افغانستان به کدام سو می‌رود؟

اوضاع سیاسی در افغانستان به شدت‌ آشفته و ناپایدار است. حتی کارشناسان هم نمی‌دانند که آینده به کدام‌سو می‌رود و چه سرنوشتی در انتظار کشور است. نظم مستقر موجود، دچار گسست و بحران شده و در آستانه فروپاشی قرار گرفته‌است. قوای تعدیل‌کننده قدرت مانند قانون اساسی، پارلمان، دستگاه قضایی مستقل و مقتدر و رسانه‌ها و جامعه مدنی پویا و اثرگذار یا اساسا وجود ندارند و یا کاملا به حاشیه رانده شده و از جریان رویدادها حذف شده‌اند.

blank

این در حالی است که افغانستان جامعه‌ای عمیقا سیاست‌زده است. حتی شهروندان عادی هم دغدغه‌های شدید سیاسی دارند؛ زیرا سیاست، تمامت هستی و زندگی‌شان را اشغال کرده‌است؛ از امنیت و معیشت تا آینده سیاسی و حقوق انسانی.

در چنین شرایطی، جنگ قدرت دو رقیب انتخاباتی که عملا حکومت را دو قطبی کرده و یکپارچگی و تمامیت یگانه ارضی کشور را به مخاطره انداخته‌است، روی زندگی یکایک ساکنان کشور، اثر منفی مستقیم می‌گذارد و ‌آن‌ها را ناخواسته درگیر حادترین مسایل سیاسی می‌کند.

این در حالی است که در کشورهای توسعه‌یافته و با ثبات، توده مردم هرگز به اندازه جوامع بحران‌زده و بی‌ثبات، سیاسی نیستند. یک توده غیر سیاسی (Apolitical) در شرایطی به وجود می‌آید که جامعه از همه جهات به مرحله‌ای از ثبات و استقرار و آرامش رسیده باشد. این‌که میزان مشارکت در انتخابات در کشورهای توسعه‌یافته و باثبات، پایین است، به دلیل فقدان مشروعیت سیاسی حاکمیت‌ها یا بی‌اعتمادی مردم به دستگاه‌های مسلط نیست؛ بلکه ناشی از بی‌اعتنایی طبیعی توده به سیاست است. مردم دغدغه‌ سیاسی ندارند، نگران آینده نیستند، می‌دانند که پس از انتخابات، بحران به وجود نمی‌آید، کسی از انحصار قدرت در هراس نیست. همه‌چیز معطوف به تأمین حد اکثر رفاه است؛‌ چیزی که دولت‌های ملی مشروع و پاسخ‌گو هم به سهم خود در تحقق آن به توده کمک می‌کنند و با اعمال سیاست‌های بلندنظرانه و طولانی‌مدت، اصلی‌ترین دغدغه‌ ملت‌شان را در اولویت قرار می‌دهند.

بیشتر بخوانید:

در افغانستان اما این‌گونه نیست. نگاه همه مردم به انتخابات و بحران سیاسی ناشی از آن است. مردم مدام از این‌که سیاستمداری به قدرت برسد و دیگر کرسی را رها نکند، می‌ترسند. هیچ تضمینی نسبت به آینده وجود ندارد. سایه جنگ، همواره بر فضای امنیتی کشور، مستولی است. کودتا، اشغال، تروریزم و… بیش از هر مورد دیگری زندگی توده را تهدید می‌‌کند و واژگان کلیدی ۴۰ سال بحران و بی‌ثباتی بوده‌است. این وضعیت، موجب شده که مردم حتی از «صلح» هم بترسند؛ زیرا آن‌ها نمی‌دانند که آیا صلح نیز روی دیگر سکه جنگی است که چهار دهه از آنان قربانی گرفته، یا نه موجب ثبات و آٰرامش خواهد شد.

به این ترتیب، بدیهی است که وضعیت بحرانی جاری و جنگ بی‌رحمانه قدرت میان دو سیاستمرد طماع و جاه‌طلب، بیش از همه، مردم را نگران می‌کند؛ زیرا آن‌ها هیچ تصوری از آینده کشورشان ندارند و نمی‌دانند که با این احوال، افغانستان به کدام سو می‌رود و چه آینده تلخ و تاریکی در انتظار آن است.

 

مطالب مرتبط