طالبان یا داعش؟ تقابل صالح و خلیلزاد

امرالله صالح؛ معاون اشرف‌غنی می‌گوید، براساس اطلاعات امنیت ملی حمله بر دانشگاه کابل توسط طالبان انجام شده‌است. به گفته او، از بکس یکی از مهاجمان، بیرق طالبان یافت شده و حمله‌‌کنندگان بر دیوار اتاق نوشته‌اند: «زنده باد طالبان».حمله به دانشگاه کابلصالح نوشته‌است: «تاکتیکی که استفاده کرده‌اند همان تاکتیک خون‌آشام شبکه حقانی است که از چشم هیچ دستگاه استخباراتی پنهان نیست.»

او افزوده: «برای این‌که ثابت سازیم این جنایت توسط طالب صورت گرفته‌است ده‌ها ثبوت سخت و نرم در اختیار داریم؛ اما به خاطر منسوب‌سازی جنایت دیروز به داعش فقط همان یک اعلامیه است».

زلمی خلیلزاد؛ نماینده‌ امریکا برای صلح افغانستان اما گفته‌است که «این حمله وحشیانه نباید فرصتی برای دولت و طالبان باشد که انگشت انتقاد به سوی همدیگر نشانه بگیرند؛ در این‌جا یک دشمن مشترک وجود دارد».

این دو موضع‌گیری آشکارا در مقابل همدیگر قرار دارد و نشان می‌دهد که چه کسی و چرا طالبان را مسئول کشتارهای اخیر می‌داند و چه کسی و چرا در صدد تبرئه طالبان و انداختن بار مسئولیت بر دوش یک گروه بدنام به نام داعش است.

در این جدال، امرالله صالح، نماینده دولت است؛ دولتی که با تمام توان تلاش می‌کند چهره واقعی گروه طالبان را برملا سازد، از توافق آن گروه با امریکا، اعتبارزدایی کند، روند صلح را به تأخیر بیاندازد و در نهایت، سلطه و اقتدار خود را تا پایان دوره ریاست جمهوری آقای غنی، تمدید کند.

در جانب دیگر اما خلیلزاد قرار دارد. او که آینده سیاسی خود را عمیقا در گرو موفقیت پروژه «صلح» با طالبان می‌‌داند و از جانب دیگر، از واشنگتن دستور دارد که با استفاده از هر ابزار ممکن حتی به قیمت سقوط دولت کابل و بازگشت طالبان به قدرت، این پروژه را به نتیجه برساند تا زمینه برای بازگشت نیروهای امریکایی از افغانستان فراهم شود، آشکارا در زمین تروریزم بازی می‌کند و اعمال طالبان را توجیه می‌کند.

رویکرد آقای صالح اما برخلاف سال‌ها پنهان‌کاری‌‌‌‌، توجیه‌گری و سیاست ریاکارانه ارگ ریاست جمهوری است که پس از هر رویداد تروریستی منسوب به طالبان و شبکه حقانی حتی در شرایطی که در آن زمان، داعش در حد یک نشانی گمراه‌کننده و دروغین هم وجود نداشت، سعی می‌کرد طالبان را تبرئه کند و با استفاده از تعابیر کلی و مبهمی مانند «مخالفین مسلح دولت» یا نسبت‌دادن حملات خونبار انتحاری به «آ‌ن‌سوی مرز» دست به توجیه و فرافکنی می‌زد.

این تغییر رویکرد، نشانگر تغییر منافع معطوف به قدرت است. در زمان کرزی، حکومت نیاز داشت تا روند صلح با طالبان کلید بخورد و آن گروه با ترک جنگ و تخاصم، شریک قدرت شود. این به لحاظ قومی نیز یک هدف مهم برای حامد کرزی بود. به همین دلیل، او هزاران زندانی طالبان را آزاد کرد، از انتقام‌جویی و پاسخ به حملات مرگبار و ویرانگر طالبان، عمدا پرهیز می‌کرد و سرمایه‌گذاری‌های سنگینی برای موفقیت روند صلح انجام داد.

