چرا پاکستان، رهبر داعش را میخواهد؟
نگاه بدبینانه مردم و دولتمردان افغانستان به پاکستان، سابقهای به قدمت استقلال پاکستان از هند دارد. این وضعیت بهویژه در ۴۰ سال اخیر در مقیاسی بیسابقه تشدید شده و گسترش یافتهاست؛ زیرا پاکستان با استفاده از تمام توان و امکاناتش سعی میکند گروههای ضد دولتی نیابتیاش را در افغانستان تقویت کند و با ایجاد اختلال در نظم و امنیت و ثبات کشور همسایه، منافع راهبردیاش از جمله تبدیل افغانستان به عمق استراتژیک رژیم اسلامآباد در مقابل نفوذ سیاسی و فرهنگی دهلی نو را دنبال کند.با این حساب، از نظر بسیاری از دستگاههای اطلاعاتی، مقامهای سیاسی، کارگزاران امنیتی و استراتژیستهای استخباراتی افغانستان، شاخه خراسان داعش، جدیدترین ورژن تروریزم پاکستانی در افغانستان است که احتمالا پس از بازگشت طالبان به صلح و سیاست، عملا جایگزین آن گروه خواهد شد تا همچنان اهداف اسلامآباد را از طریق ادامه چرخه خونبار خشونت در افغانستان تحقق بخشد.
پیش از این، بارها مقامهای سیاسی و امنیتی از حامد کرزی؛ رییس جمهوری سابق تا رحمتالله نبیل؛ رییس پیشین امنیت ملی، داعش را پیادهنظام پاکستان و یا متشکل از طالبان پاکستانی دانسته و تصریح کردهاند که بنیانهای اصلی این جنبش تروریستی ضد امنیتی، از سوی سازمانهای جاسوسی وابسته به رژیم اسلامآباد، تغذیه و تأمین میشود.
این گمانه هربار با کشتن یا دستگیرکردن رهبران پاکستانی داعش در افغانستان، تقویت شدهاست که در آخرین مورد، به تاریخ ۱۶ حمل، اسلم فاروقی؛ رهبر پاکستانی داعش در افغانستان و ۱۹ تن از همدستانش در جنوب کشور به دام نیروهای ویژه امنیت ملی افتادند.
وزارت خارجه پاکستان اما اعلام کرده که با احضار عاطف مشعل؛ سفیر افغانستان در اسلامآباد، خواستار تحویل اسلم فاروقی؛ رهبر شاخه خراسان داعش به آن کشور شدهاست.
وزارت خارجه پاکستان گفتهاست: «به سفیر افغانستان تاکید شده که این کشور نگرانیهایی درباره فعالیتهای این گروه در پاکستان دارد که کاملا واضح است. همچنین موضع پاکستان در این باره به طور منظم با جانب افغانستان و دیگران شریک شدهاست.»
همچنین به سفیر افغانستان یادآوری شده که «اسلم فاروقی در فعالیتهای ضد پاکستانی در افغانستان دست داشته و او باید برای تحقیقات بیشتر به پاکستان تسلیم شود.»
در این اعلامیه خاطرنشان شده که دو جانب افغانستان و پاکستان باید در فعالیتها علیه تروریزم از جمله از طریق «مکانیزمهای تعریفشده» هماهنگی کنند.
با این حال، صاحبنظران، انگیزه مطرحشده از سوی پاکستان برای استرداد اسلم فاروقی به اسلامآباد را زیر سؤال میبرند و میگویند که هدف اصلی آن کشور از این درخواست، مسایل دیگری است.
جعبه سیاه
ریاست امنیت ملی در خبر دستگیری رهبر شاخه خراسان داعش، اعلام کرد که فاروقی روابط تنگاتنگی با لشکر طیبه و شبکه حقانی داشت که این ارتباطات اکنون در سطوح مختلف شاخه خراسان این گروه گسترش یافتهاست.
با استناد به این اطلاعات ریاست امنیت ملی، اسلم فاروقی حکم جعبه سیاه را دارد. او بیتردید حاوی اطلاعات بسیار ارزشمندی است که میتواند از پشت صحنه جنایتهای مرگبار داعش در افغانستان، حامیان، طراحان و برنامهریزان آن، اتاقهای فکر، پشتوانههای مالی و استخباراتی و مراکز فرماندهی هستههای ترور و تخریب آن گروه، پرده بردارد.
