مرحله دوم مذاکرات؛ یا دولت موقت یا جنگ دایمی

صلح حتی اگر نزدیک هم باشد در حال حاضر، یک رویا است؛ رویایی که شاید به درستی تعبیر شود و شاید هم به گونه‌ای دیگر رقم بخورد و جای خود را به کابوس جنگی بی‌پایان و ابدی بدهد. آنچه ناامیدکننده است، این است که کابوس جنگ، همچنان وجود دارد و قربانی می‌گیرد و این تنها چیزی است که در فضای کنونی افغانستان، واقعیت دارد. پس صلح هم هرچه باشد، در زمینه جنگ متولد می‌شود‌؛ جنگی که بازیگر اصلی آن طالبان هستند و دولت در موضع تقابل و واکنش قرار دارد. طالبان هم در صدد تحمیل یکی از دو گزینه بر دولت در مذاکرات صلح هستند: یا دولت موقت یا جنگ دایمی.blank

حفیظ منصور؛ عضو هیأت مذاکره‌کننده دولت می‌گوید که در دور دوم مذاکرات صلح، بحث اصلی تقسیم قدرت است.

او هشدار می‌دهد که این خطر وجود دارد که جنگ‌ها تشدید شود؛ چون به گفته او در زمان آغاز مذاکرات صلح، طالبان سعی می‌کنند که قضیه را به نفع خود با جنگ یکسره کنند.

به گفته منصور، مخالفان جنگ در میان طالبان «تعیین‌کننده و عددی نیستند. توان اظهار نظر را ندارند».

به گفته او بدنه طالبان و اکثریت سران آن روحیه نظامی‌گری دارند و به دنبال گرفتن قدرت از راه زور هستند.

آقای منصور معتقد است که در درون و بیرون اجماع وجود ندارد. شماری از کشورهایی که در ۱۹ سال اخیر در کنار مردم و در حمایت از دولت بوده طرفدار به نتیجه رسیدن این گفتگو و ایجاد حکومت موقت هستند.

به گفته او بیشتر کشورهای منطقه حکومت موقت را یک برنامه امریکایی می‌دانند و با ایده حکومت موقت چندان راضی نیستند.

سخنان این عضو هیأت مذاکره‌کننده صلح، پیش از آن‌که‌ مبتنی بر تفسیری سیاسی، قومی و ایدئولوژیک باشد، روایت بی‌پروای واقعیت‌های جاری است. او می‌گوید طالبان به جنگ، بیش از صلح برای رسیدن به قدرت، اهمیت می‌دهند و صدای نفی جنگ و اولویت‌دادن به صلح در میان رهبران ارشد آن گروه، ضعیف است و شنیده نمی‌شود.

او هشدار می‌دهد که ممکن است چهارمین فرصت تاریخی افغانستان برای صلح هم با شکست رو به رو شود؛ زیرا دولت کنونی، حاضر به پذیرش ایده اداره موقت نیست؛ اما برخی حامیان بزرگ آن در ۲۰ سال گذشته و در رأس همه آن‌ها امریکا از این طرح حمایت می‌‌کنند. طالبان هم راه قبضه کامل قدرت را ایجاد دولت موقت می‌دانند.

ضمن تأیید جدیت و اهمیت هشدار آقای منصور، واقعیت‌های دیگری هم وجود دارد که نشان می‌دهد‌ مرحله دوم مذاکرات صلح از نظر تعیین سرنوشت جنگ، حیاتی و تعیین‌کننده است. طالبان نمی‌خواهند این فرصت را از دست بدهند و برای رسیدن به قدرت با استفاده از ابزار مرگبار جنگ، دولت را به اندازه‌ای تحت فشار قرار دهند که مجبور به بازی بر بنیاد قواعد آن‌ها شود. یکی از قواعد طالبان این است که دولتمردان کنونی و شخص اشرف‌غنی، نقشی محوری در آینده سیاسی کشور نداشته باشند.

مطالب مرتبط:
نقد اجندای طالبان برای مذاکرات صلح – ۱

نقد اجندای طالبان در مذاکرات صلح – ۲

نقد اجندای طالبان در مذاکرات صلح – ۳

از نظر طالبان، تاریخ مصرف اشرف‌غنی به پایان رسیده‌ و او باید راه را برای ایجاد دولت موقت باز کند. آنچه این موضع را تقویت می‌کند، حمایت امریکا و چند قدرت دیگر در منطقه و جهان و نیز همراهی و حمایت بخشی از بدنه نظام سیاسی مستقر در افغانستان است.

با این حال، آقای غنی – همان‌گونه که حفیظ منصور هم اشاره کرده- در جایگاه تاریخی و بسیار دشوار امان‌الله خان، داکتر نجیب و برهان‌الدین ربانی قرار گرفته‌است. او می‌تواند با چشم‌پوشی از حب جاه و لگام‌زدن به تمایل شدیدش به قدرت، ناکامی سه رهبر پیشین در استقرار صلح پایدار را جبران کند و در آینده به عنوان قهرمان صلح، مورد ستایش و تمجید قرار بگیرد و یا با ادامه بازی، خریدن زمان، تعلل و تأخیر و تأنی و مانع‌تراشی در مسیر پیشرفت مذاکرات بر بنیاد نقشه راه امریکا و طالبان، جنگ افغانستان را که وارد پنجمین دهه خود شده‌، برای ده‌ها سال دیگر تشدید و تمدید کند.

توپ در زمین غنی است.

 

 

 

مطالب مرتبط