بن‌بست در گفتگوهای صلح به نفع کیست؟

بن‌بست در گفتگوهای دولت و طالبان که در ابتدا «فرصتی تاریخی برای صلح» خوانده می‌شد، همچنان پا بر جاست؛ بن‌بستی که خشو‌نت‌های خونین جاری در افغانستان نیز آن را توجیه و تشدید می‌کند.blankدولت و طالبان هرکدام ادعا می‌کنند که جانب مقابل، عامل اصلی ایجاد بن‌بست است.

پیش از این، ادعا می‌شد که دولت با ایجاد مانع در مسیر گفتگوهای صلح، منتظر شکست ترامپ در انتخابات امریکا است تا بایدن بیاید و صلح با طالبان را به عنوان میراث ترامپ، باطل کند. بر بنیاد این تفسیر، این بن‌بست تا مستقر شدن بایدن در کاخ سفید و اعلام رویکرد او در قبال جنگ و صلح افغانستان، ادامه خواهد یافت.

با این حال، یک برداشت نیرومند دیگر نیز می‌گوید که مفاد توافق‌نامه دوحه، طالبان را در موقعیت برتر قرار می‌‌دهد و به این ترتیب، اجازه نمی‌‌دهد تا دولت و طالبان در چارچوب یک گفتگوی صرفا افغانی و از موقعیتی برابر به رایزنی‌های سازنده درباره مسایل اختلافی بپردازند؛ زیرا دولت نمی‌تواند پیش‌شرط طالبان در زمینه مبنا قرار دادن توافق دوجانبه آن گروه با امریکا را بپذیرد؛ توافقی که دولت در آن هیچ سهم و نقشی نداشته و به گفته سرور دانش، از نظر حقوقی، التزام و تعهدی در برابر محتوای آن ندارد.

از جانب دیگر، طالبان نیز برای شکستن بن‌بست و تحمیل پیش‌شرط‌های خود بر دولت، متوسل به جنگ‌ شده و خشونت‌های جنون‌آمیز و مرگبار را به نحو کم‌سابقه‌ای افزایش داده‌اند.

در چنین شرایطی رسیدن به یک نقطه میانه و مشترک برای آغاز گفتگوها دشوار به نظر می‌رسد.

در این میان، صرف نظر از این‌که چه کسی مسئول ایجاد بن‌بست در گفتگوهای صلح است، پرسش مهم‌تر شاید این باشد که کدام‌ طرف از آن سود می‌برد.

رحمت‌الله نبیل؛ رئیس پیشین امنیت ملی گفته‌است که طالبان با سربازگیری از میان سیاسیون برای تشکیل حکومت موقت تلاش می‌کنند.

آقای نبیل گفته‌است که برخی از چهره‌های سیاسی که از حکومت کنونی ناراضی هستند، به گونه‌ای می‌خواهند نظام را دور بزنند و در پشت صحنه از ایجاد حکومت موقت یا اداره عبوری پشتیبانی می‌کنند.

نبیل افزود: «گرفتن قدرت و حکومت موقت، خواست طالبان است. این گروه فکر می‌کند که از میان قشر سیاسی افغانستان سربازگیری کرده و سیاسیون هم با آنان در تماس هستند.»

او تأکید کرد که نباید نظام جمهوری دور زده شود و به گروه طالبان نیز اجازه سرنگونی به این نظام داده نشود.

به نظر می‌رسد که آنچه از جانب آقای نبیل مطرح شده‌، صرفا یک هشدار نیست؛ بلکه بازتاب بی‌پرده واقعیتی است که جریان دارد و این نتیجه بن‌بستی است که در گفتگوهای مستقیم صلح، ایجاد شده‌است.

به بیان روشن‌تر، تنها ابزار طالبان برای تحمیل شرایط خود بر دولت در چارچوب توافق آن گروه با امریکا، افزایش دیوانه‌وار خشونت‌های خونبار نیست؛ بلکه بدنه سیاسی آن گروه هم به شدت در تلاش است تا با سرمایه‌گذاری روی عناصر ناراضی از دولت و یارگیری از میان جریان‌های سیاسی و قومی مخالف یا منتقد نظام، منفذهایی برای رسیدن آن گروه به قدرت باز کند.

در ماه‌های گذشته بارها درباره احتمال تشکیل دولت موقت یا عبوری در محافل سیاسی و رسانه‌ای بحث شده‌است. این بحث‌ها به اندازه‌ای تکرار شده که اکنون طرح آن حتی از جانب عناصری که در ظاهر امر نسبت به نظام جمهوری و اصول قانون اساسی، تعهد دارند و زیر سایه دولت مستقر زندگی می‌کنند نیز یک اصطلاح ممنوعه نیست. به همین دلیل، افرادی مانند گلبدین حکمتیار که با امضای پیمان صلح با اشرف‌غنی، اصل نظام، قانون اساسی و مشروعیت دولت را به رسمیت شناخت، رسما اعلام می‌کند که دولت کنونی «دست‌نشانده» است و برای عبور از بحران، تنها راه، تشکیل دولت موقت است.

عناصر دیگری مانند حامد کرزی، احمدشاه درانی و برخی دیگر از فعالان سیاسی و قومی هم هستند که عملا با این ایده، همراهی می‌‌کنند و در تلاش تشکیل دولت موقت یا برافراشتن این ایده به عنوان تنها راه حل برای عبور از بن‌بست، پایان جنگ و استقرار صلح اند.

آن‌ها می‌دانند که دولت موقت، همان چیزی است که راه را برای به قدرت رسیدن طالبان، هموار می‌کند و بدون حمایت و همراهی آن گروه، تشکیل دولت موقت، معنایی ندارد؛ بنابراین همان‌‌گونه که آقای نبیل هم گفته‌است این افراد در تماس‌های گسترده و مستمر با رهبران سیاسی طالبان هستند.

بنابراین در صورتی که بن‌بست کنونی در مذاکرات، سرانجام شکسته نشود، طالبان با استفاده از مشروعیت و اعتبار سیاسی ناشی از امضای پیمان صلح با امریکا و از آدرس دفتر سیاسی‌شان در دوحه، بر بنیاد رایزنی‌های فشرده‌ای که با فعالان سیاسی و قومی مخالف نظام برقرار کرده‌اند، روی تشکیل دولت موقت، سرمایه‌گذاری خواهند کرد؛ طرحی که تصور می‌شود مورد حمایت قوی پاکستان، امریکا، اعراب و دیگر رژیم‌های حامی طالبان هم باشد.

بر این اساس، سود اصلی ناشی از بن‌بست در مذاکرات دوحه، بازهم به حساب طالبان واریز می‌شود؛ چه از رهگذر خشونت‌های فزاینده‌ای که دولت و مردم افغانستان را در شرایطی دشوار قرار داده، و چه از مسیر هماهنگ‌سازی برنامه‌ها برای تشکیل دولت موقت و اعتبارزدایی از نظام جمهوری، قانون اساسی و تضعیف دولت مستقر.

مطالب مرتبط