دولت موقت چگونه به صلح پایدار میانجامد؟
در حالی که گفتگوهای صلح امریکا و طالبان مراحل پایانی خود را طی میکند، گمانهزنیهای رسانهای درباره رایزنیهای پشت پرده، توافقات انجامشده و مسایل مورد اختلاف نیز به نحو چشمگیری افزایش یافتهاست.
در این میان، روز شنبه، ۲ سنبله، خبری از سوی شبکه الجزیره منتشر شد که بربنیاد آن، امریکا و طالبان روی تشکیل دولت موقت در افغانستان به توافق رسیدهاند.
این خبر همانگونه که انتظار میرفت به سرعت، هم از سوی زلمی خلیلزاد؛ مذاکرهکننده ارشد امریکایی و هم از جانب سهیل شاهین؛ سخنگوی دفتر طالبان در قطر رد شد؛ با این حال، تکذیب این خبر، مانع از دامنزدن به تحلیلها، برداشتها و گمانهزنیها پیرامون آن نشد؛ همان چیزی که بربنیاد یک تحلیل، شاید هدف اصلی نشردهندگان و افشاکنندگان این توافق نیز بودهباشد، تا برای چنین توافقی ذهنیتسازی کنند و دامنه واکنش افکار عمومی را مورد سنجش قرار دهند.
در یک برداشت شاید نهچندان خوشبینانه، روند جاری صلح در تعارضی واضح و غیر قابل کتمان با انتخابات قرار میگیرد. اگرچه دولت به رهبری اشرفغنی، تمام توان خود را به کار بسته تا زیر نام دفاع از «جمهوریت» نظام و پیشگیری از استقرار دوباره «امارت طالبان» تنها راه تحقق این آرمان مهم را برگزاری انتخابات اعلام کند؛ اما واقعیت این است که میان صلح و انتخابات، تنها باید یکی از گزینهها را انتخاب کرد. با این توضیح ساده که طالبان ۲۰ سال نجنگیدهاند تا در نهایت، همان چیزی را بپذیرند که بدون اینهمه نیرو و امکانات و دادن تلفات انسانی و هزینههای هنگفت دیگر، حدود دو دهه پیش میتوانستند بهسادگی قبول کنند.
فراموش نکنیم که طالبان از موضع قدرت، مذاکره میکنند. امریکا آنها را مجبور به مذاکره نکردهاست. جنگجویان آن گروه هنوزهم با قدرت در میدان جنگ حضور دارند و افزون بر تحمیل تلفات سنگین و مرگبار بر نیروهای دولتی و مردم افغانستان، برخی مواقع، اهداف مربوط به ناتو و نیروهای امریکایی را نیز آماج قرار میدهند. در مقابل، این امریکاست که در جستجوی راهی برای پایان جنگ، کاهش هزینههای کمرشکن آن و البته تحقق اهداف، وعدهها و برنامههای سیاسی و انتخاباتی دونالد ترامپ در چارچوب صلح با طالبان است. در چنین شرایطی سادهلوحانه است اگر تصور کنیم که حتی اگر امریکا همچنان متعهد به حمایت از مردمسالاری و انتخابات و مخالف استقرار دوباره امارت طالبان در افغانستان باشد –که البته در این زمینه هم عمیقا تردید وجود دارد- طالبان هم به این خواسته، تمکین کنند و در یک فرایند مدنی و دموکراتیک بهنفع جمهوریت و اصول قانون اساسی و ارزشهای مردمسالاری، صلح را بپذیرند.
بر این اساس، تشکیل دولت موقت از پیامدهای ناگزیر و اجتنابناپذیر صلح خواهد بود.
از سوی دیگر، هیچ تضمینی وجود ندارد که برگزاری انتخاباتی که تنها هدف آن، تمدید قدرت اشرفغنی برای پنج سال دیگر است نه لزوما دفاع از جمهوریت و مقابله با بازگشت امارت، مانع بروز بحران سیاسی و حتی وقوع یک جنگ داخلی دیگر نشود.
در این شکی نیست که اشرفغنی پیشاپیش سعی کردهاست میدان انتخابات را از رقبای جدی، خالی کند؛ اما بهنظر میرسد که تجمع مهرههای ناراضی از ارگ در اطراف داکتر عبدالله، علیرغم سقوط چشمگیر جایگاه سیاسی او در طول پنج سال گذشته، دستکم برای وقوع یک بحران سیاسی در نتیجه مهندسی انتخابات به نفع غنی، کافی خواهد بود.
از جانب دیگر، نباید انتظار داشت که طالبان، صلح با امریکا را بپذیرند؛ اما با انتخاباتی که نتیجه آن از هماکنون مشخص است، بهسادگی کنار بیایند و ادعاهای خود برای رسیدن به قدرت و «تشکیل نظام اسلامی» را به نفع اشرفغنی کنار بگذارند.
با این حساب، تشکیل دولت موقت، امری محتوم و غیر قابل اجتناب است و یکی از لوازم آن، عدم برگزاری انتخابات خواهد بود.
تکذیب خبر الجزیره از سوی امریکا و طالبان نیز لزوما بهمعنای عدم توافق روی تشکیل آن نیست؛ اما ممکن است این مهم در چارچوب توافق امریکا و طالبان نه؛ بلکه در پوشش گفتگوهای بینالافغانی از سوی طالبان و امریکا بر طرفهای افغان، تحمیل شود.
با اینهمه، نکته مهم این است که تشکیل دولت موقت، بازگشت به خانه اول و آغاز از نقطه صفر است؛ چیزی که افغانستان، پیش از این بارها شاهد آن بوده و بخشی از تجربههای تلخ چندده سال اخیر نیز معلول همین رویداد است.
بربنیاد تجربههای پیشین، تشکیل دولت موقت و به تعبیر اشرفغنی «انقطاع جمهوریت» لزوما متضمن صلح پایدار نیست؛ زیرا هیچ تضمینی وجود ندارد که طالبان رویکرد حذفی، خشن و تمامیتخواهانه خود در عرصه جنگ را به سادگی در زمینه صلح و سیاست، تعمیم ندهند و رقبای سیاسی و قومیشان را با استفاده از زور، به حاشیه نرانند. آنها همه قدرت را میخواهند و دستکم معتقد به الگوی تقسیم قدرت بربنیاد دموکراسی، اراده اکثریت و انتخابات آزاد و رقابتی نیستند. در این صورت، چه سازوکار نیرومندی برای بقای صلح و عدم بروز جنگ پس از صلح وجود دارد؟
همانگونه که دولت موقت مجاهدین نتوانست زمینهساز تشکیل یک جمهوری ریشهدار، فراگیر و قدرتمند بهمثابه یک سیستم سیاسی مشروع و کارآمد شود و پس از آن، گروههای مختلف جهادی وارد یک جنگ خونین قدرت شدند، دولت موقت طالبان هم با خطر مشابهی رو به رو است. مگر آنکه قدرتهای جهانی و سازمانهای بینالمللی، تضمینهای قوی و معتبری در زمینه اجرای توافق صلح ارائه دهند که البته این مهم نیز با توجه به اینکه یکی از اطراف معامله صلح، امریکا و به تبع آن ناتو و بلوک غرب است، بعید بهنظر میرسد که استقرار صلح پایدار را تضمین کند و مانع بروز جنگ شود.