پوتین در دمشق؛ چشمانداز خاور میانه پس از سلیمانی
پوتین پس از ترور جنرال سلیمانی به دمشق رفت تا تلویحا به امریکا اعلام کند که خاور میانه پس از سلیمانی، عرصه تاخت بیرقیب امریکا نخواهد شد و روسیه همچنان مصمم است در همکاری نزدیک با متحدانش با استفاده از فرصت پیشآمده، زمینه لازم برای خروج نهایی امریکا از منطقه را فراهم سازد.
ولادیمیر پوتین؛ رئیس جمهور روسیه، در سفری غیرمنتظره، در سرفرماندهی نظامیان روس در دمشق با بشار اسد؛ رئیس جمهور سوریه دیدار کرد.
آقای پوتین به بشار اسد گفتهاست که پیشرفتی عظیم در سوریه حاصل شدهاست.
دمیتری پسکوف؛ سخنگوی کرملین گفتهاست که «در گفتگو با بشار اسد، آقای پوتین به این موضوع اشاره کرد که اکنون با اعتماد به نفسی زیاد میتوانیم بگوییم راه زیادی برای استقرار مجدد دولت سوریه و یکپارچگی ارضی آن طی شدهاست.»
به گفته آقای پسکوف، بشار اسد از سفر آقای پوتین تشکر و به کمک روسیه و ارتش آن در مبارزه با تروریزم و برقراری زندگی صلحآمیز در سوریه اشاره کردهاست.
این در حالی است که پس از ترور جنرال قاسم سلیمانی تنش در منطقه شدت گرفتهاست.
با ورود روسیه در سال ٢٠١۵ ورق جنگ در سوریه به نفع دولت برگشت.
رییس جمهور روسیه اگرچه در روز کریسمس مسیحیان ارتدوکس راهی سوریه شد؛ اما این نمیتواند دلیل اصلی سفر حساس یکی از مهمترین رهبران جهان به سرزمین پرمخاطره سوریه آنهم در شرایطی باشد که خاور میانه در حال حاضر، شاهد یکی از پرالتهابترین فصلهای تاریخ معاصر خود در طول چهار دهه اخیر است.
پس از ترور جنرال قاسم سلیمانی که متحد نزدیک روسیه در سوریه بود، روسیه یکی از نخستین کشورهایی بود که به این رویداد واکنش نشان داد. روسیه اگرچه از محکومیت مستقیم اقدام امریکا، خودداری کرد؛ اما یکی از شدیداللحنترین مواضع را در قبال این رویداد داشت.
سخنگویان دستگاههای مختلف دولت روسیه، در یکی از واکنشها امریکا را متهم کردند که با ترور جنرال سلیمانی، به دنبال تغییر موازنه قدرت در منطقه است؛ هدفی که به تعبیر روسها محقق نخواهد شد و شکست خواهد خورد.
به این ترتیب، آیا یکی از انگیزههای سفر سرزده پوتین به سوریه، مدیریت وضعیت پس از ترور جنرال سلیمانی با نشاندادن عزم روسیه به حفظ و تقویت ائتلاف استراتژیک خود با سوریه، ایران، لبنان و عراق در برابر امریکا در خاور میانه بودهاست؟
شاید این تنها هدف نبوده؛ اما بیتردید یکی از مهمترین اهداف آقای پوتین در این دیدار مهم محسوب میشود. روسیه نمیخواهد امریکا با کشتن استراتژیستهایی مانند جنرال قاسم سلیمانی، موازنه قدرت در خاور میانه را تغییر دهد و عرصه را بر نفوذ روسیه و متحدان آن در منطقه، تنگ کند.
مسکو به درستی میداند که ترور آقای سلیمانی، تنها بهدلیل ترس امریکاییها از راهبردهای ضد امریکایی او در منطقه نبوده؛ بلکه این تصمیم، همزمان هسته مرکزی ائتلاف تاریخی روسها برای نفوذ به خاور میانه را هدف گرفتهاست، و این چیزی نیست که مسکو به سادگی از کنار آن بگذرد.
در این شکی نیست که رویکردهای ایدئولوژیک آقای سلیمانی، به تمامی مورد حمایت و تأیید روسها نبوده؛ اما او در شرایطی از سوی امریکا آماج قرار گرفت که یکی از راهبردیترین مأموریتهای روسیه در خاور میانه را به سرانجامی پیروزمندانه رسانده و موجب شدهبود تا روسیه پس از دهها سال بهعنوان یک قدرت مدعی، سیطره بیرقیب و بلامنازع امریکا و متحدانش بر کشورهای عربی و سایر سرزمینهای غرب آسیا را به چالش بکشد. این مهم هرگز بدون حضور مغزهای متفکری مانند قاسم سلیمانی و البته ابومهدی المهندس، دست کم به آسانی محقق نمیشد.
بر این اساس، پوتین پس از ترور جنرال سلیمانی به دمشق رفت تا تلویحا به امریکا اعلام کند که خاور میانه پس از سلیمانی، عرصه تاخت بیرقیب امریکا نخواهد شد و روسیه همچنان مصمم است در همکاری نزدیک با متحدانش با استفاده از فرصت پیشآمده، زمینه لازم برای خروج نهایی امریکا از منطقه را فراهم سازد.
پافشاری رهبران ایران و نیروهای مورد حمایت آن کشور در منطقه بر اخراج بیچون و چرای نظامیان امریکایی از خاور میانه به عنوان یکی از پیامدهای ترور قاسم سلیمانی، اشتیاق روسها برای ایستادن در کنار متحدان سنتی خود مانند دمشق و تهران را دوبرابر میکند؛ هرچند نباید انتظار داشت که این امر، بهعنوان یک موضع شفاف، بیپرده و برهنه در چارچوب سیاست خارجی و استراتژی امنیتی مسکو برای چشمانداز خاور میانه پس از سلیمانی، رسما اعلام شود؛ زیرا مسکو میداند که تحقق این هدف در کوتاهمدت، امکانپذیر نیست؛ اما این را نیز میداند که پس از ترور سلیمانی، وضعیت در خاور میانه به سود امریکا نیست و این همان چیزی است که روسیه به دنبال آن است.