راه دشوار صلح؛ سایه اختلاف بر گفتگوهای امریکا و طالبان

تلاش‌های ناموفق بر سر تعامل با طالبان، بیش از دهه زمان گرفت. در میانه امیدواری‌ها در سال ۲۰۱۵ نمایندگان طالبان با مقامات افغان، یک دوره مذاکرات رسمی را در پاکستان برگزار کردند و قرار بود مذاکرات بعدی در کابل بین دوطرف برگزار شود؛ ولی با انتشار خبر مرگ ملا عمر؛ رهبر طالبان، این روند به‌طور کامل متوقف شد.

blank

سرانجام امریکا زلمی خلیزاد را به عنوان نماینده ویژه خود در امور صلح افغانستان گماشت و خلیزاد در کمتر از یک‌سال، ۹ دوره گفتگو با نمایندگان سیاسی طالبان در قطر را برگزار کرد. هرچند قبل از دور نهم این گفتگوها به نتیجه رسیده‌بود و قرار بود تا توافقی میان نماینده امریکا و طالبان به امضا برسد؛ اما با کشته‌شدن یک سرباز امریکایی در کابل، دونالد ترامپ؛ رییس جمهوری امریکا مذاکرات را به تعلیق درآورد و اکنون نیز با سقوط هواپیمای امریکایی که گمان می‌رود از سوی طالبان انجام شده باشد، احتمال شکست مذاکرات بار دیگر تشدید شده‌است.

چندی پیش که مذاکرات بار دیگر از سوی نماینده امریکا از سرگرفته شد و طالبان نیز درباره طرح «کاهش خشونت» در شهرهای بزرگ نرمش نشان دادند، از یک طرف ارگ ریاست جمهوری، امضای توافق با طالبان را مشروط به اعلام آتش‌بس کرد و از جانب دیگر دیده می‌شود که طالبان هم به توافق بر سر این طرح دیدگاه مشترکی ندارند.

زلمی خلیزاد که به منظور ارائه گزارش از آخرین جزئیات گفتگوهای صلح، به کابل سفر کرده، در دیدار با آقای غنی گفته‌است: «در مذاکرات با طالبان پیشرفت قابل ملاحظه‌ای صورت نگرفته؛ ولی امیدواریم به نتیجه برسیم.»

چندصدایی طرف‌های مذاکره‌
آگاهان امور یکی از دلایل به نتیجه‌نرسیدن گفتگوهای صلح را چند دستگی مذاکره‌کنندگان می‌دانند.

مسعود ترشتوال؛ آگاه امور صلح و روابط بین‌الملل می‌گوید: در سه حوزه، چندصدایی وجود دارد، هم در جانب ایالات متحده امریکا، هم بین طالبان و هم در داخل کشور، و این چندصدایی سبب می‌شود که گفتگوها به نتیجه نرسد و به گونه مبهم باقی بماند.

عزیز رفیعی؛ یکی دیگر از آگاهان سیاسی هم بر چنددستگی گروه طالبان تاکید می‌کند و می‌افزاید که طالبان به چند بخش تقسیم شده‌اند؛ یک بخش که خیلی از جنگ خسته است، بخش دیگر نیز گروه ساسی آن‌ها می‌باشد که آن‌ها نیز در تفاوت دیدگاه با نظامیان‌شان قرار دارند، بخش دیگر نیز گروهی است که تحت تاثیر شدید استخبارات منطقه قرار دارد و بخش چهارم هم مستقل است و این چهار کتگوری در داخل طالبان سبب می‌شود که چگونگی تصمیم‌گیری در درون این کتگوری‌ها دچار مشکل شود.

 

بیشتر بخوانید:

صلح جایگزین ندارد
از دید آقای ترشتوال، نتیجه هر طرحی باید یک صلح پایدار برای کشور باشد. از دید او، وحدت صدا می‌تواند این پروسه را به نتیجه برساند و بدون گفتگو طرح دیگری نیز مثبت واقع نمی‌شود؛ چون پایان هر جنگی، صلح است.

آقای رفیعی هم به نتیجه‌دادن پروسه صلح باور دارد. او می‌گوید که هر جنگی باید به صلح بیانجامد، از همین لحاظ روند مذاکرات صلح با شکست مواجه نمی‌شود و یکی از دلایل مستحکم آن نیز خسته‌شدن تمامی طرف‌های درگیر از جنگ می‌باشد و طالبان نیز به‌ این باور اند که حتی اگر از طریق جنگ هم پیروز شوند، نمی‌توانند کشور را کنترل کنند، بنابراین باید به صلح تن دهند.

به باور این آگاه سیاسی، اساسی‌ترین دلیلی که این مذاکرات باید به نتیجه برسد همان درک تمامی جناح‌ها از به پیروزی نرسیدن‌شان از طریق جنگ است و باید خاتمه این جنگ با صلح باشد که یک امتیاز نیز برای‌شان است.

او معتقد است که شاید طالبان بتوانند تا سه ماه آینده، تصمیم مشترکی به‌خاطر مسایل صلح بگیرند، وضعیت تا شش ماه دیگر تغییر خواهد کرد و تا یک‌سال دیگر یک تفاهم ابتدایی به‌خاطر صلح امضا خواهد شد.

سند افغانستان
مسعود ترشتوال هم می‌گوید: ما به سند بسیار مهمی ضرورت داریم که حاوی توافق و تضمین برای صلح افغانستان باشد. به باور او، سند جهانی آن برمی‌گردد به امریکا، ناتو و هم‌پیمانان‌شان، سند منطقه‌ای برمی‌گردد به همسایه‌های دور و نزدیک ما که به نحوی در جایگاه حامی این پروسه کار می‌کنند؛ اما مهم‌ترین آن سند داخلی است که ما نام آن را «سند افغانستان» می‌گذاریم.

در صورت شکست صلح، طرح جایگزین چیست؟
آگاهان سیاسی بر این باور اند که در صورت نتیجه‌ندادن گفتگوهای صلح میان امریکا و طالبان، طرح جایگزین موفقی که بتواند شورش طالبان را به معنای واقعی تضعیف کند، نیازمند قدم‌گذاشتن کشور و همسایگان در مسیری بزرگ‌تر است. اگرچه از دید آن‌ها محدودیت‌های زیادی برای چنین سیاستی وجود دارد و پیشرفت اندکی در این زمینه صورت گرفته؛ ولی با آن‌هم اجماع منطقه‌ای ایجاد شده؛ هرچند کمی کند پیش می‌رود؛ ولی نتیجه‌بخش خواهد بود.

با این‌همه، نقش کشورهای همسایه و منطقه در برقراری صلح و محو جنگ در افغانستان برجسته پنداشته می‌شود. کشورهایی که در جایگاه حامی پروسه صلح نقش بازی می‌کنند و به خصوص کشورهای پاکستان و ایران که همواره حامی گروه طالبان خوانده شده‌اند، از دید صاحب‌نظران می‌توانند نقش مهم و بزرگی را ایفا کنند که هم برای افغانستان و هم برای خودشان مفید واقع خواهد شد.

مطالب مرتبط