شش شکست بزرگ ترامپ در سیاست خارجی

چین، کوریای شمالی، توافق هسته ای با ایران، بحران ونزویلا، معامله قرن و صلح با طالبان، نمودار شش شکست بزرگ ترامپ در عرصه سیاست خارجی را نشان می دهد؛ رییس جمهوری که برای آینده سیاسی خود و دستیابی به پیروزی دوباره در انتخابات ۲۰۲۰ امریکا نیاز شدیدی به پیروزی در این عرصه ها دارد.

blank

۱. چین: جنگ تجاری با چین، یک خطای استراتژیک از سوی ترامپ بود. ترامپ که با شعار «عظمت را دوباره به امریکا برگردانیم» وارد کارزارهای انتخابات ریاست جمهوری آن کشور شد، به دلیل سیاست های پوپولیستی و ادبیات سیاسی عامه پسندش، حمایت و توجه بسیاری از رأی دهندگان امریکایی را جلب کرد. یکی از اولویت های ترامپ برای باعظمت کردن امریکا، تثبیت اقتدار و برتری اقتصادی آن کشور در برابر قدرت هایی مانند چین بود.

ترامپ که یک تاجر است به همه مسایل پیرامونش از منظر سود و زیان اقتصادی نگاه می کند. به همین دلیل، نخستین چیزی که به ذهنش رسید، لگام زدن به رشد اقتصادی چین و توسعه روزافزون بازار رو به رشد کالاها و محصولات چینی در امریکا بود. او فکر کرد که با وضع مالیات و عوارض گمرکی سنگین هم می تواند سود انبوهی را روانه خزائن و ذخایر مالی امریکا کند و هم با بالا بردن هزینه های چین در زمینه امپریالیزم اقتصادی کمونیست های مسلط بر پکن، اقتصاد آن کشور را تضعیف کرده و مجبور به عقب نشینی کند؛ اما دست کم آنچه تاکنون حاصل شده این است که چین از موضع خود کوتاه نیامده و جنگ تجاری با جنگ تجاری پاسخ داده است. ضمن آن‌که مذاکرات دوطرف برای رسیدن به یک راه حل میانه هم تاکنون راه به جایی نبرده است.

۲. کوریای شمالی: دونالد ترامپ در آغاز همانند بسیاری دیگر از رهبران پیشین امریکایی، به کوریای شمالی به عنوان یک تهدید علیه امنیت و قدرت واشنگتن نگاه کرد. او اما با ادبیاتی بی سابقه، بر کوریای شمالی حمله کرد و رژیم پیونگ یانگ را به «آتش و خشم»‌ تهدید نمود؛ رویکردی که طبق انتظار با همان ادبیات از سوی پیونگ یانگ پاسخ داده شد و در نهایت، دوطرف مجبور به عقب نشینی از مواضع خود شدند.

ترامپ اما در این عقب نشینی، تهور بیشتری به خرج داد و از جنگ شدید لفظی به درخواست برای مذاکرات سازش، ۱۸۰ درجه تغییر رویکرد داد؛ درخواستی که از سوی پیونگ یانگ هم بی پاسخ نماند و در نتیجه، دو رهبر تاکنون سه بار باهم دیدار کرده اند؛ موضوعی که در تاریخ روابط دو کشور، بی سابقه است.

با اینهمه، کوریای شمالی هنوزهم موشک های قادر به حمل کلاهک هسته ای آزمایش می کند و مایک پمپئو را «گیاه سمی دیپلماسی» امریکا می‌خواند و خواستار حذف کامل او از روند روابط مبتنی بر مذاکره دوطرف می شود. واکنش ترامپ اما در پاسخ سیاست موشکی کوریای شمالی این است که می‌گوید: کیم موشک‌بازی را دوست دارد. او علیرغم انتقاد شدید امریکایی ها همچنان بر رویکرد مبتنی بر مذاکره خود با کیم جونگ اون تأکید می کند و در این زمینه به «نامه های زیبا»ی او استناد می کند که هراز گاه به آدرس او در کاخ سفید پست می شوند.

۳. توافق هسته ای ایران: برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) از دستاوردهای مهم باراک اوباما در عرصه سیاست خارجی بود؛ چیزی که به نظر می رسد یکی از دلایل ترامپ برای مخالفت با این پیمان بود. ترامپ همانگونه که در کارزارهای انتخاباتی اش قول داده بود، از برجام خارج شد؛ پیمانی شش جانبه به که تصویب شورای امنیت سازمان ملل هم رسیده بود.

