حکومت موقت؛ راه حل جهادی برای بحران جاری

این‌بار هم آقای حکمتیار به‌جای آن‌که به قواعد بازی احترام بگزارد و تسلیم نظم مستقر موجود شود، سعی می‌کند با کوبیدن بر طبل دولت موقت، ابزار تازه‌ای را برای رسیدن به قدرت، مورد آزمایش قرار دهد.

blank

طی روزهای اخیر، طرف‌های گوناگون سیاسی، خواستار تغییر نظام یا تشکیل دولت‌های موقت و سرپرست یا مشارکتی و ائتلافی و یا مصلحتی شده‌اند. این‌که کدام‌یک از این پیشنهادها، نسخه‌ای شفابخش برای بیماری حاد سیاسی افغانستان در حال حاضر است، بحث دیگری است؛ اما ارائه طرح‌‌های مختلف و گاه متضاد از سوی جریان‌ها و طرف‌های گوناگون سیاسی، خود نشانگر آن است که این امر، پیش از آن‌که به حل بحران و برون‌رفت از آن، کمک کند، آن را تشدید و تعمیق می‌کند و توسعه می‌دهد.

به‌تازگی گلبدین حمکتیار؛ نامزد ریاست جمهوری گفته‌است که افغانستان برای برگزاری انتخابات شفاف و تامین صلح به یک حکومت موقت نیاز دارد.

آقای حکمتیار در جمع هوادارانش در کابل، دولت کنونی را عامل دوام جنگ و مانع صلح خواند و گفت «با دوام حکومت کنونی صلح ممکن نیست».

او گفت: «اگر انتخابات به دور دوم برود که باید برود و اگر احیانا این انتخابات در مجموع باطل اعلام شود و ضرورت به انتخابات مجدد باشد و همه طرف‌ها توافق کردند، در هردو صورت ما به یک حکومت موقت یا سرپرست ضرورت داریم.»

او اضافه کرد: «حکومتی که تحت نظرش انتخابات شفاف برگزار شود و از امکانات و صلاحیت‌های دولتی در کمپاین انتخاباتی استفاده سوء صورت نگیرد.»

او با اشاره به گفتگوهای صلح، افزود که «مخالفین دولت هم حاضر به مذاکره با این دولت نیستند».

مطالب مرتبط:

پیش از آقای حکمتیار هم ۸ نامزد ریاست جمهوری، طرح تشکیل «حکومت مشارکت ملی» را مطرح کرده‌بودند و پس از آن، رحمت‌الله نبیل؛ دیگر نامزد انتخابات، خواستار ایجاد حکومت «مصالحه» شد.

طرح‌های یادشده، به سهم خود از سوی ناظران و کارشناسان سیاسی، مورد نقد قرار گرفته و رد شده‌است؛ اما طرح آقای حکمتیار که تازه مطرح شده و البته پیش از این هم تحت عنوان «حکومت سرپرست» ارائه شده‌بود، نیاز به تأمل بیش‌تری دارد.

آقای حکمتیار کسی است که بخش اعظم زندگی سیاسی خود را صرف رسیدن به قدرت کرده‌است. او از همان آغازین روزهای ورودش به عرصه «جهاد» علیه شوروی و رژیم کمونیستی، در درون با همسنگران جهادی‌اش در حال جنگ شدید قدرت بود و بر سر مسایلی مانند مدیریت، دسترسی به منابع مالی و هدایت جریان‌های جهادی با آن‌ها اختلاف داشت.

پس از تشکیل حکومت مجاهدین هم حکمتیار همواره برای دریافت سهم بیش‌تری از قدرت، تقلا می‌کرد و زمانی که نتوانست به آرزوهای بلندپراوازانه خود برای انحصار قدرت، دست یابد، به تعبیر عامیانه، به کوه بالا شد و رو به خشونت و جنگ آورد. به این ترتیب، او برای رسیدن به قدرت، طی نزدیک به ۴ دهه گذشته، همواره مشغول جنگ بوده‌است.

با این‌همه، پیوستن او به روند صلح و مهم‌تر از آن، شرکت وی در انتخابات ریاست جمهوری، امیدها برای تغییر رویکردش در رسیدن به قدرت را تقویت کرد. انتظار می‌رفت از این پس، آقای حکمتیار به‌جای خشونت و جنگ، سیاست‌ صلح‌جویانه‌‌ای را برای مبارزه سیاسی‌ روی دست بگیرد.

با این‌ وجود، انتخابات ریاست جمهوری ششم میزان، همان‌گونه که کام بسیاری از دیگر نامزدهای مدعی را تلخ کرد، آقای حکمتیار را نیز از رسیدن به قدرت ناامید کرده‌است؛ تجربه‌ای که در ۴۰ سال گذشته، بارها برای او تکرار شده و او هربار، واکنش خشماگینی به این بداقبالی سیاسی نشان داده‌است.

این‌بار هم آقای حکمتیار به‌جای آن‌که به قواعد بازی احترام بگزارد و تسلیم نظم مستقر موجود شود، سعی می‌کند با کوبیدن بر طبل دولت موقت، ابزار تازه‌ای را برای رسیدن به قدرت، مورد آزمایش قرار دهد.

دولت موقت اما راه حلی نیست که به فروکاست از حجم بحران و مهار پیامدهای ویرانگر آن کمک کند. دولت موقت، در واقع یک راه حل جهادی برای بحران جاری است؛ راه حلی که منجر به برون‌رفت از بحران نمی‌شود؛ اما از این ظرفیت برخوردار است که راه رسیدن به قدرت را برای رقبای آقای حکمتیار، دشوار و ناهموار کند. او ممکن است در چارچوب ایده دولت موقت، به آرمان دیرینه‌اش برای رسیدن به قدرت، دست نیابد؛ اما این ابزار تازه، از این امکان بهره‌مند است که اجازه ندهد هیچ‌کس دیگر، در رأس قدرت قرار بگیرد و در واقع به‌زعم آقای حکمتیار، جایگاه او را غصب کند؛ زیرا در این پیشنهاد، اصولا قدرتی باقی نخواهد ماند تا کسی بر آن مسلط شود؛ همه‌چیز به کام یک آنارشی لجام‌گسیخته سقوط خواهد کرد که نخستین پیامد آن، متلاشی‌شدن بنیان‌های اقتدار مشروع و متمرکز خواهد بود.

مطالب مرتبط