ترامپ، رویای امریکایی و امریکایی که دوباره با عظمت نشد
اکنون بسیاری از منتقدان، ترامپیسم و جنبشهای راست رادیکال و حتی تلاشهای ملموس برای نوسازی و احیای جنبشهای چپ را وارثان آینده تاج و تخت لیبرالیسم میدانند که نخستین پیامد آن، پایاندادن به رویای امریکایی، قرن امریکایی، سبک زندگی امریکایی و هر ارزش و نماد دیگری خواهد بود که ایالات متحده را به عنوان قدرتی شاخص در مقام برتر قرار میدهد.
کم نیستند شمار منتقدان غربی که معتقد اند رویای امریکایی به سرعت در حال رنگباختن است و امریکا دیگر سرزمینها رویاهای رنگین، فرصتهای بینظیر و آزادیهای انسانی فراگیر نیست.
این بخشی از یک فرایند عمیق و طولانی افول و سراشیبی سقوط محسوب میشود که بر بنیاد آن، امریکا دیگر نماینده بیچون و چرای لیبرالدموکراسی، حامی ارزشها، حامل پیامها و عامل پیامدهای آن نیست.
اگر پیش از این، افول امریکا و رویای امریکایی صرفا مختص نظرگاههای منتقدان بدبین و عمدتا چپگرای غربی بود، پس از ظهور ترامپ و به دنبال آن، شیوع یک موج فراگیر از جنبشهای ملیگرای راست افراطی در سراسر جهان بهویژه حوزه نفوذ و قدرت سنتی لیبرالیسم در اروپا و امریکا و…، این دیدگاه را به باوری عمومی در میان ناظران غربی تبدیل کرد.
اکنون بسیاری از منتقدان، ترامپیسم و جنبشهای راست رادیکال و حتی تلاشهای ملموس برای نوسازی و احیای جنبشهای چپ را وارثان آینده تاج و تخت لیبرالیسم میدانند که نخستین پیامد آن، پایاندادن به رویای امریکایی، قرن امریکایی، سبک زندگی امریکایی و هر ارزش و نماد دیگری خواهد بود که ایالات متحده را به عنوان قدرتی شاخص در مقام برتر قرار میدهد.
بیشتر بخوانید:
- شش شکست بزرگ ترامپ در سیاست خارجی
- اروپا، نخستوزیری جانسون و سندرم ترامپ
- پدیده ترامپ؛ دغدغه بزرگ امریکا ۲۰۲۰
- پارانویای ترامپ؛ ترس امریکا، امید روسیه
- ناتو و ترامپ؛ پایان یک پیمان؟
- چرا امریکا نمیتواند پولیس جهان باشد؟
دونالد ترامپ؛ رئیس جمهوری امریکا اما روز سه شنبه، ۲۱ جنوری در سخنانی در اجلاس جهانی اقتصاد در داووس سویس، ارزیابی خود از وضعیت اقتصادی ایالات متحده و دیدگاهاش در مورد بعضی از مسایل اقتصادی جهان را تشریح کرد.
رئیس جمهوری امریکا بخشی قابل توجه از سخنرانی خود را به شرح شرایط اقتصادی کنونی آن کشور اختصاص داد و اوضاع فعلی ایالات متحده را با خوشبینی فراوان توصیف کرد. او گفت که ایالات متحده «یک رونق اقتصادی را تجربه میکند که در جهان سابقه نداشتهاست».
به گفته او امریکا «از فراگیرترین رونق اقتصادی» در تاریخ خود برخوردار شده و تمامی بخشهای جامعه از آن سود بردهاند.
دونالد ترامپ گفت: «رویای امریکایی بزرگتر و نیرومندتر از گذشته احیا شدهاست.»
