خلیلی در پاکستان؛ نقشه جدید اسلامآباد برای مجاهدین
یکی دیگر از اهداف اسلامآباد از میزبانی گرم و پرشکوه و مجلل از رهبران مجاهدین، ایجاد شکاف و فاصله میان آنها و دولت اشرفغنی است. سران اسلامآباد میدانند که غنی بزرگترین مانع در مسیر عملیاتیشدن صلح امریکایی – پاکستانی با طالبان است و به هیچ عنوان حاضر نیست به عنوان بخشی از هزینههای رسیدن به صلح، ارگ قدرت را ترک کند و راه را برای ایجاد و استقرار یک نظام سیاسی جدید با حضور پررنگ طالبان و یک چهره مورد توافق و حمایت همه طرفها در رأس هرم رهبری کشور، هموار سازد.وزارت امور خارجه پاکستان اعلام کرده که محمد کریم خلیلی؛ رهبر حزب وحدت اسلامی و رییس پیشین شورای عالی صلح افغانستان، روز دوشنبه به اسلامآباد سفر میکند.
در خبرنامه این وزارت آمده که سفر آقای خلیلی به پاکستان دو روزه خواهد بود و او در جریان آن با نخستوزیر، رییس مجلس نمایندگان، وزیر خارجه و سایر مقامات اسلامآباد دیدار خواهد کرد.
این سفر بخشی از تلاشهای اسلامآباد برای دستیابی به صلح و توافق سیاسی در افغانستان و تعمیق روابط دو ملت خوانده شده که براساس دعوت رسمی اسلامآباد انجام میشود.
پیشتر عبدالله عبدالله؛ رییس شورای عالی مصالحه ملی، میررحمان رحمانی؛ رییس مجلس نمایندگان و گلبدین حکمتیار؛ رهبر حزب اسلامی نیز به دعوت رسمی پاکستان جداگانه به آن کشور سفر کرده بودند.
سفر آقای خلیلی به اسلامآباد از جهتی شبیه سفر آقای حکمتیار به پاکستان است. هر دو چهره، هیچ سمت رسمی ندارند و هر دو چهره نیز از رهبران مجاهدین محسوب میشوند که در جریان جنگ علیه شوروی پیشین، به نحوی از حمایتهای مالی، سیاسی و تسلیحاتی پاکستان و دیگر کشورهای همسایه و جهان، بهرهمند بودهاند.
بر این اساس، دعوت اسلامآباد از سران رهبران جهادی با آنچه از سوی مقامهای رسمی مانند عبدالله عبدالله و میررحمان رحمانی صورت گرفته، تفاوت دارد؛ اگرچه آقای عبدالله هم به دلیل تعلق به یک جریان سیاسی و جهادی که در زمان جنگ با شوروی از حمایتهای قوی اسلامآباد و ضلعی نیرومند از احزاب ۷ گانه افغان در پاکستان، محسوب میشد، فرای سمت رسمیاش در چارچوب دولت افغانستان، از این حیث، وضعیت آقایان حکمتیار و خلیلی را دارد و بعید نیست که پاکستان، اهدافی را که در جریان دیدار گلبدین حکمتیار و کریم خلیلی از اسلامآباد دنبال میکرده یا میکند، از دیدار آقای عبدالله هم دنبال کردهباشد.
صرف نظر از همه برنامههای دیگری که در چارچوب این سفرها مطرح میشود، عمدهترین موضوع مبتلابه در شرایط کنونی، صلح با طالبان است؛ صلحی که با محوریت پاکستان به عنوان بازیگر همیشگی تحولات چند دهه اخیر افغانستان به پیش برده میشود و طالبان نیز از نظر سیاسی و ایدئولوژیک به نحوی پیادهنظام پاکستان در افغانستان و منطقه به شمار میآید.
برای پاکستان در حال حاضر، اولویت اصلی ایجاد یک جبهه سیاسی و قومی داخلی در حمایت از روند جاری صلح با طالبان است. اسلامآباد میداند که بدون همراهی و حمایت مجاهدین، صلح با طالبان به سرانجامی نمیرسد و در نهایت، شاید افغانستان بار دیگر به ورطه جنگهای داخلی کشیده شود و به این ترتیب، هزینههای پاکستان برای حمایت از طالبان در برابر جریانهای قومی و مذهبی داخلی بالا برود؛ بدون آنکه هدف دیرینه اسلامآباد مبنی بر ایجاد یک دولت همسو یا به تعبیر بدبینانهتر، سرسپرده و دستنشانده در کابل، تحقق نیابد.
با این حساب، جلب حمایت سران و رهبران جریانهای سیاسی و جهادی از پروژه امریکایی – پاکستانی صلح با طالبان، یکی از اولویتهای مهم اسلامآباد شمرده میشود.
پاکستان با فراخواندن رهبران افغان به اسلامآباد در عین حال به آنها اطمینان میدهد که طالبان به مثابه یک جریان انحصارطلب و تمامیتخواه برای تصاحب همه قدرت در کابل، خیز برنخواهد داشت و در دولت آینده، سهم و نقشی نیز به مجاهدین داده خواهد شد.
یکی دیگر از اهداف اسلامآباد از میزبانی گرم و پرشکوه و مجلل از رهبران مجاهدین، ایجاد شکاف و فاصله میان آنها و دولت اشرفغنی است. سران اسلامآباد میدانند که غنی بزرگترین مانع در مسیر عملیاتیشدن صلح امریکایی – پاکستانی با طالبان است و به هیچ عنوان حاضر نیست به عنوان بخشی از هزینههای رسیدن به صلح، ارگ قدرت را ترک کند و راه را برای ایجاد و استقرار یک نظام سیاسی جدید با حضور پررنگ طالبان و یک چهره مورد توافق و حمایت همه طرفها در رأس هرم رهبری کشور، هموار سازد.
بنابراین یکی از راهها برای مغلوبکردن آقای غنی، خالیکردن اطراف او از حامیان داخلی نظام مستقر است. گلبدین حکمتیار در اسلامآباد، دولت کابل را «دستنشانده» توصیف و مانعی در راه صلح توصیف کرد و وقتی به کابل بازگشت، رسما خواستار تشکیل دولت موقت به منزله «تنها راه» رسیدن به صلح شد؛ این صدای پاکستان بود که از حنجره حکمتیار بیرون آمد.
همین هدف نیز درباره خلیلی دنبال میشود. آقای خلیلی اگرچه سالها معاون دوم ریاست جمهوری و رییس شورای عالی صلح بود و از حامیان نظام محسوب میشود؛ اما اکنون با اشرفغنی، زاویه پیدا کرده و اختلاف و رقابتی جدی نیز با سرور دانش دارد. اخیرا سخنرانی آقای خلیلی در جریان نشست کمیته رهبری شورای مصالحه از تلویزیون دولتی، قطع شد و این امر، خشم و اعتراض او را برانگیخت و او در نشستهای بعدی این شورا شرکت نکرد.
این اختلافات، بهترین زمینه برای سرمایهگذاری و سربازگیری اسلامآباد محسوب میشود تا در طیف حامیان نظام کنونی، رخنه و شکاف ایجاد کند و ایده دولت موقت را قدرتمندتر از گفتمان جمهوریت مطرح سازد؛ گفتمانی که روز به روز دایره مانور آن تنگتر میشود و اکنون حتی خود اعضای هیات مذاکرهکننده هم درباره یک ساختار سیاسی تازه به عنوان بخشی از پیامدهای صلح با طالبان، صحبت میکنند.