امنیت شمال؛ آتش زیر خاکستر؟
افغانستان در یک منطقه حساس و به لحاظ ژئوپلیتیکی فوقالعاده مهم، قرار دارد. بنابراین، نمیتواند بیاعتنا به نگرانیها و منافع مشروع همسایگان و دیگر قدرتهای بزرگ منطقه، تنها پیرو راهبردهای از پیشتعیینشده غرب و ناتو باشد. برای ناتو و امریکا شاید انتقال جغرافیای جنگ از جنوب به شمال، نه تنها تهدید محسوب نشود؛ بلکه حتی از منظر رقابتهایی که دو بلوک سنتی قدرت یعنی شرق و غرب دارند، یک اولویت هم به حساب بیاید؛ اما آیا برای افغانستان هم اینگونه است؟
وضعیت امنیتی در شمال افغانستان، خوب نیست؛ درک این جمله ساده حتی برای افراد عادی، بسیار آسان است و این خود تأییدی است بر اینکه شمال کشور، آبستن حوادث بزرگی است که شاید در فضای شکننده، ملتهب و بحرانی امنیت افغانستان، چندان به دید نیاید.
به بیان دیگر، افغانها به اندازهای درگیر مصایب روزمره ناشی از ناامنی هستند که فرصت نمیکنند به نگرانیهای بالقوه و ناامنیهای آینده به مثابه آتشی زیر خاکستر نگاه کنند، و این همان چیزی است که به تروریستهای چندملیتی بینالمللی و حامیان قدرتمند آنها امکان میدهد به سادگی و بهطور آرام و زیرپوستی به هستهگذاری خوفانگیزشان در بستر گسترده منطقه استراتژیک شمال افغانستان ادامه دهند.
در این میان، هشدارهای گاه به گاه همسایگان شمالی و قدرتهایی مانند روسیه هم اگرچه تلنگری به این خواب مصنوعی ظاهرا آرامبخش وارد میکند و آن را در حد یک خبر یا در نهایت تحلیل رسانهای میآشوبد؛ اما بیتردید به اندازهای نیرومند نیست که در اصل پروژه انتقال هدفمند ناامنی از جنوب به شمال و توسعه زیرزمینی پایگاهها و پناهگاههای تروریزم بینالمللی در این منطقه، خدشه و خللی وارد کند.
بهتازگی قول اردوی ۲۰۹ شاهین در شمال کشور اعلام کرد که مقامات ارشد امنیتی داخلی و فرمانده نیروهای ناتو در افغانستان، به بلخ سفر کردهاند.
این قول اردو در اعلامیهای که روز شنبه (۲۱ جدی) منتشر شده، گفتهاست که اسدالله خالد؛ سرپرست وزارت دفاع و جنرال اسکات میلر؛ فرمانده نیروهای خارجی در افغانستان برای بررسی اوضاع امنیتی بلخ، به این ولایت رفتهاند.
بیشتر بخوانید:
- اویغورها در افغانستان چه میکنند؟
- ۲۰۲۰؛ دهه داعش در افغانستان؟
- راه سخت روسیه برای مقابله با داعش در افغانستان
در این اعلامیه آمدهاست: «نشست امنیتی ولایت بلخ با حضور اسدالله خالد، جنرال اسکات میلر، والی بلخ، جنرال دوناهی؛ فرمانده عملیاتهای خاص حمایت قاطع، جنرال بروتز؛ فرمانده حمایت قاطع در شمال و مقامهای امنیتی قول اردوی شاهین و ولایت بلخ در کمپ مارمل برگزار شدهاست.»
مقامات ارشد امنیتی در جلسهای روی وضعیت جاری، نقاط آسیبپذیر، ولسوالیهای ناامن و تهدیدهای بالقوه گفتگو کردهاند.
مقامات امنیتی داخلی و خارجی همچنین در این جلسه اطمینان دادهاند که در آینده نزدیک تحولات مهمی در بخش امنیتی و نحوه عملیات نیروهای امنیتی و دفاعی بهوجود خواهد آمد.
