«تقلب» آخرین تیر ترامپ به قلب دموکراسی

حتی در بالغ‌ترین و توسعه‌یافته‌ترین نظام سیاسی مدرن هم انتخابات اصلی‌ترین نماد دموکراسی و مردم‌سالاری محسوب می‌شود و سایر المان‌های مردم‌سالاری در ذیل یا ادامه آن تعریف می‌شود. بنابراین، وقتی انتخابات با شبهه «تقلب» تضعیف می‌شود، حتی اگر چنین شبهه‌ای اساسا درست هم نباشد، بازهم دموکراسی به طور جدی آسیب می‌بیند؛ آسیبی که ترمیم آن دشوار است.پس از جنگ جهانی دوم و به ویژه با پایان جنگ سرد، امریکا رهبر بلامنازع قطب لیبرال دموکراسی‌‌های جهان بوده و به همین دلیل، هرگاه هر جا شبهه‌ای، خدشه‌ای بر دموکراسی وارد می‌شد، امریکا به مثابه الگوی اولیه و معیار، مورد استناد قرار می‌گرفت و حتی کشورهایی که برای اولین‌بار پیوستن‌شان به اردوگاه نظام‌های لیبرال دموکرات را با برگزاری یک انتخابات نمادین و البته پر از تزویر و تقلب جشن می‌گرفتند، سعی می‌کردند حتی‌الامکان نمونه اصلی یعنی الگوی دموکراسی امریکایی را شبیه‌‌سازی کنند.

یکی از نمونه‌های نزدیک به ذهن در این زمینه، نظام کنونی افغانستان است که یک گرته‌برداری ناشیانه و در برخی موارد مضحک از الگوی سیاسی امریکا می‌باشد؛ از ساختار قدرت تا ماهیت آن.

اما در طول سال‌های گذشته، برگزاری چند انتخابات پرتقلب که با رسوایی‌های شرم‌آور و تنش‌های دیرپا همراه بود، عملا دموکراسی تقلیدی افغانستان را از حیز انتقاع خارج کرد و اکنون تنها نام آن در لابلای برگ‌های قانون اساسی مدرن و مترقی اما متروک افغانستان، خاک می‌خورد و اگرچه دولتمردان گاه در لفاظی‌های رسانه‌ای و تبلیغاتی‌شان علیه طالبان، از آن نام می‌برند؛ ولی خود دموکراسی عملا هیچ تجلی و تبلوری در دولت‌داری، تشکیل ساختار حاکمیت، توزیع قدرت و تنظیم دایره صلاحیت و مسئولیت حاکمان ندارد. نظام سیاسی افغانستان در خوش‌بینانه‌ترین تعبیر یک دولت ائتلافی سهمیه‌بندی‌شده میان بازیگران سیاسی، بدون حضور حداقلی مردم است.

با این حال، در کشورهای استبدادزده‌ای مانند افغانستان که تاریخ سیاسی آن با سرکوب و ستم و دیکتاتوری و اقتدارگرایی گره خورده‌، کسی شکست مفتضحانه مردم‌سالاری را به پای آسیب‌ها و عوارض دموکراسی مادر و الگوی اولیه نمی‌نویسد. بحران اما زمانی پدیدار می‌شود که الگوی اصلی، مخدوش شود و دموکراسی مادر با ادعای «تقلب» رسوا و بی‌اعتبار گردد؛ این همان وضعیتی است که در پی انتخابات ریاست جمهوری اخیر در امریکا رخ داده و اگرچه برای بسیاری‌ها پیروزی بایدن، قطعی و تغییرناپذیر به نظر می‌رسد؛ اما ترامپ، دست از تلاش برنمی‌دارد تا آخرین رمق برای به چالش‌کشیدن انتخابات مبارزه خواهد کرد و در این میان، ادعای «تقلب» او، آخرین تیر به قلب لیبرال دموکراسی امریکا خواهد بود.

