مصالحه با طالبان مسلح؛ قمار بزرگ امریکا
گروهی که ۲۶ سال جنگیده و حتی زمانی که به عنوان یک رژیم بر افغانستان، تسلط داشته نیز در حال جنگ بودهاست، هیچگاه نمیتواند از سلاحهایش فاصله بگیرد و به سیاست عاری از خشونت روی آورد.
صلح، آرزوی دیرینه همه مردم افغانستان است؛ اما ظاهرا نه صلحی که امریکا سرگرم مهندسی آن است. به بیان دقیقتر مصالحه با طالبان مسلح، یک قمار بزرگ است که ممکن است پیامدهای آن برای امریکا سودمند باشد؛ اما بعید است تغییری در وضعیت جاری و معادلات موجود در افغانستان ایجاد کند.
این همان چیزی است که نگرانی ناظران اوضاع را برانگیخته و به شک و پرسشها درباره چشمانداز پساصلح به شدت دامن زدهاست.
جان سپکو؛ سربازرس ویژه امریکا برای بازسازی افغانستان هم به تازگی گفتهاست که در صورت توافق صلح با طالبان، ادغام مجدد هزاران جنگجوی این گروه در جامعه افغانی روندی بسیار دشوار و پرهزینه خواهد بود.
او روز سهشنبه، ۸ دلو، در پاسخ به سؤالات اعضای کنگره امریکا گفت: «در گزارشها در مورد تجربیات ادغام مجدد جنگجویان پیشین معلومات دادهایم. نمیتوانیم بگوییم که یکشبه ۸۰ هزار جنگجوی طالبان و خانوادههای شان را به جامعه افغانی مدغم کنیم. باید پلانگذاری برای انجام این کار آغاز شود.»
او رسیدن به توافق صلح با طالبان را «چالشبرانگیز» خواند و گفت که ثابت نگهداشتن چنین توافقی نیز دشوار خواهد بود.
جان سپکو گفت که بر اساس نگرانیهای موجود، طالبان سازمانی یکپارچه نیست و در کنار آن داعش و سایر گروههای تروریستی هم در افغانستان فعالیت دارند و حتی اگر توافق صلح صورت گیرد، برای رسیدگی به این گروه و سایر گروههای مسلح غیر مسؤول، به نیروهای قوی افغان نیاز است.
مشکل کار همین است که یک نیروی بازدارنده قوی وجود ندارد که فرایند اعمال مفاد توافقنامه صلح را تضمین کند و یک موازنه مستحکم قدرت بهوجود آورد که اجازه ندهد پس از صلح، طالبان با تکیه بر تفنگهایشان در عرصه قدرت سیاسی افغانستان، جولان بدهند.
در حال حاضر، طالبان هم در جنگ، میدانداری میکنند و هم میز مذاکرات صلح با امریکا را در انحصار خود دارند.
بیشتر بخوانید:
- آتشبس یا کاهش خشونت؛ طالبان چه میخواهند؟
- وابستگی به آیاسآی، دومین چالش صلح برای طالبان
- دولت و طالبان؛ از میدان نبرد تا میز مذاکره
- جنگ افغانستان؛ آیا امریکا شکست خوردهاست؟
نیروهای امنیتی افغان علیرغم روحیهای عالی و تحسینبرانگیز برای نبرد و جانفشانی در راه آزادی میهن و امنیت مردم، از فقدان امکانات و تجهیزات و ضعف شدید در فرماندهی راهبردی و حمایتهای نیرومند و پایدار رنج میبرند. همین امر، به طالبان با توجه به نفوذی که آنها بر مناطق روستایی و دوردست دارند، امکان دادهاست که جنگ را به نفع خود مدیریت کنند.
از سوی دیگر، همانگونه که جان سپکو هم اشاره کردهاست، سرنوشت مبهم دهها هزار جنگجوی طالبان پس از امضا و اجرای توافقنامه صلح، یک چالش بزرگ است. رویکرد مبهم امریکا و طالبان در مذاکرات نیز بر دامنه نگرانیهای ناشی از این چالش افزودهاست؛ بهگونهای که اکنون هیچکس نمیداند که آیا طالبان با سلاحها و ملیشههای خود به قدرت بازمیگردند یا آنها در یک فرایند قانونی ادغام مجدد و ملکیسازی، جامعهپذیر میشوند و به نظم نوین ناشی از مبارزه صلحآمیز و زندگی عادی تمکین میکنند.
هیچ پاسخ اطمینانبخشی در اینباره وجود ندارد.
رهبران افغان و کارشناسان امنیتی هم معتقد اند که طالبان با تفنگ و ترور و خشونت، معنا میشوند. این موارد از دید آنها هسته مرکزی و نقطه کانونی هویت و شناسه طالبان را تشکیل میدهد و در صورتی که این عناصر را از آن گروه بگیرند، طالبان معنا و موضوعیت خود را از دست خواهند داد و متلاشی خواهند شد.
گروهی که ۲۶ سال جنگیده و حتی زمانی که به عنوان یک رژیم بر افغانستان، تسلط داشته نیز در حال جنگ بودهاست، هیچگاه نمیتواند از سلاحهایش فاصله بگیرد و به سیاست عاری از خشونت روی آورد.
همیناکنون که رهبران سیاسی آنها با لباسهای سفید شسته و آراسته، و ظاهری موجه و تمیز در نشستهای بینالمللی و گفتگوهای صلح حضور مییابند، به کشورهای مختلف، سفر میکنند و در گفتگو با رسانهها با بردباری و لبخند به پرسشهای خبرنگاران نیمهعریان زن پاسخ میدهند، این موارد برای جنگجویان و فرماندهان کوهنشین طالبان قابل درک نیست و همین امر یک شکاف عمیق و آشکار میان بدنه نظامی و پیادهنظام طالبان، و رهبران و دیپلماتهای آراستهشان ایجاد کرده؛ شکافی که حتی میتواند چشمانداز مذاکرات جاری صلح را در معرض تلاشی و فروپاشی قرار دهد.
با این حساب، بسیار دشوار است که انتظار داشتهباشیم امریکا بتواند صلحی را بر طالبان تحمیل کند که در آن، سلاحهای طالبان هیچ جایی نداشتهباشد. از آنسو نیز نمیتوان اطمینان داشت که مصالحه مسلحانه با طالبان به مثابه قمار بزرگ امریکا بتواند بر ۴۰ سال جنگ در افغانستان، نقطه پایان بگذارد و یک زندگی صلحآمیز و آرام را برای افغانها به ارمغان بیاورد؛ اگرچه شاید امریکا بتواند با استفاده از چنین قماری خود را از باتلاق مرگبار افغانستان، خارج کند.