شعار «امنیت و عدالت» در فقدان سیاست

رحمت‌‌الله نبیل؛ رییس پیشین امنیت ملی با شعار «امنیت و عدالت» وارد کارزارهای انتخابات ریاست جمهوری شده‌است.blank

آقای نبیل از معدود مقام‌های ریاست امنیت ملی است که در یک دوره، مورد حمایت همزمان اشرف‌غنی و عبدالله بود؛ اما در نهایت، مجبور به کناره‌گیری از این سمت مهم شد.

او پس از کناره‌گیری، دست به «افشاگری‌»هایی زد که اگرچه برای شماری از مردم، جذابیت داشت و برای او محبوبیت آورد؛ اما از دید صاحب‌نظران، این‌ اقدام وی، نه گامی در راستای «امنیت و عدالت» که یک تلاش سیاسی و تبلیغاتی آشکار برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری بود.

پرسشی که در آن زمان از سوی بسیاری از آگاهان مطرح شد، این بود که آقای نبیل به‌عنوان رییس امنیت ملی، چرا در زمان تصدی‌اش در آن سمت، اقدام به افشاگری نکرد یا با استفاده از صلاحیت‌های قانونی‌اش در برابر قانون‌شکنی و فساد و جنایت و خیانت، شجاعانه نایستاد و جانب مردم و منافع ملی را نگرفت؟

با این‌همه و علی‌رغم آن‌که این پرسش و ابهام، همچنان به قوت خود باقی است، رحمت‌الله نبیل، نام تیم انتخاباتی‌اش را «امنیت و عدالت» گذاشته‌است.

او بدون تردید می‌داند که آن‌چه امروز مردم افغانستان بیش از هر چیزی به آن نیاز دارند، امنیت و عدالت است؛ امنیتی که آقای نبیل، متخصص آن است و عدالتی که به یک عنصر امنیتی در رأس نظام نیاز دارد تا با استفاده از قوه قهریه و سیاست‌های ستیهنده با عوامل فساد و بی‌عدالتی، برخورد کند و قانون را در همه سطوح، حاکم سازد.

تا این‌جا می‌توان به حضور رحمت‌الله نبیل در انتخابات پیش رو با فرض پیروزی او در آن، با دیدی مثبت نگریست.

اما تردید از آن‌جا شروع می‌شود که آقای نبیل و تیم او برای تأمین این هدف، فاقد امکانات و ابزارهای لازم است. او خود در نهایت یک عنصر امنیتی فاقد دانش سیاسی و مهارت مدیریتی است و تیمی که برای حضور در انتخابات تشکیل داده نیز به اندا‌زه‌ای کارآمد و کاربردی نیست که بتواند کاستی‌ها و نارسایی‌های مورد اشاره را پر کند.

آقای نبیل شاید برای نشان‌دادن تعهد خود به «امنیت و عدالت»، جنرال مرادعلی مراد را که از معدود درجه‌داران شیعه و هزاره است، به‌عنوان معاون اول خود برگزیده‌است. او با این اقدام، دو شالوده کلیشه‌ای را درهم شکسته‌: یکی این‌که یک درجه‌دار ارتشی را که هیچ‌گونه سابقه قابل اعتنایی در رهبری قومی و کار سیاسی ندارد به‌عنوان معاون اول‌اش منصوب کرده و دوم این‌که برخلاف فرمول نانوشته رایج در ۱۹ سال گذشته، برای‌ نخستین‌بار یک شیعه هزاره را به‌جای معاونت دوم به‌حیث معاون او‌ل‌اش گماشته‌است.

با این حال، مشکل این‌جاست که آقای مراد هم یک نظامی است و نمی‌تواند نقص آقای نبیل به‌عنوان فردی فاقد تجربه و دانش سیاسی و مهارت مدیریتی را جبران کند. دو عنصر نظامی و امنیتی در کنار همدیگر شاید بتوانند هدف اول آقای نبیل در زمینه تأمین «امنیت» را در دولت برآمده از انتخابات، تأمین کنند؛ اما امنیت، ضرورت اولیه مدیریت کلان کشور است؛ ولی تنها فاکتور مورد نیاز در این زمینه نیست.

آقای نبیل در تشکیل تیم انتخاباتی‌اش یک اقدام خلاف‌آمد عادت دیگر نیز انجام داده‌است و آن، انتخاب مسعوده جلال به‌عنوان معاون دوم است.

خانم جلال نیز به‌جز اشتغال به تدریس و حضور در سمت‌های مدیریتی نه‌چندان کارآمد و مهمی مانند وزارت امور زنان، قادر به پوشاندن نقص بنیادین تیم «امنیت و عدالت» آقای نبیل نیست. او نمی‌تواند در کنار دو درجه‌دار امنیتی و نظامی، نقصان موجود در بازوی سیاسی و مدیریتی دولت آینده را جبران کند.

بر این اساس، تیم «امنیت و عدالت» آقای نبیل، عمیقا از نقص بزرگی به‌نام فقدان سیاست و مدیریت یک اداره ملکی رنج می‌برد و با وجود شعارهای مهمی مانند تعدیل قانون اساسی برای کاهش اختیارات رییس جمهور، توزیع قدرت به معاونان، بازگرداندن استقلال قوه قضاییه، مبارزه با فساد، رفع تبعیض و تعصب و… اطمینانی وجود ندارد که این تیم در صورت پیروزی بتواند یک دولت مدنی و غیرنظامی کارآمد و اثرگذار را شکل دهد.

مطالب مرتبط