صلح افغانستان و سرنوشت جبهه جهانی جهادگران
طالبان و القاعده؛ رابطهای به قدمت دهها سال که همچنان پایدار است و هیچ نشانهای از گسست آن وجود ندارد. این در حالی است که در توافقنامه صلح امریکا و طالبان، آن گروه متعهد شده که ارتباط خود با القاعده را قطع میکند و به گفته رییس جمهوری امریکا به نیابت از ایالات متحده با «تروریزم» میجنگد. این تعهد از همان آغاز، از سوی کارشناسان مسایل امنیتی به شدت مورد تردید قرار گرفت؛ زیرا به باور آنها طالبان که پس از وقوع رویداد ۱۱ سپتامبر حاضر نشدند با استرداد یا اخراج رهبران و جنگجویان القاعده، رژیم خود را حفظ کنند، اکنون که تصور میکنند در آستانه «پیروزی بزرگ» هستند و امریکا نیز افغانستان را ترک میکند، آیا به چنین خواستهای تن میدهند؟پس از توافق دوحه، بارها فرماندهان نظامی و مقامهای سیاسی امریکا، دولتمردان افغان و سازمانهای بینالمللی بر حفظ ارتباط طالبان با القاعده علیرغم تعهد آن گروه در برابر امریکا، تأکید کردهاند؛ مواضعی که اخیرا با کشتهشدن فرد شماره دوم القاعده در غزنی از سوی نیروهای ویژه امنیت ملی، تأیید و تقویت شد.
ریاست امنیت ملی میگوید در یک عملیات نیروهای ویژه این نهاد در غزنی، فرد شماره دوم شبکه القاعده کشته شدهاست.
این نهاد از این شخص به نام ابومحسن المصری؛ فرمانده ارشد گروه القاعده در شبه قاره هند، یاد کردهاست.
گفته میشود او در عملیاتی در ولسوالی اندر کشته شدهاست.
مسعود اندرابی؛ سرپرست وزارت داخله نیز در توییتی گفته که کشتهشدن یکی از اعضای کلیدی و مهم القاعده توسط ریاست امنیت ملی، بیانگر «رابطه نزدیک طالبان با گروههای تروریستی در افغانستان و فعالیت و اقدامات تروریستی مشترک آنان در برابر حکومت و مردم افغانستان است».
در ماه جوزا، سازمان ملل نیز گزارشی را منتشر کرد که در آن گفته شد طالبان به حمایت خود از شبکه القاعده ادامه میدهند.
در گزارش تیم نظارت بر تحریمهای سازمان ملل که به شورای امنیت دادهشد، آمدهبود که رهبران ارشد القاعده و صدها جنگجوی این گروه هنوز در افغانستان فعالیت دارند.
همانگونه که سرپرست وزارت داخله نیز گفته، قتل این مهره مهم القاعده در ولسوالی اندر غزنی نشان میدهد که سران و جنگجویان این شبکه همچنان در پناه طالبان در افغانستان، فعال اند و این به معنای آن است که جبهه جهانی جهادگران که طالبان و القاعده از اضلاع مهم و محوری آن محسوب میشوند، به روند صلح افغانستان که در آن طالبان دوباره به قدرت بازگردند، با امید نگاه میکنند و حفظ پیوندهای آنان نیز به هدف تبدیل مجدد افغانستان به بستر امن و آرام تروریزم بینالمللی است.
رهبران القاعده از همان آغاز به طالبان به عنوان تنها نیرویی نگاه میکردند که توانست آرزوی دیرینه جهادگران جهان برای برپایی یک «امارت» را تحقق بخشند؛ به همین دلیل، بن لادن و دیگر سران آن شبکه، به رغم برتری مشهود از نظر شهرت و اعتبار و دانش و تحصیلات نسبت به ملا عمر و دیگر رهبران طالبان، با او به عنوان «امیرالمؤمنین» بیعت کردهبودند. این بیعت به اندازهای مستحکم بود که القاعده حتی در برابر جداییطلبی بلندپروازانه شاخههای تندروتر خود در عراق و سایر کشورها ایستاد و داعیه برپایی «خلافت» در برابر «امارت» از سوی آنان را آشکارا رد کرد. دشمنی القاعده و طالبان با داعش نیز از همین نقطه آغاز شد و این در حالی بود که این القاعده و داعش در ابتدا رویکردهای جهادی، مذهبی و ایدئولوژیک یگانهای داشتند و از دل جریان خطرناک سلفیت سر برآوردهبودند؛ اما رهبر القاعده، برپایی «خلافت» را ادعایی بیگانه با واقعیت، زودهنگام و فراتر از قدرت عملی افراطگرایان در حفظ و اعمال سلطه آن میدانست و با آن مخالف بود؛ اما ابوعمر البغدادی؛ بنیانگذار اولیه داعش، ابوایوب المصری؛ از تئوریسینهای اصلی آن گروه، ابوبکر البغدادی و… این ایده را برنمیتافتند و به همین دلیل، بدون آنکه منتظر اجازه بن لادن بمانند، به طور یکجانبه اعلام «خلافت» کردند.
القاعده اما همچنان در بیعت با «امارت» طالبان باقی ماند و این بیعت هنوزهم برقرار است و کشتهشدن ابومحسن المصری در ولسوالی اندر غزنی، این ادعا را تأیید میکند.
ولسوالی استراتژیک اندر از پایگاههای مهم طالبان در غزنی است که طی سالها همچنان تحت سلطه آن گروه بوده و حتی باری گزارش شد که رهبر پیشین طالبان برای رهبری جنگ سقوط شهر غزنی به اندر رفتهاست. بنابراین، ادعای احتمالی طالبان درباره اینکه ابومحسن المصری در اندر پنهان یا فراری بوده را نمیتوان پذیرفت.
کشتهشدن این رهبر مهم القاعده توسط نیروهای ویژه امنیت ملی افغانستان، یک واقعیت دیگر را نیز تأیید میکند و آن اینکه نیروهای امنیتی افغانستان به نیابت از همه جهان، در صف مقدم مبارزه با تروریزم بینالمللی و جبهه جهانی جهادگران قرار دارند و میتوانند در این زمینه، مورد اعتماد کامل قدرتهای بزرگ واقع شوند. این دستاورد بزرگ در کشتن یک مهره تحت تعقیب پولیس فدرال امریکا در عین حال، یکبار دیگر نیاز راهبردی امریکا به حمایت از نیروهای امنیتی افغانستان در جنگ با تروریزم را مورد تأکید قرار میدهد؛ نیازی که تحتالشعاع صلح امریکا با طالبان قرار گرفته و اهمیت کلیدی آن تضعیف شدهاست.