به این ترتیب، دستگیری او یک خبر ناگوار برای پاکستان است و اکنون آیاسآی در تلاش است تا جعبه سیاه داعش را در اختیار بگیرد و اجازه ندهد تا اطلاعات بیشتری از سوی او در اختیارهای شبکههای امنیتی افغانستان قرار بگیرد.
آینده مبهم پروژه داعش
نگرانی دوم پاکستان و سازمانهای جاسوسی رژیم اسلامآباد این است که با دستگیری فاروقی و همکارانش نیروهای امنیتی افغانستان با شناسایی مراکز و هستههای اصلی این گروه، اقدام به انهدام و نابودی آنها کنند.
پاکستان همچنین نگران است که با کشف و استخراج اطلاعات فاروقی توسط امنیت ملی افغانستان، پروژه پاکستانی داعش در افغانستان شکست بخورد و چه بسا اهداف استراتژیک اسلامآباد در استمرار چرخه خشونت و استقرار تروریستهای داعش در بخشهای مختلف افغانستان پس از صلح طالبان، نقش بر آب شود.
بنابراین، اسلامآباد و آیاسآی اکنون عمیقا نگران آینده مبهم پروژه داعش است و با تحت فشارگذاشتن افغانستان، سعی میکند مانع از فروپاشی این گروه شود.
صلح و پس از آن
افشای ارتباطات گسترده داعش با شبکه مخوف حقانی و لشکر طیبه که از نیروهای مورد حمایت آیاسآی محسوب میشوند، نشانگر آن است که داعش گروهی جدا از دیگر گروههای تروریستی مورد حمایت رژیم اسلامآباد نیست و چه بسا در ادامه آنهاست. با این حساب، این برداشت چندان بیجا نیست که گفته میشود پس از پیوستن طالبان به روند صلح، داعش جایگزین آن گروه خواهد شد و این بخشی از برنامه بلندمدت پاکستان برای امنیت افغانستان است.
اینکه علیرغم اختلاف ایدئولوژیک میان تندروهای سلفی داعش و رهبران حنفیمشرب طالبان، آنها چگونه در راستای اهداف استراتژیک اسلامآباد در افغانستان، به کار گرفته میشوند، موضوع مهمی است که باید در جریان بازجویی از فاروقی و همدستانش برای آن پاسخی فراهم شود؛ اما در حال حاضر، پاکستان نمیخواهد دستگیری فاروقی، پروژه امنیتی اسلامآباد برای افغانستان پساصلح را مختل کند؛ ضمن آنکه اگر پیوندهای عمیق پشت پرده میان پاکستان- طالبان- داعش از سوی فاروق افشا شود، چه بسا این امر، روند صلح با طالبان و اهداف آن را نیز با خطر رو به رو کند؛ اتفاقی که پاکستان هرگز نمیخواهد رخ دهد.
با توجه به این موارد، پاکستان از هماکنون فشارهایش بر کابل را شروع کرده تا رهبر داعش را مسترد کند؛ اما این امر برخلاف اعلامیه وزارت خارجه پاکستان، هرگز نمیتواند برپایه آنچه «مکانیزمهای تعریفشده» خوانده شده، عملیاتی شود؛ زیرا پاکستان پیش از این، هرگز به درخواستهای مکرر افغانستان برای همکاری در مبارزه با تروریزم، پاسخ مثبت و مناسب نداده و همچنان سیاست خود در تقویت و تربیت و تجهیز تروریستها را دنبال کردهاست. افزون بر این، در موارد مشابه، رهبران تراز اول گروههای تروریستی همواره در امان پاکستان بودهاند و به کابل مسترد نشدهاند. در حوزه تبادل زندانیان و مجرمان امنیتی نیز اسلامآباد به هیچ «مکانیزم تعریفشده»ای پایبند نبودهاست. مثلا وقتی کابل بارها خواستار استرداد ملا عبدالغنی برادر که در پاکستان زندانی بود، میشد، اسلامآباد هیچگاه این درخواست را جدی نگرفت و عملی نکرد. اکنون هم که یک تروریست خطرناک پاکستانی در اختیار دولت افغانستان است، افزون بر آنکه دست او تا مرفق به خون مردم افغانستان آغشتهاست، هیچ «مکانیزم تعریفشده» یا نشدهای برای استرداد او به پاکستان وجود ندارد.