ترامپ به عنوان یک تاجر سوداندیش، حق دارد که به کارنامه سه سالهاش در حاکمیت بر بزرگترین قدرت دنیا تمام توجه خود را بر بخش اقتصادی و دستاوردهایش در این حوزه متمرکز کند. او یک تاجر است و تاجران، دغدغهای جز اندوختن پول و کسب سود و ثروت بیشتر ندارند. برای ترامپ اما هیچ اهمیتی ندارد که این تنها ثروت سرشار نیست که امریکا را ابرقدرت میکند؛ بلکه در بسیاری از موارد، امریکا برای آنکه ابرقدرت بماند، باید پول خرج کند. به متحدان کوچک و بزرگاش در سراسر جهان، پول بدهد تا آنها را همچنان وفادار، متحد و به بیان بهتر، تحت سلطه خود نگه دارد.
ترامپ اما اینگونه عمل نمیکند. او فقط میخواهد پول جمع کند، هزینهکردن برای نگهداشتن دولتها در لیست طولاتی متحدان و شرکای امریکا برای او بیمعنی و چه بسا احمقانه است. او حتی حاضر نیست به سازمانهایی مانند ناتو و ملل متحد نیز چندینبرابر سهم دیگر اعضا و شرکا، پول بدهد.
به منظور صرفهجویی اقتصادی، آقای ترامپ، نظامیان امریکایی را از برخی مناطق مورد نزاع در منطقه و جهان، فراخوانده یا در حال عقبنشینی است. اعراب به عنوان متحدان سنتی تحت حمایت امریکا در خاور میانه، مدام مجبور اند برای راضی نگهداشتن ترامپ، میلیونها دالر پول بپردازند و میلیاردها دالر قرارداد امضا کنند. او حتی از جاپان و کوریای جنوبی هم در بدل حمایت نظامی امریکا درخواستهای مشابهی کردهاست.
افزون بر اینها ترامپ بهمنظور مصون نگهداشتن اقتصاد امریکا از هجوم موج پناهجویان، بار دیگر بشر را به عصر دیوارها بازگردانده و با کشیدن دیوار در مرز میان ایالات متحده و مکسیکو و جداسازی والدین از فرزندان در ورودیهای مرزی امریکا یکی از سختگیرانهترین سیاستهای ضد مهاجرت را به اجرا گذاشتهاست؛ چیزی که نه تنها با رویای امریکایی منافات دارد؛ بلکه ارزشهای ایدئولوژیک لیبرالیسم را هم زیر سؤال میبرد و امریکا را به مثابه سرزمین آزادی، بستر پهناور فرصتهای بیبدیل و ارزشهای انسانی مشترک، از این اوصاف اغراقآمیز، تهی میکند و به زندانی بزرگ برای پناهجویان با یکی از بدترین نظامهای ضد مهاجرت تبدیل میکند.
ترامپ در حالی که آمدهبود تا امریکا را دوباره با عظمت کند، امریکایی را به جهان عرضه کرد که هرگز با عظمت نیست.
او اگرچه در سخنرانیاش در نشست داووس، مثل همیشه بهصورت مبالغهآمیزی درباره دستاوردهای اقتصادیاش صحبت کرد و آن را در تاریخ ایالات متحده و جهان، بیسابقه خواند؛ اما واقعیت این است که او حتی در این زمینه نیز دچار نوعی توهم و خودبزرگبینی بیمارگونه است؛ زیرا ناظران مسایل اقتصادی، آفات و پیامدهای زیانبار جنگ تجاری او با چین، اتحادیه اروپا و کشورهای همسایه امریکا را برای چشمانداز آینده اقتصاد جهان، عمیقا خطرناک میدانند و نسبت به پیامدهای ویرانگر آن برای دورنمای پیش روی اقتصاد و تجارت جهانی هشدار میدهند.
درباره احیای رویای امریکایی، بزرگتر و نیرومند از گذشته نیز او مرتکب خطای مشابهی شد و بدون شک، به هر میزانی که ترامپیسم به مثابه یک مشی سیاسی در حال ظهور و توسعه، دامنگسترتر شود، عوارض و عواقب این بزرگنماییهای اغراقآمیز که در بسیاری از موارد با کذب، پهلو میزند نیز در عرصههای گوناگون حیات جمعی بشر، بیشتر آشکار خواهد شد.