دو دولت در یک پایتخت؛ تعلیق منافع ملی در جنگ قدرت عبدالله و غنی
تجربه مأیوسکننده سال ۲۰۱۴ یکبار دیگر در حال رخدادن است؛ دو نامزد مدعی پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری ۶ میزان برای اشغال کرسی قدرت، وارد رقابتی خطرناک شدهاند. هم اشرفغنی و هم عبدالله اعلام کردهاند که بهطور همزمان برای تشکیل دولت آینده، در ارگ و سپیدار، مراسم تحلیف برگزار میکنند.
این اما تنها ظاهر ماجرا است. تلاشهای فشرده سفارتخانههای خارجی مقیم کابل و بازیگران اصلی در مسایل افغانستان برای حل این بنبست جریان دارد. انتظار میرود که پیش از آنکه دوطرف این تنش، مراسم تحلیف برگزار کنند، تحت فشار عناصر خارجی، سازشی بین آنها به میان بیاید؛ سازشی که بیشباهت به تجربه تلخ انتخابات ۲۰۱۴ و تولد دولت دوقطبی وحدت ملی نخواهد بود.
از آنجا که تا پیش از نوشتن این یادداشت، هیچ گشایش مهمی در بنبست پیشآمده رخ نداده، نمیتوان گفت که در نهایت، آیا مردم اینبار برخلاف انتخابات پیشین ریاست جمهوری، شاهد تشکیل دو دولت در یک پایتخت خواهند بود یا نه همانند تجربه پنج سال گذشته، ایجاد یک دولت با دو رهبر را تجربه خواهند کرد!
نتیجه هرچه باشد، تصور نمیشود تغییر زیادی در نتایج، عواقب و پیامدهای این بنبست به وجود بیاید؛ زیرا هر دو طرف، به وضوح و به دفعات، نشان دادهاند که هیچ اولویتی برای منافع ملی کشور قایل نیستند. هیچکدام از آنها برای نجات مردمسالاری محتضر افغانستان که آخرین نفسهایش را میکشد یا به تعبیر بهتر، مدتها پیش از این به اغما رفتهاست، به عمل نمیآورند. قانون اساسی و قوانین انتخاباتی، حتی به عنوان آخرین گزینههای دو طرف تنش هم مطرح نیست. منافع، امنیت و حاکمیت ملی، نه مسالهای مبتلابه و دارای ارزش استراتژیک برای اشرفغنی است و نه عبدالله؛ زیرا آنها هردو چشم به امریکا دوختهاند که چه راه حلی را برای عبور از این بنبست فراروی آنان قرار میدهد.
بیشتر بخوانید:
- دستورهای غیراجرایی رییس اجرایی
- آخرین بختازمایی عبدالله با کارت صلح
- تقابل غنی و عبدالله؛ سلاخی اخلاق در قربانگاه قدرت
- مواضع ضد طالبانی غنی و صالح به معنای چیست؟
- از رقابت تا رفاقت؛ کرزی و عبدالله علیه غنی
در این میان، تحلیلگران و ناظران نیز معتقد اند که علیرغم انتشار گزارشهایی مبنی بر شکست تلاشهای مکرر خلیلزاد برای حل این بنبست، در نهایت این امریکا است که مثل انتخابات سال ۲۰۱۴ تصمیم نهایی را برای عبور از بنبست خواهد گرفت. برای همین منظور، گزارشهای تاییدناشده –تا زمان نوشتن این یادداشت- حاکی است که مایک پمپئو؛ وزیر امور خارجه ترامپ، وارد کابل شدهاست. اگر این خبر دقیق باشد به معنای آن است که تجربه ۲۰۱۴ عینا تکرار خواهد شد؛ اما با این تفاوت نه چندان ساده که اینبار امریکا تنها کاری که انجام میدهد این است که اجازه ندهد بنبست انتخاباتی و سیاسی، بر توافق صلح واشنگتن با طالبان سایه اندازد و مانع از اجراییشدن آن در بازه زمانی تعیینشده شود.
بنابراین، تفاوت مهم نتیجه بنبست کنونی با آنچه در سال ۲۰۱۴ رخ داد در این است که اینبار برخلاف مورد پیشین، اولویت استراتژیک واشنگتن، به قدرترساندن یک مهره مطیع و گوش به فرمان امریکا در افغانستان نیست؛ بلکه شکستن بنبست برای برداشتن مانع از مسیر اجراییشدن پروژه صلح امریکا- طالبان است.
واشنگتن تلاش میکند که کابل هرچه سریعتر از این بنبست عبور کند تا با تعیین یک هیأت مذاکرهکننده و تراضی برای آزادی هزاران زندانی طالبان، راه را برای اجرای گام به گام توافقنامه دوحه، هموار کند.
اما به جز ایفای نقش پمپئو به جای جان کری، دخالت امریکا برای حل بنبست سیاسی در افغانستان، یک شباهت مهم دیگر هم با تجربه پیشین دارد و آن، تحمیل منافع راهبردی ایالات متحده بهجای اولویتها و نیازهای ملی افغانها است. همانگونه که برآیند نهایی مداخله امریکا برای حل بنبست ۲۰۱۴ به تمامی به کام واشنگتن انجامید، اینبار نیز این اتفاق رخ خواهد داد. مقصر و مسؤول اصلی این رویداد اما امریکا نیست؛ دو رهبر جاهطلبی هستند که منافع ملی را در جنگ قدرت خویش برای اشغال کرسی ریاست جمهوری، تعلیق کردهاند و بیمحابا از حساب حاکمیت و امنیت ملی کشور برای رسیدن به اهداف شخصی و منافع فردیشان هزینه میکنند.