از سراب صلح تا جهنم جنگ؛ ارتش ۶ هزار نفری زندانیان کجا رفت؟
رویاهای مردم افغانستان نسبت به صلح بار دیگر در حال رنگباختن است. جنگ جنایتکارانه تروریستها به صورت مهارناپذیری تشدید شده و همهروزه دهها نظامی و غیر نظامی در سراسر کشور در جهنم جنگ یکجانبه طالبان میسوزند و جان میبازند؛ در حالی که دولت همچنان در موضع «دفاع فعال» قرار دارد؛ موضعی که تنها پیامد آن، تشجیع طالبان به سازماندهی حملات متهورانه تروریستی علیه مراکز عمده نیروهای ارتش و پولیس در مراکز شهری و تحمیل بیباکانه تلفات سنگین بر غیر نظامیان بیدفاع بودهاست.
اما این تنها موردی نیست که خشم و اعتراض عمومی را علیه عملکرد دولت در برابر طالبان برانگیخته و انفعال و کنشپذیری غیر قابل توجیه ارگ در قبال الزامات صلح امریکایی را به چالشی جدی کشاندهاست. یکی دیگر از مواردی که این روزها در معرض انتقادهای شدید قرار گرفته، آزادی بیپروای بیش از ۶ هزار زندانی طالبان به فرمان مستقیم اشرفغنی؛ رییس جمهوری است که ۵ هزار نفر آنان در چارچوب توافق دوجانبه طالبان با امریکا آزاد شدند و بیش از یکهزار زندانی دیگر نیز توسط خود اشرفغنی به بهانه نشاندادن «حسن نیت» حکومت برای رسیدن به صلح، رها شدند.
پس از آزادی این ارتش ۶ هزاری بود که حملات تهاجمی طالبان در سراسر افغانستان به شدت افزایش یافت و درگیریهای مسلحانه باعث افزایش تلفات انسانی در میان افراد غیر نظامی و نظامی شد.
با افزایش خشونتها مردم انگشت انتقاد را به سوی ارگ ریاست جمهوری نشانه گرفتهاند که اگر دولت در مورد کاهش خشونتها از سوی مخالفان مطمئن نبود، چرا بیش از ۶ هزار زندانی طالبان را رها کرده که دوباره به میدانهای جنگ رفته و باعث تشدید نبرد شدهاند.
محمداشرف غنی؛ رییس جمهوری که با اکراه و تأخیر به اجرای توافقنامه امریکا و طالبان تن داد و بیش از ۶ هزار زندانی طالبان را آزاد کرد، هفته گذشته در اظهارات تندی در برابر اعضای پارلمان که او را متهم به «بیکفایتی» کردند، گفت که همه یکسان در رابطه به وضعیت موجود، مسئول هستیم. او با عصبانیت گروه طالبان را «جلادان» خطاب کرد.
پاسخ اشرفغنی اما پیش از آنکه قانعکننده باشد، فرافکنانه است و نشان میدهد که رییس جمهوری به طور آشکار برای فرار از زیر بار سنگین مسئولیت آزادی هزاران زندانی طالبان، تلاش میکند؛ اما این انتظاری نیست که در شرایط وخیم جاری از فرد شماره یک مملکت میرود.
آقای غنی بهتر از هر کس دیگری میداند که لویه جرگه یک پوشش کاذب و ریاکارانه برای تحمیل و توجیه تصمیمی بود که قبلا گرفته شدهبود. اعضای جرگه درباره آزادی زندانیان طالبان با پرسشی مواجه شدند که در عین حال، پاسخ را نیز در خود داشت؛ پس واضح بود که آزادی زندانیان، امری محتوم است و موافقت یا مخالفت اعضای جرگه، هیچ تأثیری بر آن نخواهد داشت.
افزون بر این، صدای معترضان به آزادی زندانیان در همان جرگه نیز به صورتی وقیح و سرکوبگرانه خفه شد و منتقدان اجازه نیافتند جزئیات این تصمیم را به چالش بکشند.
قانون و قضا و حقوق و عدالت نیز عمدا تعلیق شد تا قاتلان و جنایتکارانی که دست هزاران بازمانده قربانیان جنگ و خشونت و کشتار و انفجار و انتحار در گریبانشان بود، امن و مصون و با تعظیم و تکریم، رها شوند و به سنگرگاههایشان بازگردند.
اکنون اما مردم بیشتر از گذشته، قربانی خشونتهای لجامگسیخته و خونینی میشوند که یک بخش آن، متأثر از عملکرد ارتش ۶ هزار نفری زندانیانی است که به فرمان رییس جمهوری آزاد شدند تا اردوی همرزمانشان را در برابر دولت و مردم، تقویت کنند.
دیروز سرور دانش؛ معاون دوم ریاست جمهوری در دیدار با کاردار سفارت امریکا در کابل، به او گفت که وعدههای دادهشده در قبال آزادی هزاران زندانی طالبان از جمله برقراری آتشبس یا کاهش خشونت، عملیاتی نشده و طالبان هیچ تعهدی در این زمینه ندارند.
بر این اساس، سخن اشرفغنی مبنی بر اینکه همه در برابر آزادی هزاران زندانی طالبان و پیامدهای آن مسئول اند، از این حیث درست است؛ زیرا در کنار او، امریکا هم در برابر این وضعیت، مسئولیت دارد و زندانیان طالبان با فشارهای شدید واشنگتن بر دولت کابل، آزاد شدند؛ اما در بعد داخلی، ارگ نمیتواند در برابر پیامدها و عواقب این تصمیم بحثبرانگیز و بازخوردهای آن در تاریخ معاصر افغانستان، از مسئولیت فرار کند و با فرافکنی برای تقسیم مسئولیت این اقدام که بعدها ممکن است به عنوان یک خیانت ملی، طبقهبندی و ارزیابی شود، مذبوحانه تقلا کند.
صرف نظر از اینکه آیندگان به این تصمیم، چگونه نگاه میکنند و چه کسی را مسئول آن میدانند، در حال حاضر، آزادی بیپروای ارتش ۶ هزار نفری زندانیان طالبان، یکی از موجبات تشدید جنونآمیز جنایت و گسترش خونبار خشونت است، و ارگ هم در ایجاد این وضعیت، مسئول و مقصر است.