اشرف‌غنی اما در حال حاضر، طالبان را نزدیک‌ترین و بزرگ‌ترین تهدید برای قدرت خود می‌داند و دریافته‌است که تبانی آن گروه با امریکا، پروژه مرگبار سقوط را کلید زده و سلطه او عمیقا در معرض تهدید است. این تهدید دو چهره دارد: صلح و جنگ. بنابراین، بن‌بست در روند صلح قطر و موضع‌گیری‌های ضد طالبانی غنی و صالح و دانش و… در کابل، هدف یگانه‌ای دارند و آن شکست پروژه بازگشت طالبان به قدرت با ساقط‌کردن دولت مستقر است.

در این میان، تقابل صالح و خلیلزاد هم امری کاملا بدیهی و قابل انتظار است؛ زیرا خلیلزاد برای بقا و موفقیت پروژه صلح‌اش با طالبان، مجبور است خون‌ریزی‌های آن گروه را توجیه کند و در این زمینه، چه آدرسی بهتر از داعش که به تعبیر او «دشمن مشترک» دولت و طالبان است!

دولت اما داعش را نام دیگر طالبان می‌داند و معتقد است که طالبان و شبکه حقانی، پشت نقاب سیاه داعش، پنهان شده اند تا جنایت‌های‌شان را توجیه کنند.

در این میان، مردم افغانستان بزرگ‌ترین قربانی این جنگ شرم‌آور قدرت میان طالبان و دولت با دخالت خلیلزاد هستند. حتی تصورش هم تکان‌دهنده است که ظرف یک هفته نزدیک به ۷۰ دانش‌آموز و دانشجو در پایتخت قربانی دو حمله تروریستی شده‌باشند. اگر آمار قربانیان نظامی و غیر نظامی دیگر در سایر مناطق کشور را نیز در این بازه زمانی بر این رقم اضافه کنیم، ابعاد فاجعه، بسیار وحشتناک‌تر خواهد شد.

صرف نظر از این‌که صالح درست می‌گوید یا خلیلزاد، این هم مهم نیست که مسئول اصلی این فجایع داعش بوده یا طالبان؛ پرسش کلیدی این است که مردم افغانستان تا چه زمانی باید هزینه مرگبار جنگ قدرتی را بپردازند که خود در آن هیچ سهم و نفعی ندارند؟

پرسش دیگر این است که دولت و مسئولان امنیتی به جز تبلیغات و پروپاگندا و فعالیت در شبکه‌های اجتماعی و متهم‌کردن این یا آن گروه تروریستی و انتشار آمار و ارقام تکان‌دهنده از قربانیان جنایات طالبان، هیچ وظیفه دیگری در قبال جان مردم ندارند؟! چرا با وجود این‌همه خون‌ریزی و کشتار و ترور و خشونت، مقام‌های ناکارآمد، مهره‌های غیر مسئول، مدیران فاسد و چهره‌های ناتوان از بدنه قدرت، رانده نمی‌شوند؟! چرا هیچ‌کس در برابر این موج خون و خشونت، پاسخ‌گو نیست؟! چرا هیچ دادگاهی برای محاکمه مقامات به جرم ناکارآمدی و فساد برگزار نمی‌شود؟! این خون است که در صنف‌های درسی از کورس کوثر دانش تا دانشگاه کابل جریان یافته‌ و خون‌بهای آن، مؤاخذه و مجازات مهره‌هایی است که شب و روز دروغ می‌گویند تا ناکارآمدی و فساد خود را توجیه کنند و حیات نباتی یک دولت درهم‌شکسته و در حال احتضار را حفظ کنند.

مطالب مرتبط

یک نظر

  1. میخواهم به دو موضوع اشاره کنم
    نویشته روی دیوار میرساننه که این جملات بعد از پایان درګیری نبشته شده است اګر درست متوجه شویم دیوار از اثر پارچهای بم سوراخ شده ولی در هیچ یکی از نویشته اصابت نه کرده در نویشته دوم به اثر موانع پارچه خوردهګی کج شده است وطالبان انقدر بی مسوولیت نه بوده که از یکطرف منګر حمله شود واز طرف هم بیرق شان را درمحل نصب کنند
    حکومت مکلف است که جواب قانع کننده به مردمافغانستان بدهند نه باید به منظور ادامه چوکی مردمافغانستان را به کام مرګ بفرستند