نجیب یا حکمتیار؟
طرفداران نجیب میخواستند در آخرین نفسهای «جمهوریت» از حقوق مدنی و شهروندی خود به عنوان حامیان یک طرز فکر سیاسی در چارچوب قانون اساسی، همایشی برگزار کنند که نه ممنوع است و نه مضر. شاید برگزاری این همایش سبب میشد تا مردم افغانستان در آستانه صلح با طالبان و نیز با توجه به موضعگیریهای جنجالی چندروز اخیر گلبدین حکمتیار، میان آخرین رییس جمهوری کمونیست افغانستان و رییس سازمان مخوف و خونریز «خاد»، گلبدین حکمتیار، مولوی قلمالدین، ملا عمر و… بهتر داوری کنند.
روز شنبه (۵ میزان) شماری از هواداران نجیبالله؛ رئیس جمهوری پیشین برای گرامیداشت از ۲۴-مین سالمرگ او پیش دروازه دانشگاه پلیتکنیک کابل گردهم آمدند؛ اما به گفته آنها پولیس، مانع برگزاری مراسم در تالار لویه جرگه شد.
در ویدیوهایی که نشر شده، افرادی چوپ بهدست نیز دیده میشوند.
هواداران نجیبالله در این ویدئوها میگویند گردهمایی آنها «مدنی» و «مسالمتآمیز» است.
آنها افراد منسوب به گلبدین حکمتیار؛ رهبر حزب اسلامی را متهم به حمله به تجمع خود میکنند و از فرماندهی پولیس کابل شاکی هستند که اجازه برگزاری مراسم آنها را در تالار لویه جرگه ندادهاست.
پیشتر، شماری از احزاب جهادی از جمله حزب اسلامی حکمتیار، حزب وحدت شاخه اکبری و مولوی قلمالدین؛ وزیر امر به معروف رژیم طالبان، خواستار جلوگیری از برگزاری مراسم بزرگداشت برای نجیبالله در تالار لویه جرگه شدهبودند.
در این بیانیه برگزاری مراسم بزرگداشت برای نجیب، «هتک حرمت جهاد مقدس» و «مشروعیت» دادن به رژیم «منحله» (اشاره به دولت تحت حمایت شوروی) خوانده شدهاست.
نخستین موضوع این است که نه نجیب، پاک و بیگناه و مقدس است و نه حکمتیار و محمد اکبری و مولوی قلمالدین، وارثان صادق و راستین جهادی هستند که خونریزیها و جنایتهایی که ذیل این عنوان انجام شد و هنوز هم ادامه دارد، حتی مزدوران بدنام و خونآشام رژیم کمونیستی از جمله نجیب را هم روسفید کرد.
طرفداران نجیب میخواستند در آخرین نفسهای «جمهوریت» از حقوق مدنی و شهروندی خود به عنوان حامیان یک طرز فکر سیاسی در چارچوب قانون اساسی، همایشی برگزار کنند که نه ممنوع است و نه مضر. شاید برگزاری این همایش سبب میشد تا مردم افغانستان در آستانه صلح با طالبان و نیز با توجه به موضعگیریهای جنجالی چندروز اخیر گلبدین حکمتیار، میان آخرین رییس جمهوری کمونیست افغانستان و رییس سازمان مخوف و خونریز «خاد»، گلبدین حکمتیار، مولوی قلمالدین، ملا عمر و… بهتر داوری کنند.
در این شکی نیست که نجیب هم یک مهره دستنشانده و مزدور بود که به دستور مستقیم حکومت شورایی مستقر در مسکو، هزاران نفر از مردم خویش را بیرحمانه به بهانههای گوناگون کشت و برای بقا و پایداری رژیم بدنام کمونیستی، از هیچ اقدامی علیه مردماش دریغ نورزید. با اینهمه، شخصیت نجیب، برخلاف بسیاری از دشمنان امروز او، دارای شاخصهای مثبت و قابل ستایش هم بود که نباید بر آن چشم پوشید. به عنوان نمونه، نجیب برای آنکه اجازه ندهد کشورش به کام تروریزم پاکستانی، سقوط کند و مزدوران آیاسآی، کشور را به ویرانه بدل کنند، طرح آشتی ملی را ارائه کرد؛ طرحی که اگرچه از سوی مجاهدین فاقد فکر رهبری و مدیریت سیاسی و نیز مزدوران پاکستان، رد شد؛ اما نجیب همچنان به عهد خود برای بقای وطن و حفظ زیرساختهای حیاتی ملی، وفادار ماند و قدرت را بدون مقاومتی ویرانگرانه به جهادگران واگذار کرد و خود به دفتر سازمان ملل متحد پناهنده شد.
نجیب، شم شگفتانگیزی در تشخیص دوست از دشمن داشت و این را بارها در سخنرانیهای هشدارآمیز اواخر دوران قدرتاش بیان کردهبود. او همچنین راست یا دروغ، به عنوان یک رییس جمهوری کمونیست، عمدا به شعائر اسلامی، تظاهر میکرد و در این باره به طور مشخص، خطاب به گلبدین حکمتیار میگفت: همان لا اله الا اللهی که در پیشانی حکمتیار نوشته و در پیشانی نجیب نیست، کدام است؟!
نجیب را همفکران حکمتیار با نقض صریح قوانین بینالمللی با شکستن حریم امنیت دفتر سازمان ملل در کابل، دستگیر و به نحو فجیعی کشتند تا یک فصل پرماجرای دیگر از تاریخ خونین افغانستان هم با مرگ او بسته شود.
طالبان تصور میکردند که با کشتن نجیب به دستور مستقیم پاکستان، نه تنها برگ زرین دیگری بر کارنامه «جهادی» خویش افزودهاند؛ بلکه نام و تفکر او را هم از تاریخ سیاست افغانستان، زدودهاند؛ اما هم طالبان و هم اسلاف جهادیشان از جمله گلبدین حکمتیار، کارهایی کردند که خاطرات خونبار نجیب را از ذهن مردم افغانستان، پاک کردند و آنها را به مقایسه و داوری میان نجیب رییس سازمان مخوف خاد و رهبران مسلمان مدعی «جهاد» واداشتند.
اکنون پرسش این نیست که نجیب، آدم بهتری بود یا گلبدین حکمتیار و مولوی قلمالدین و ملا عمر و سایر رهبران جهادی و غیر جهادی پس از کمونیستها؛ بلکه سؤال این است کدامیک بیشتر از دیگری جنایت کرد، آدم کشت، برای بیگانگان، جاسوسی و مزدوری کرد، وطناش را ویران کرد و مردم افغانستان را آواره مرزهای مرگبار و دریاهای آدمخوار سراسر جهان کرد؟
تاریخ، روزی بیرحم و بیملاحظه در این باره داوری خواهد کرد؛ اما اکنون که نجیب مرده و حکمتیار و مولوی قلمالدین و دیگر همفکرانشان زنده هستند، همچنان میتوانند با استفاده ابزاری از نام جهاد، همچنان خود را پاک و منزه و مقدس، جلوه دهند و نجیب را عامل همه فجایع و جنایتهای پیشین و جاری بدانند.
نویسنده محترم از جانیان دیگری مانند مسعود ربانی مزاری محقق خلیلی سیاف وسایرین نام نه برده وصرف پشتونها را نشانه ګرفته که بی انصافی محض است