط امریکا، رییس جمهوری افغانستان بود. او بهتر و بیشتر از هر کس دیگری باخبر بود که اهداف و استراتژی امریکا برای حضور در افغانستان چیست و ایالات متحده و متحدانش، مشغول انجام چه کاری در کشور ما هستند.
او در عین حال، از ارتباطات پرپیشینه و مستحکم طالبان و القاعده بهخوبی و با جزئیات آگاه بود، و میدانست که این ارتباطات، بهاندازهای قوی و ریشهدار است که نه با صلح، زدوده میشود و نه از مسیرهای سیاسی و مسالمتآمیز دیگر. با اینحال، آقای کرزی، تمام توان خود را بهکار بست تا از فشارهای کوبنده امریکا بر طالبان بکاهد، هزاران زندانی آن گروه را آزاد کرد، چشم خود را عمدا و آگاهانه بر روی جنایات مکرر و مستمر طالبان بست و با اعمال محدودیتهای سنگین بر مأموریت نظامی امریکا و همپیمانانش، تلاش کرد تا طالبان را در حاشیه امنیت قرار دهد که با خاطری آسوده به گسترش دامنه سلطه و قدرت خود ادامه دهند؛ بدون آنکه کوچکترین نشانهای از فاصله گرفتن طالبان از القاعده بهمثابه یک گروه تروریستی بینالمللی، مشاهده شدهباشد یا طالبان از اعمال و رفتارهای ماهیتا تروریستی خود، دست کشیدهباشند.
حتی داعش نیز علیرغم پرسشهای مهمی که درباره چگونگی ظهور و قدرتگیری روزافزون آن در افغانستان وجود دارد، از دل افراطیون طالبان و بقایای القاعده، ظهور کرد؛ بنابراین، دستهای داخلی و خارجی که خواسته یا ناخواسته، طالبان و القاعده را تقویت کردهاند، بهنحوی در ظهور هیولای هولناک داعش هم مسؤول و مقصر هستند.
با این حساب، اگرچه اظهارات تحقیرآمیز ترامپ درباره خطر تبدیلشدن افغانستان به «هاروارد تروریستها» نیازمند پاسخی متقن و منطقی است؛ اما کرزی بهعنوان کسی که ۱۳ سال فرصت داشت تا در برابر رفتارها، راهبردها و عملکردهای امریکا و متحدانش بایستد و اجازه ندهد که در سایه این رویکردها افغانستان به تعبیر ترامپ به «هاروارد تروریستها» بدل شود، حق ندارد، با پنهانشدن در پشت نقاب ریاکارانه ضد استعماری، ژست یک رهبر ملیگرا و بیگانهستیز را بگیرد و بر سهم سیاستهای حسابشده خود در راستای تقویت و توسعه تروریزم، سرپوش بگذارد.