اینگونه سفرها تازگی ندارد. پیش از این هم بارها شاهد سفرهای مشابه به ولایتهای آشوبزده دیگر از جمله فراه در غرب افغانستان بودهایم؛ اما آنچه عملا تغییر نکرده، سیکل سیال ناامنیهای رو به گسترش است که هرگز از حرکت بازنمیایستد.
واقعیت این است که دولت هنوز بهطور غیر قابل کتمانی پیرو راهبردهای امنیتی و نظامی قدرتهای خارجی شامل مأموریت ناتو و امریکا است. این وابستگی در برخی موارد به اندازهای مستحکم است که به نظر میرسد نهادهای امنیتی کشور، خود مستقلا هیچ استراتژی کاربردی مستقلی برای مبارزه با تروریزم و مواجهه با عوامل ناامنی در داخل کشور ندارند.
این هرگز خوب نیست؛ زیرا ممکن است سیاستهای تاکتیکی، منافع بنیادی و اهداف راهبردی افغانستان و کشورهای خارجی دارای نیروی نظامی در افغانستان، نه تنها یکی نباشد؛ بلکه در برخی موارد، حتی از بنیاد متفاوت باشد. از سوی دیگر، افغانستان یک کشور «مستقل» است و باید حق داشته باشد که اولویتهای نظامی و امنیتی و سیاسی و اقتصادی و… اش را خود تعیین کند؛ نه اینکه از جانب قدرتهای دیگر، دیکته شود.
نکته مهم دیگر هم اینکه افغانستان در یک منطقه حساس و به لحاظ ژئوپلیتیکی فوقالعاده مهم، قرار دارد. بنابراین، نمیتواند بیاعتنا به نگرانیها و منافع مشروع همسایگان و دیگر قدرتهای بزرگ منطقه، تنها پیرو راهبردهای از پیشتعیینشده غرب و ناتو باشد. برای ناتو و امریکا شاید انتقال جغرافیای جنگ از جنوب به شمال، نه تنها تهدید محسوب نشود؛ بلکه حتی از منظر رقابتهایی که دو بلوک سنتی قدرت یعنی شرق و غرب دارند، یک اولویت هم به حساب بیاید؛ اما آیا برای افغانستان هم اینگونه است؟
افغانستان پیش از این، هزینه سنگین اشغال کشور توسط ارتش سرخ شوروی پیشین را پرداخته و هنوزهم با تبعات و پیامدهای ویرانگر ناشی از آن، دست و پنجه نرم میکند. آیا نفوذ آرام و بیدردسر ارتش چندملیتی تروریزم بینالمللی به شمال کشور، خطر دخالت مستقیم قدرتهایی مانند روسیه یا جمهوریهای همپیمان آن در آسیای میانه را یکبار دیگر تشدید نمیکند؟
از سوی دیگر، در حالی که جنوب و غرب و شرق کشور، درگیر یک جنگ طولانی و فرساینده با دخالت طرفهای داخلی و خارجی است، آمادگی کافی برای بازکردن یک جبهات جدید در شمال و شمال شرق در نیروهای مسلح افغانستان وجود دارد؟
اینها همه پرسشهایی است که همپوشانی منافع استراتژیک غرب و کابل در زمینه تحولات امنیتی شمال را به چالش میکشد و بخشی از نمودار تضاد آشکار منافع متحدان به اصطلاح استراتژیک را نمایان میسازد. بنابراین، امنیت شکننده شمال را به مثابه آتشی زیر خاکستر باید جدی گرفت و پیش از آنکه این توده آتشفشانی، فوران کند، برای مهار آن باید تمهید و تدبیری اندیشید؛ تمهید و تدبیری که پیش از هر چیزی باید مبتنی بر اولویتهای امنیت، حاکمیت، منافع ملی و تمامیت ارضی افغانستان باشد نه لزوما استراتژیهای دیکتهشده قدرتهای خارجی دور و نزدیک.