حمله غنی به کرزی و عبدالله؛ جنگی که جهانی شد

جنگ قدرت غنی و عبداالله؛ رهبران حکومت افغانستان، موضوعی نیست که جهانیان از آن آگاه نباشند. بارها مجامع بین‌المللی و دیپلمات‌های خارجی، خواستار خویشتن‌داری دوطرف برای حل اختلاف‌ها، کاهش تنش‌ها و کار مشترک بر محور منافع ملی شده‌اند. با این حال، تاکنون هردو طرف، ظاهرا سعی می‌کردند در خارج از افغانستان، در نشست‌ها و کنفرانس‌های جهانی، از کلیت دولت افغانستان نمایندگی کنند و هرگز اختلاف‌ نظرهای‌شان را به‌طور عریان و بی‌پرده مطرح نکنند؛ تراضی نانوشته‌ای که ظاهرا شکسته شد و آقای غنی با حمله صریح و بی‌پرده بر عبدالله و کرزی، این جنگ پنج‌ساله قدرت را جهانی کرد.

blank

اشرف‌غنی گفته‌است که عبدالله عبدالله و حامد کرزی، برنامه‌ای برای صلح و آینده افغانستان ندارند.

آقای غنی که در نشستی در مجمع جهانی اقتصاد در داووس سویس صحبت می‌کرد، درباره این‌ که چرا کرزی و عبدالله از او انتقاد می‌کنند، گفت: «چون دست‌شان به انگور نمی‌رسد. آیا رئیس جمهور کرزی توانست با طالبان به آتش‌بس دست پیدا کند؟ نه، من توانستم. آیا او به طالبان پیشنهاد بدون قید و شرط مذاکرات را داد؟ نه، من دادم. براساس نظرسنجی‌ها مردم افغانستان در مورد مذاکرات صلح به کی بیشتر اعتماد دارند؟ به من. من مشغول کار با مردمم هستم، برنامه دارم و روی آن کار می‌کنم. برنامه رئیس جمهور کرزی و داکتر عبدالله چیست؟ لطفا یک صفحه برای من نشان دهید که یکی از این آقایان در مورد آینده افغانستان نوشته باشند.»

اخیرا هم عبدالله و هم کرزی از تصامیم و اظهارات اشرف‌غنی در مورد روند صلح افغانستان انتقاد کرده و تلویحا او را مانع پیشرفت این صلح و برگزاری گفتگوهای بین‌الافغانی خوانده‌اند.

اقدام آقای غنی برای بین‌المللی‌کردن یک نبرد دیرپا می‌تواند معناها و پیامدهای مهم و سنگینی داشته باشد.

از جمله این‌که او با این اقدام شاید سعی کرده‌است به جهانیان، امریکا و طالبان اعلام کند که او نبض تحولات سیاسی داخلی را در اختیار گرفته، تنها رهبر بلامنازع افغانستان است و انتقادهای اخیر افرادی مانند کرزی و عبدالله از او تنها به این دلیل است که آ‌ن‌ها قافیه را باخته‌‌اند و عملا نقش و سهمی در تصمیم‌گیری مهم و استراتژیک درباره صلح و سایر عرصه‌های اعمال قدرت در افغانستان ندارند.

بیشتر بخوانید:

تقابل غنی و عبدالله؛ سلاخی اخلاق در قربانگاه قدرتاین امر در آستانه اعلام نتایج نهایی انتخابات ریاست جمهوری می‌تواند نوعی فراخوان تلویحی و غیر مستقیم محسوب شود؛ به این معنا که آقای غنی به این ترتیب، قدرت‌های حامی دولت افغانستان را به آمادگی ذهنی برای پذیرش «پیروزی» او در انتخابات ریاست جمهوری و تشکیل دولت آینده فرامی‌خواند؛ دولتی که در آن، نه از عبدالله خبری خواهد بود و نه از کرزی.

این‌که به زعم آقای غنی، کرزی و عبدالله «دست‌شان به انگور نمی‌رسد» نیز می‌تواند کنایه از کوتاه‌شدن دست‌شان از قدرت باشد که یکی از عرصه‌های اعمال آن، تصمیم‌گیری درباره سرنوشت نهایی صلح با طالبان است.

از سوی دیگر، آقای غنی با زیر سؤال‌بردن بی‌برنامه‌گی کرزی و عبدالله در زمینه صلح، در مقابل قدرت‌های جهان و افکار عمومی جامعه بین‌المللی، خود را استراتژیست اصلی صلح معرفی می‌کند و می‌خواهد بگوید که از این پس، هر اتفاقی که قرار است در این زمینه رخ دهد یا رخ ندهد، از مسیر ارگ خواهد گذشت و این اوست که حرف اول و آخر را در این‌باره خواهد زد.

با این حال، نباید انتظار داشت که این اظهارات، موجب عقب‌نشینی منتقدان و رقبای سیاسی اشرف‌غنی از میدان‌های مورد مناقشه شود؛ بلکه بالعکس، یکی از پیامدهای جهانی‌کردن این جنگ پنج ساله توسط اشرف‌غنی می‌تواند حمله بی‌محابای عبدالله و کرزی و دیگر منتقدان اشر‌ف‌غنی از سیاست، رویکرد و کارکرد او در حوزه صلح و سایر عرصه‌ها را در پی داشته باشد.

عبدالله در آخرین مورد، اذعان کرد که او «کوشش کرده تاکنون ثبات سیاسی در کشور حفظ شود»؛ رویکردی که با فرابردن دامنه تنش‌های دوطرف به آن‌سوی مرزها از جانب اشرف‌غنی می‌تواند از این پس تغییر کند و عبدالله هم در یک چرخش بزرگ و مهم، نوک تیز پیکان انتقادها و حملاتش‌ در خصوص مسایل اختلافی را بی‌محابا به سمت اشرف‌غنی نشانه برود و چه بسا سعی کند، سلطه و قدرت او را بیش‌تر از پیش به چالش بکشد و به این ترتیب، شاهد شکل‌گیری موج جدیدی از بحران و بن‌بست سیاسی در کشور باشیم.

از جانب دیگر، حمله صریح و کم‌سابقه آقای غنی بر کرزی می‌تواند به همدستی و همگرایی کرزی و عبدالله علیه او دست‌کم در حوزه صلح منجر شود؛ زیرا کرزی و عبدالله به‌رغم سابقه رقابت‌های دیرپا، دست‌کم در خصوص صلح، دیدگاه‌هایی کمابیش مشابه دارند و از جمله در مخالفت با رویکرد اشرف‌غنی در این زمینه که آن را ویرانگر، اقتدارگرایانه و انحصارطلبانه می‌دانند، همسو هستند.

با این حساب، آیا جهانی‌شدن جنگ قدرت میان رهبران دیروز و امروز افغانستان، روند صلح را تضعیف نمی‌کند؟ دولت‌داری را بیش از پیش با گسست و بحران مواجه نمی‌سازد؟ و مهم‌تر از همه این‌که این رویداد، بیش از همه به نفع طالبان و گروه‌های ضد دولتی دیگر تمام نخواهد شد؟

این‌ پرسش‌ها بازتاب‌دهنده بخشی از پیامدهای نگران‌کننده احتمالی جهانی‌شدن رقابت رهبران افغانستان بر سر قدرت است.

مطالب مرتبط