صلح مهم‌تر است یا انتخابات؟

هیچ امید اطمینان‌بخشی وجود ندارد که دولت برآمده از انتخابات بتواند مسیر جنگ را تغییر دهد و افغانستان را به ثبات و آرامش برساند؛ زیرا در نهایت، از میان تیم‌های رقیب، یکی برگزیده خواهد شد؛ تیم‌هایی که هیچ‌کدام بهتر از دیگری نیست و با توجه به تجارت چندده ساله از بازیگران سیاسی کنونی، آزموده را آزمودن خطاست.

blank

صلح یا انتخابات؟ پرسشی کلیشه‌ای که ماه‌هاست ذهن بسیاری از مردم افغانستان را به خود مشغول کرده‌است. به نسبت حجم انبوه این پرسش‌، پاسخ‌های پرشماری نیز به آن داده شده‌است؛ اما هیچ پاسخی بهتر از نگاه به نتایج و پیامدهای جاری انتخابات ریاست جمهوری ششم میزان، قناعت‌بخش نیست؛ انتخاباتی که کم‌تر از دو میلیون نفر در آن شرکت کردند و پنج ماه پس از برگزاری، هنوز نتایج نهایی آن اعلام نشده‌است.

محمدحنیف اتمر؛ مشاور پیشین امنیت ملی رییس‌ جمهوری هم می‌گوید که جنجال‌های پیش‌آمده در انتخابات ریاست ‌جمهوری و اختلاف رهبران حکومت وحدت ملی، نباید بر روند صلح تأثیر منفی بگذارد.

آقای اتمر گفته‌است که اگر مذاکرات صلح امریکا و طالبان در راستای کاهش خشونت پیشرفت داشته‌باشد، لازم است تا برای آغاز مذاکرات بین‌الافغانی آمادگی گرفته شود.

او تاکید کرد که در مذاکرات بین‌الافغانی باید یک هیأت مذاکرات‌کننده ملی به نمایندگی از مردم و دولت افغانستان تشکیل شود و لازم است تا حکومت و رهبران سیاسی برای تشکیل این هیات، به اجماع دست یابند.

آقای اتمر افزود که جنجال‌های انتخاباتی و تنش‌ رهبران حکومت وحدت ملی نباید مانع تشکیل یک اجماع در مورد صلح شود. او از رهبران حکومت خواست تا تنش‌‌ها را کنار بگذارند و از فرصت‌ پیش‌آمده‌ برای تامین صلح در کشور استفاده کنند.

آقای اتمر از کسانی است که در ابتدا جدی‌ترین رقیب آقای غنی در انتخابات ریاست جمهوری محسوب می‌شد. بسیاری از رهبران سیاسی و جهادی هم علیرغم سوابق اختلاف و حتی خصومت‌های طولانی و تضادهای فکری و ایدئولوژیک با آقای اتمر به این امید به اردوی انتخاباتی او پیوستند که تنها او قادر است اشرف‌غنی را از ارگ بیرون براند. افشای محتوای یک گفتگوی تلفونی از یونس قانونی که در انتخابات، معاون اول آقای اتمر بود، این مدعا را تأیید می‌کند؛ اما گفته می‌شود او وقتی دریافت که از میان صلح و انتخابات، این صلح است که در نهایت، غالب می‌شود، صحنه انتخابات را ترک کرد.

بسیاری از منتقدانش معتقد بودند که آقای اتمر به امید ریاست دولت موقت پس از صلح، از انتخابات، کناره گرفته‌است؛ اما واقعیت هرچه باشد، با توجه به تجربه ناامیدکننده انتخابات ریاست جمهوری و چشم‌انداز تاریک مردم‌سالاری، صلح به خودی خود اولویت نخست محسوب می‌شود و انتخابات و نتایج آن نمی‌تواند به وضعیت آشفته و نابسامان جاری، خاتمه دهد.

طرفداران این دیدگاه معتقد اند که تجربه انتخابات و مردم‌سالاری در افغانستان یک تجربه‌ شکست‌‌خورده است و این تجربه دست کم به این صورت که اکنون جریان دارد، دیگر هرگز قابل تجدید و تکرار نخواهد بود.

آن‌ها در این خصوص به میزان مشارکت بسیار پایین مردم در انتخابات ششم میزان اشاره می‌کنند و می‌گویند که مردم با عدم شرکت در انتخابات، عملا به آن «نه» گفتند و این انتخابات به نوعی یک رفراندم سراسری برای آینده مردم‌سالاری هم بود؛ رفراندومی که پاسخ آن منفی بود.

از سوی دیگر، هیچ امید اطمینان‌بخشی وجود ندارد که دولت برآمده از انتخابات بتواند مسیر جنگ را تغییر دهد و افغانستان را به ثبات و آرامش برساند؛ زیرا در نهایت، از میان تیم‌های رقیب، یکی برگزیده خواهد شد؛ تیم‌هایی که هیچ‌کدام بهتر از دیگری نیست و با توجه به تجارت چندده ساله از بازیگران سیاسی کنونی، آزموده را آزمودن خطاست.

بنابراین، صلح با طالبان علیرغم همه اما و اگرها، ابهامات و نگرانی‌های فزاینده‌ای که درباره آن وجود دارد، دست کم نسبت به انتخابات، یک اولویت محسوب می‌شود. صلحی که البته اگر به خشونت پایان ندهد، طرف‌های آن به یک آتش‌بس فراگیر و پایدار، متعهد نباشند، به خلع سلا‌ح‌ هزاران ملیشه وابسته به طالبان نیانجامد و بدتر از همه، به احیا و بازگشت کامل رژیم امارت طالبان منجر شود، معلوم نیست نتیجه‌ای بهتر از انتخابات و جنگ خواهد داشت یا خیر.

 

مطالب مرتبط