طالبان و همسایگان؛ خشونت در سایه مشروعیت
طالبان هنوز روی کاغذ یک گروه تروریستی محسوب میشود و این مهم را همهروزه در عمل نیز نشان میدهد. به عنوان نمونه، تنها در دو حمله روز سه شنبه این هفته از سوی آن گروه در کابل و بغلان بیش از ۵۰ نفر کشته شده و دهها تن دیگر زخم برداشتند.
با اینهمه، ظاهرا هیچیک از این جنایتهای تکاندهنده و هولناک، از مشروعیت و مصونیتی که طالبان در سایه این مشروعیت بهدست آوردهاند، کم نمیکند و آن را مخدوش نمیسازد. یکی از نزدیکترین مثالها در این زمینه، سفر اخیر هیأت بلندپایه طالبان به مسکو و تهران است.
در هیچیک از این دو سفر، مقامات کشورهای میزبان در دیدار با هیأت طالبان، رویکرد خشن و مرگبار آنها در کشتار فاجعهآمیز مردم و نیروهای امنیتی افغانستان را محکوم نکردند. شاید توجیه آنها این باشد که این با رسم میزبانی و مهماننوازی در تعارض است و آنها نمیخواستند میهمان را در خانه خود، مورد سرزنش قرار دهند؛ اما صرف نظر از جنبه اخلاقی آن، از نظر حقوق حاکم بر روابط بینالدول، کشورها بر چه اساسی محقاند، از گروهی میزبانی گرم و صمیمانه بهعمل آورند که با دولت مشروع کشور همسایه در جنگ قرار دارد و برای براندازی آن، تقلا میکند؟ گروهی که در جامعه بینالمللی «تروریستی» محسوب میشود و دست کم روی کاغذ، مشروعیت و مصونیت ندارد.
کشورهای میزبان هیأتهای طالبان با کابل نیز روابط رسمی و دیپلماتیک دارند و هیأتهای نمایندگیشان در بالاترین سطح در پایتخت افغانستان و شهرهای بزرگ آن کشور، فعالاند. در همان کابل اما طالبان از قضا در روزی که هیأت آن گروه در تهران، حضور داشت، یکی از خونبارترین حملات هفتههای اخیر را انجام دادند و جان دهها انسان بیگناه را گرفتند یا آنان را مجروح کردند.
طالبان این جنایتها را در سایه کدام مشروعیت مصونیتآور مرتکب میشوند؟
پاسخ این پرسش، کاملا روشن است. مثل همیشه، مقصر بزرگ این رویداد، امریکاست که طی ۱۰ ماه مذاکره با آن گروه، چشم خود را بر تمام جنایتهای هولانگیز و خوفناکی بست که طالبان طی ۲۵ سال اخیر در افغانستان، مرتکب شدهاند. امریکا سرانجام روند صلح با طالبان را بنا به هر دلیلی متوقف کرد؛ اما این توقف، روند سیاسی مشروعیتبخش و مصونیتآور برای آن گروه را که از مذاکرات دوحه، ناشی شده، متوقف نکرد و در سایه همان روند، هیأت سیاسی طالبان از مسکو تا تهران و از تهران تا پکن و اسلامآباد، تور تبلیغاتی بهراه انداخته و احتمالا در پی کسب حمایتهای تازه برای آغاز دور جدید خون و خشونت در افغانستان است تا امریکا را مجبور به عقبنشینی از موضع کنونی خود کند.
اما تاوان سنگین این بازی دوگانه قدرتهای جهانی و کشورهای منطقه و همسایه با طالبان را چه کسانی میپردازند؟ دهها خانواده نگونبختی که روز سه شنبه در کابل و پروان در سوگ پارههای جگر خویش نشستند و سفیران مرگ طالبان آنها را در اندوه ابدی عزیزانشان نشاند.
کشورهای جهان از قدرتهای بزرگ شامل امریکا و روسیه و چین تا ایران و پاکستان و قطر و چین و… باید دستکم به این ابهام نهچندان رازآلود و پیچیده جواب دهند که کابل را بهعنوان نماینده مشروع مردم افغانستان در مجامع بینالمللی بهرسمیت میشناسند یا طالبان را؟ پاسخ به این پرسش، کمک میکند تا تکلیف طالبان، مشخص شود و در پی آن، طالبان یا میتوانند همچنان در سایه مشروعیتی که از مذاکره با امریکا و روسیه و ایران و چین و پاکستان و… کسب میکنند، همچنان به کشتار و جنایت و خشونت، بدون کمترین هراسی از پیگرد و پیامد، ادامه دهند و یا نمیتوانند هم ژست سیاسی بگیرند و بر طبل صلح بکوبند و هم دایره و دامنه خشونتهای خونبار خویش را وحشیانه به سراسر افغانستان گسترش دهند و بهنام «جهاد» با «نیروهای اشغالگر و بیگانه» همهروزه خون مردم بیدفاع غیر نظامی و سربازان مسلمان را بریزند.
در این میان البته نباید از نظر دور داشت که مسؤولیت دستگاه دیپلماسی کابل و سازوکار سیاسی – نظامی آن در قبال صلح و جنگ با طالبان نیز کمتر از دوگانهرفتاری و نفاق آشکار سیاست خارجی کشورهای دیگر در این خصوص نیست. کابل نیز در حالی که همهروزه تاوان سنگین خشونتهای لگامگسیخته طالبانی را میپردازد که برای براندازی آن مبارزه میکنند، هنوز قادر نشده، یک تعریف صریح و روشن از جنگ و صلح و دوست و دشمن بهدست دهد، خطوط سرخ را مشخص کند و بگوید که وقتی طالبان نمیخواهند صلح کنند، چه سرنوشتی در انتظار آنهاست. صدها زندانی طالبان از زندانهای دولتی آزاد میشوند و در مقابل، شماری از همان عناصر آزادشده، قلب پایتخت را با قساوت، هدف میگیرند، بمب میکارند و مرگ درو میکنند؛ بیآنکه نگران پیامدهای سنگین این رویکرد جفاکارانه و جنایتبار باشند.
کابل در عین حال، نتوانسته سیاست اصولی خود در قبال کشورهایی را مشخص کند که رسما از طالبان حمایت میکنند، علنا با آنها داد و ستدهایی دیپلماتیک برقرار مینمایند و به آنان بهمثابه یک دولت مستقل، مشروعیت و اعتبار سیاسی و حقوقی میبخشند. این وضعیت، هم طالبان را به ادامه بازی دوگانه خود در عرصه جنگ و جنایت و صلح و سیاست، تشویق و تشجیع کرده و هم کشورهای دیگر را از پیامدهای زیانبار بازی دوجانبه و ریاکارانه با کابل و طالبان، مصون و در امان نگهداشته است.