در روز انتخابات، رسانه‌های جریان اصلی، همسو و همصدا با جو غالب، سعی کردند ترامپ را مجبور به پذیرش شکست کنند. آن‌ها حتی در اقدامی غیر معمول، سخنرانی زنده رییس جمهوری برحال امریکا را پس از حدود ۱۰ ثانیه قطع کردند و مدعی شدند که او دروغ می‌گوید. از سوی دیگر، لابی‌ها، کارتل‌ها، دستگاه‌های اطلاعاتی، سازمان‌های سنجش افکار، گروه‌های فشار حزب دموکرات و… نیز در کنار غول‌های عظیم رسانه‌ای دست به دست هم دادند تا زنگ پیروزی زودهنگام بایدن را حتی پیش از آن‌که سرنوشت آرای الکترال در ایالت‌های کلیدی و سرنوشت‌ساز مشخص شود، به صدا درآورند؛ اما ترامپ هنوز دست از تقلا برنداشته‌است.

حامیان متعصب‌تر او در حزب جمهوری‌خواه از کابینه تا کنگره در کنار تیمی از وکلای حقوقی، به سختی سعی می‌کنند راه خود را از میانه حجم سنگین فشارهای ناشی از پیام‌های تبریک داخلی و خارجی، و طبل پرتپش پیروزی مخالفان ترامپ در خیابان‌های سراسر امریکا به سوی یک دادخواهی قضایی باز کنند و نتیجه را به چالش بکشند. آن‌ها ادعا می‌کنند که تقلب‌های گسترده و در ابعاد میلیونی صورت گرفته‌است. آرای پستی، آرای خارج از زمان تعیین‌شده در انتخابات، ممنوعیت حضور ناظران ترامپ در جریان شمارش آرا در برخی ایالت‌ها و… بخشی دیگر از ادعاهایی است که مطرح می‌شود.

صرف نظر از این‌که کارزار حقوقی تیم ترامپ علیه پیروزی بایدن به جایی می‌رسد یا نمی‌رسد، آسیبی که صرف طرح مساله تقلب به دموکراسی امریکایی وارد کرد، هرگز جبران نخواهد شد؛ همان کاری که ادعاهای پیوسته تقلب در چندین انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی در افغانستان نیز عملا نتیجه را به نفع جریان مدعی، تغییر نداد؛ اما دموکراسی را از اعتبار ساقط کرد و مردم را نسبت به هرگونه انتخابات، دلسرد و بدگمان ساخت.

بنابراین حتی اگر ترامپ در این کارزار پیروز هم نشود که احتمال آن بسیار بالاست، ادعای تقلب به عنوان آخرین تیر او به هدف قلب لیبرال دموکراسی امریکا، فارغ از هر نتیجه‌ای، کار خود را خواهد کرد و از اعتبار، سلامت، شفافیت و مشروعیت آن که پیش از این خدشه‌ناپذیر به نظر می‌رسید، به میزان غیر قابل ترمیمی خواهد کاست.

از سوی دیگر، طرح یک دعوای حقوقی طولانی از سوی تیم حقوقی ترامپ موجب می‌شود تا هواداران پرشور او شامل ملی‌گرایان افراطی، راست‌های رادیکال، آنگلوساکسون‌های قائل به برتری نژادی، کوکلوس‌کلان‌ها، طرفداران فروش اسلحه و… نه تنها در امریکا؛ بلکه حتی در اروپا و جهان، با علم‌کردن ادعای تقلب در انتخابات امریکا مشروعیت و اعتبار لیبرال دموکراسی را در سراسر دنیا هدف قرار دهند، و این ضربه بزرگی محسوب می‌شود که ترامپ عامل اصلی آن خواهد بود و در آینده در حالی که ترامپ دیگر رییس جمهور هم نیست، به عنوان عامل بقا و گسترش «ترامپیسم» عمل خواهد کرد.

مطالب مرتبط