خروج امریکا از افغانستان؛ چه کسی باید نگران باشد؟
خروج نیروهای خارجی به رهبری امریکا از افغانستان درست به اندازه حمله و حضور این نیروها، دشوار و بحثبرانگیز است و نگرانیهای گستردهای را هم در داخل امریکا و هم در سطح بینالمللی برانگیختهاست. حتی جدیترین رقبای امریکا در جهان یعنی روسیه و چین نیز نگران خروج عجولانه و غیر مسئولانه قوای خارجی از افغانستان اند.
اشرفغنی؛ رییس جمهوری هم به تازگی گفتهاست که با خروج نظامیان امریکایی از کشور، هیچ نگرانی متوجه افغانستان نیست؛ بلکه ایالات متحده با توجه به تهدید تروریزم باید نگران باشد که خروج چه پیامدی برای آن کشور خواهد داشت. او همچنین افزودهاست که کابل هیچ ملاحظهای در مورد تصمیم ایالات متحده در این زمینه ندارد.
او با اشاره به اینکه نیروهای ویژه کشور در سطح منطقه، دومین جایگاه را دارند و قوای هوایی افغان نیز سه برابر شده، گفتهاست که با خروج نیروهای خارجی، نیروهای افغانها توانایی تامین امنیت را دارند.
بر اساس توافقنامه امریکا و طالبان که در اواخر سال گذشته خورشیدی امضا شد، باید نیروهای امریکایی در جریان ۱۴ ماه افغانستان را ترک کنند.
در همین حال آقای غنی هشدار دادهاست که خروج کامل سربازان امریکایی از افغانستان قبل از زمان تعیینشده و امضای توافق صلح میان حکومت و طالبان، روی روند گفتگوهای صلح تاثیر خواهد گذاشت.
او ابراز امیدواری کرده که روند خروج نیروهای امریکایی از افغانستان سیستماتیک باشد؛ نه به گونه عجولانه.
با وجود ابراز اطمینان رییس جمهوری، بسیار بعید است که او شخصا نگران پیامدها و عواقب غیر قابل مهار خروج یکباره و عجولانه قوای امریکایی از افغانستان نباشد. این همان چیزی است که در بخش پایانی اظهارات آقای غنی هم به آن اشاره شدهاست. در گذشته نیز وقتی آقای غنی برای نخستینبار قدرت را قبضه کرد رسما از امریکا خواست تا به افغانستان نیروی اضافی بفرستد و برای مدت بیشتری حضور نظامیاش را حفظ کند.
افزون بر اینها رییس جمهوری و اطرافیان او بارها نسبت به تکرار تجربه حکومت نجیب پس از خروج قوای شوروی از افغانستان، ابراز نگرانی کرده و یا درباره عدم تکرار آن تجربه، اطمینان دادهاند.
اینها همه نشان میدهد که خروج قوای خارجی از افغانستان، در قدم نخست، اشرفغنی و دولت به رهبری او را نگران میکند.
با این حال، او در این نگرانی تنها نیست؛ بلکه همانگونه که در گفتگوی تازه رییس جمهوری هم تصریح شده، یکی از جوانبی که باید از این رویداد، نگران باشد، خود واشنگتن است. در واشنگتن به ویژه پس از انتشار کتاب جان بولتون؛ مشاور امنیت ملی پیشین ترامپ، این گمانه قوت گرفتهاست که ترامپ تنها به منظور تحقق اهداف سیاسی و انتخاباتی خودش، با طالبان قمار صلح زده و زلمی خلیلزاد نیز تابع تعصبات قومیاش تنها کسی بوده که در کاخ سفید از این معامله، استقبال و برای تسهیل و تحقق آن، ابراز آمادگی کردهاست.
به جز ترامپ و خلیلزاد و به احتمال زیاد مایک پمپئوِ، اغلب درجهداران نظامی، وزرای دفاع پیشین و شاید کنونی، و مشاوران ارشد پیشین و کنونی رییس جمهوری امریکا یا مخالف صلح با طالبان و خروج کامل و سریع سربازان امریکایی از افغانستان هستند و یا نسبت به عواقب و پیامدهای فاجعهبار آن عمیقا نگران اند.
ترامپ اما تنها وجه اقتصادی و تبلیغاتی این معامله را مد نظر دارد و جنگ افغانستان را به مثابه میراث بوش و اوباما مأموریتی احمقانه برای هدردادن منابع مالی دولت امریکا و فشار مضاعف بر مالیاتدهندگان امریکایی میداند. برای او همچنین این خیلی مهم است که در آستانه انتخابات سرنوشتساز ماه نوامبر، سربازان امریکایی را به خانه بازگرداند و بار سنگین هزینههای مالی یک جنگ ۲۰ ساله را از روی دوش مالیاتدهندگان امریکایی بردارد تا آرای آنها را به سمت صندوقهای خود، گسیل بدارد.
اما این امر برای استراتژیستهای امنیتی امریکا، مقامهای پیشین و فعالان عرصه سیاست آن کشور، قابل درک نیست. آنها نمیتوانند مانند ترامپ فکر کنند که اگر افغانستان بار دیگر لانه تروریزم شد، به امریکا مربوط نمیشود؛ زیرا ایالات متحده «پولیس جهان نیست».
از نظر مقامهای منتقد ترامپ همچنین این ادعا که حتی اگر ۱۱ سپتامبر دیگری در نتیجه قدرتگیری طالبان رخ داد، هزینه آن کمتر از جنگ جاری امریکا در افغانستان میشود!
طیف دیگری که نگران خروج سریع امریکا از افغانستان است، کشورهایی مانند روسیه، چین و هند اند. این کشورها نمیخواهند با خروج امریکا شاهد یک خلأ قدرت در افغانستان باشند که زمینه برای جولان بیمهار افراطگرایان بینالمللی فراهم شود و افغانستان بار دیگر به کام تروریزم سقوط کند.
به همین دلیل، یکی از خواستههای مطرحشده در نخستین نشست سه جانبه امریکا، روسیه و چین درباره افغانستان، «خروج مسئولانه» قوای امریکایی بود.
هند هم نگران قدرتگیری دوباره تروریستها، سقوط دولت متحد خود در کابل و تبدیل افغانستان به عمق استراتژیک پاکستان است و آشکارا نگران پیامدهای صلح امریکا با طالبان میباشد.
گروه دیگر از کشورهای نگران صلح ترامپ با طالبان، قدرتهای اروپایی هستند. اروپا در جنگ افغانستان، شریک و متحد واشنگتن بود و هست؛ اما قمار ترامپ با طالبان چیزی نیست که موجب اطمینان خاطر شرکای سنتی ایالات متحده باشد. ترامپ در این زمینه هم به وضوح، متحدان قدیمی واشنگتن را نادیده گرفتهاست. اروپا همچنین در افغانستان، دغدغه مردمسالاری، حقوق بشر، حقوق زنان و آزادیهای سیاسی و مدنی به مثابه ارزشهای مورد حمایت غرب را دارد و در سایه صلح با طالبان، نگران از دسترفتن این دستاوردها و زوال ارزشهای دموکراتیک است.