غیبت وزیر در سفرهای خارجه؛ رابطه غنی و ربانی چگونه است؟
صلاحالدین ربانی؛ وزیر امور خارجه، از نظر گرایش سیاسی در دولت دوقطبی وحدت ملی به جناح عبدالله عبدالله؛ رییس اجرایی وابستهاست. از این منظر، کاملا بدیهی است که میان او و اشرفغنی، اختلافهای عمیق و شدیدی وجود داشتهباشد؛ اما این پرسش همواره مطرح بوده که رابطه آقایان غنی و ربانی چگونه است، آن دو بهعنوان مافوق و مادون، چهطور باهم کار میکنند، دستگاه دیپلماسی کشور چگونه مدیریت میشود، نقش وزارت خارجه در این میان، چقدر است و آیا در آنچه از سوی ریاست جمهوری در چارچوب سیاستهای کلی و کلان کشور بهویژه در امور خارجی و مسایل مهم ملی، تنظیم و تدوین و اجرایی میشود، وزارت خارجه هم سهم و نقشی دارد یا خیر؟
این پرسشها زمانی جدیتر میشود که صلاحالدین ربانی، بهعنوان وزیر امور خارجه، در بسیاری از سفرهای خارجی اشرفغنی، غایب است.
در این زمینه میتوان به سفرهای پرشمار اشرفغنی به کشورهای تاجیکستان، قطر، امارات متحده عربی، هند، آلمان، استرالیا، اندونیزیا، سنگاپور، امریکا و در تازهترین مورد هم پاکستان اشاره کرد.
شاید برای بسیاری از مردم و ناظران مسایل افغانستان، شگفتانگیز باشد؛ اما واقعیت این است که اشرفغنی بدون وزیر خارجه به سفرهای خارجه میرود. حتی در عهدنامهها، توافقات و پیمانهایی که میان دولت افغانستان و کشورهای خارجی امضا میشود، در مواردی که باید وزیر خارجه آنها را امضا کند، جای آقای ربانی خالی است.
گفته میشود در جریان سفر اشرفغنی به استرالیا یک تفاهمنامه مشترک میان وزرای خارجه دو کشور را بهدلیل عدم حضور صلاحالدین ربانی، وزیر اقتصاد امضا کردهاست.
در حوزه صلح نیز که یکی از مسایل کلیدی و از موضوعات مهم ملی است که مدیریت آن مستقیما به وزارت خارجه ربط دارد، در بسیاری از موارد دیده شده که بهجای صلاحالدین ربانی، افرادی مانند اکلیل حکیمی (در زمانی که وزیر مالیه بود) سلام رحیمی، همایون قیومی و… تصمیم میگیرند.
از سوی دیگر، خود آقای ربانی هم بهنظر میرسد علاقه چندانی به کاری سازنده با اشرفغنی ندارد و روابط آنها اساسا در چارچوب اصول حاکم بر سلسلهمراتب اداری صورت نمیگیرد. بهعنوان نمونه، رویکرد آقای ربانی در قبال سیاستهای کلی نظام بهویژه در حوزه اقوام، امنیت و توزیع قدرت، بیشتر شبیه به مواضع یک فعال اپوزیسیون است تا وزیر خارجه رسمی دولت افغانستان.
آقای ربانی بارها زبان به انتقادهای تند و گزنده از حکومت وحدت ملی گشوده و سیاست و مدیریت آقای غنی را در حوزه توزیع یا انحصار قدرت، امنیت، سهم احزاب و اقوام در دولت و… زیر سؤال بردهاست.
اوج این تنشها بهدنبال حمله نیروهای حکومتی بر تظاهرات صلحآمیز «جنبش رستاخیز تغییر» و بهدنبال آن، حمله انتحاری بر مراسم خاکسپاری قربانیان آن رویداد در بهار سال ۹۶ بود که رهبران ارشد حزب جمعیت اسلامی را هدف گرفت.
آقای ربانی در آن زمان، خواستار استعفای مقامهای ارشد امنیتی شد و اتهامهای سنگینی بر حکومت وارد کرد.
پیش از آن در سال ۹۴ نیز آقای ربانی از پذیرش پیشنهاد اشرفغنی مبنی بر معرفی ستار سعادت و یوسف نورستانی بهعنوان سفیر در کشورهای خارجی، مخالفت کرد.
در تازهترین مورد هم گفته میشود که او با معرفی ناهید ایثار؛ معاون پیشین اداره امور بهعنوان معاون وزیر خارجه، مخالفت کردهاست.
در جریان این تنشها، خبرهایی منتشر شد مبنی بر اینکه اشرفغنی از صلاحالدین ربانی خواستهاست از مقاماش کنارهگیری کند؛ اما او از معدود وزرای وابسته به اردوی عبدالله است که تسلیم این تصمیم نشده و همچنان بهکارش در یک دولت عمیقا دوقطبی و شدیدا دچار اختلاف، ادامه دادهاست.
با اینحال، غیبت آقای ربانی در سفرهای خارجی، تنها برای وزیر خارجه برحال و رسمی کشور، زننده نیست؛ بلکه برای کلیت دستگاه دیپلماسی کشور، هزینه دارد. اینکه رییس دولت نه میتواند او را برکنار کند و نه حاضر است با او بهعنوان «وزیر خارجه» کار کند، برای دوطرف این تنش، شرمآور و زننده است.