این تصمیم او موجی از انتقاد و واکنش را حتی از سوی متحدان نزدیک امریکا برانگیخت و نگرانی ها نسبت به اعتبار و کارآمدی نظام حاکم بر روابط بین الملل را در سایه بی تعهدی رهبران خودکامه، تشدید کرد.

علیرغم خروج ترامپ از برجام اما این توافق به صورت کژدار و مریز به حیات خود ادامه داده است؛ ضمن آنکه سیاست فشار حداکثری ترامپ بر ایران نیز به شکست انجامیده و اکنون او به طور مرتب خواستار مذاکره با رهبران ایران می شود و گفته می شود که برای رسیدن به این مأمول، یکی از جدی ترین مخالفان مذاکره با ایران و طرفدار جنگ با آن کشور یعنی جان بولتون را نیز اخیرا اخراج کرد. این نشان می دهد که خروج ترامپ از برجام یک خطای راهبردی بود؛ خطایی که او با مذاکره مجدد با ایران به نحوی در پی جبران آن است.

۴. بحران ونزویلا: ترامپ در بحران سیاسی ونزویلا شاید یکبار برای همیشه به مشورت چهره های جنگ طلبی مانند بولتون و پمپئو و پنس گوش داد و در حالی که ارتش ونزویلا همچنان به رییس جمهوری مستقر آن کشور وفادار بود، از ریاست جمهوری موقت خوان گوایدو حمایت کرد. این حمایت اما به سقوط دولت کاراکاس نیانجامید و در نهایت این امریکا و مزدورانش در ونزویلا بودند که تحقیر شدند و شکست خوردند.

۵. معامله قرن: ترامپ همچنین قول داده بود که بحران فلسطین و اعراب و اسراییل را برای همیشه حل کند. او در این زمینه از طرح خود موسوم به معامله قرن یاد می کرد؛ طرحی که تنها بخش اقتصادی آن اخیرا از سوی جارد کوشنر؛ داماد یهودی ترامپ در اردن رونمایی شد؛ اما با واکنش سرد و منفی اعراب و فلسطینیان رو به رو شد.

رونمایی از جنبه اقتصادی معامله قرن دو هدف داشت: یکی تلاش برای جلب نظر مساعد اعراب و فلسطینی ها به بسته وسوسه‌انگیز اقتصادی این طرح و دوم، سنجش واکنش آن‌ها نسبت به کل این طرح و ارزیابی چشم انداز موفقیت یا عدم موفقیت آن در صورت رونمایی کامل.

نتیجه اما نشان داد که این طرح در نقطه شکست خورده و به این ترتیب، یکی دیگر از شکست های ترامپ در عرصه سیاست خارجی را رقم زده است.

۶. صلح طالبان: ترامپ بلافاصله پس از به قدرت رسیدن، پاکستان را به دلیل حمایت از تروریزم مورد انتقاد شدید قرار داد و در ادامه نیز کمک ‌های مالی کشورش به اسلام آباد را قطع کرد. تنش با پاکستان اما در پی تغییر موضع واشنگتن در قبال طالبان و تلاش برای صلح با آن گروه، کاهش پیدا کرد و در یک چرخش شگفت انگیز جای خود را به دوستی و همکاری داد.

نزدیک به ۱۰ ماه مذاکره پشت پرده با طالبان، دوطرف را تا آستانه امضای یک توافق هم پیش برد؛ توافقی که هرگز از جزئیات آن، پرده برداری نشد؛ اما در نهایت، ترامپ در آخرین مرحله، دستور به لغو مذاکرات داد و دستاوردهای آن را منسوخ اعلام کرد.

شکست تلاش های صلح با طالبان تا اینجا ششمین شکست بزرگ ترامپ در عرصه سیاست خارجی بوده است.

البته در این میان می توان با تنش با اروپایی ها و متحدان استراتژیک خود، تلاش برای کاهش هزینه های امریکا برای تأمین منابع مالی ناتو و کمک به امنیت کشورهای اروپایی و… را نیز می توان افزود؛ سیاست هایی که اغلب نتیجه عکس داده و به زیان امریکا و وجهه و اقتدار و سلطه آن کشور در عرصه بین المللی تمام شده است.

 

مطالب مرتبط