هزارهها و نظام؛ آیا سیاست آشتی با قدرت شکست خورد؟
سرور دانش؛ معاون دوم ریاست جمهوری در دیدار با نمایندگان مردم بهسود بر کاهش تنش و جنجال در این منطقه تاکید کرده و گفتهاست که باشندگان ولسوالیهای بهسود و در «کل مردم هزاره همواره حامی نظام و قانون اساسی و مدافع جمهوریت و پاسبانان دموکراسی در کشور بوده و قطعا روحیه تقابل با دولت را ندارند». او خطاب به بزرگان بهسود گفته که «همه شما امروز مسئولیت دارید که از تبلیغات و تحریکات نابهجای افراد غیر مسئول جلوگیری کنید».دانش افزودهاست که «امروز منافع واقعی هزاره ها در حمایت از نظام و قانون اساسی تأمین می شود و بخش عمده دستاوردهای ۲۰ سال اخیر مربوط به مردم هزاره است». او بیان کرده که «هر کسی که مردم را به تقابل با حکومت و یا ملیشه سازی و مسلح سازی تحریک میکند و یا همه مسایل را قومی میسازند، خیر و صلاح واقعی مردم را نمیخواهند.»
توصیههای دانش به ظاهر خیرخواهانه به نظر میرسد؛ اما در عمل، محافظهکارانه است و تنها توجیهگر حضور غیر مؤثر او و چند رهبر قومی دیگر در ترکیب حکومت است.
در این شکی نیست که همانگونه که سرور دانش هم تصریح کرده، بخش عمده دستاوردهای ۲۰ سال اخیر افغانستان، مربوط به مردم هزاره و شیعیان افغانستان است؛ گروهی قومی- مذهبی که به تعبیر درست دانش، هیچگاه روحیه تقابل با نظام را نداشتهاند، تروریست و انتحاری و بمبگذار و مزدور و جاسوس، تربیت نکردهاند و به نیابت از بیگانگان برای براندازی دولت مرکزی، تفنگ برنداشتهاند. آنها با نمایش رفتارهای مدنی و مسالمتآمیز و به منظور نشاندادن حد اکثر حمایت و حسن نیت خود نسبت به قانون اساسی، نیروهای مسلح، نظام و اصول جمهوریت، در هر انتخاباتی، بیشترین میزان مشارکت را داشتهاند و با تقویت مدنیت، مردمسالاری و نفی رفتارهای خرابکارانه و خشونتگرایانه، سعی کردهاند مبانی و پایههای نظام را مستحکم سازند و پایداری و بقای آن را تأمین و تضمین کنند.
با این حال، در برابر اینهمه حمایت و هزینههای سنگینی که برای آن پرداخت شده، سهم هزارهها و شیعیان از سیاست و قدرت و امنیت و رفاه و توسعه و مشارکت در مدیریت کلان کشور چه بودهاست؟
اگر سرور دانش، محمد محقق، داوود ناجی، داکتر طالب و چند مشاور و معاون بیصلاحیت دیگر را سهمیه کل ملت هزاره و شیعیان افغانستان از نظام و قانون اساسی و قدرت در نظر بگیریم، این در قیاس با سیطره حد اکثری اقوام و ملیتهایی که هم نظام و دولت و نیروهای مسلح و شاهرگهای حیاتی اقتصاد و مدیریت کلان کشور را در اختیار دارند و هم در انتحار و انفجار و ناامنی و ترور و خشونت و مزدوری بیگانه و پروژههای هولناک براندازی و کشتار مستقیما دست دارند، بسیار ناعادلانه، تبعیضآمیز و ستمکارانه است.
موضوع مهم دیگر اینکه همین توصیههایی که امروز سرور دانش از جایگاه یک معاون دوم بیصلاحیت که پس از ۷ سال هنوزهم نامحرم دربار قومی اشرفغنی محسوب میشود و حق حضور در نشستهای مهم، جلسات محرمانه و تصمیمگیریهای کلان را ندارد، مطرح میکند، در طول ۲۰ سال گذشته، رویکرد اصلی مردم مناطق مرکزی، شیعیان و هزارهها بودهاست؛ زیرا آنها تصور میکردند که برای نخستینبار در تاریخ سیاسی سراسر ستم و سرکوب و استبداد این سامان، نظامی روی کار آمده که بر اراده دموکراتیک مردم، مبتنی است و حقوق و مطالبات مشروع آنان را در شعاع قانون اساسی و سایر قوانین ملی، تأمین میکند؛ اما رویداد اخیر بهسود تنها به تعبیر سخیف سرپرست وزارت دفاع، مقابله با یک «دزد و رهزن» به نام عبدالغنی علیپور نبود؛ بلکه سوء استفاده زشت و کریه از قدرت ملی برای مطامع قومی بود.
سراسر افغانستان در کنترل قوای مسلح غیر مسئولی است که هیچ تعهدی نسبت به نظام، دولت، قانون اساسی و نیروهای مسلح ندارند؛ اما در امنیت و مصونیت کامل هستند. جرم علیپور از هیچیک از جنایتکاران نامدار دیگر، بزرگتر نیست که شایسته بسیج همه ارکان نظام برای سرکوب، دستگیری یا قتل او باشد.
این ناشی از یک عصبیت عمیق قومی و کینههای دیرینه قبیلهای مهرههای تیم حاکم است که نمیتواند یک هزاره مسلح را در برابر هجوم طالب و کوچی، تحمل کند و امنیت مثالزدنی بهسود را در منطقهای که سالهاست جولانگاه تروریستها بوده، ببیند و برتابد.
با این حساب، به نظر نمیرسد که توصیههای محافظهکارانه سرور دانش به منظور بقای خودش در قدرت، دیگر بتواند نظر و نگاه ملت هزاره را نسبت به قدرت، تغییر دهد. از نظر توده ملت هزاره، رویکرد آشتی با قدرت، شکست خورده؛ زیرا قدرت در رویداد بهسود، سویه خشن و خونریز خود را به نمایش گذاشت و خاطرات جمعی هزارهها و شیعیان را در حافظه تاریخی آنها از برخوردهای تبعیضآمیز، تعصبآلود و سرکوبگرانه عبدالرحمان خان و شاهان و سلاطین قبیلهگرای پس از او را دوباره احیا کرد.
علی پور قتل کنند چورکنند هزاره است چیزی نه ګوید غوریانی قتل کنند چورکنند چیزی نه ګوید هزاره است شجاعی چور کنند بکشند چیزی نه ګوید هزاره است اما طالب که برای استقلال کشور وازادی میرزمد باید کشته شود تروریست است پشتون است اګر قیصاری دوستم حمید خراسانی ودها جنایت کار دیګر دوذدی قتل وبیرق افغانستان را درملای عام حریق می کنند وعکس ریس جمهور را لغت کرده زیری پبای کنند مجاهد ومقومت ګرا است انصاف بالاتر هزهمه چیز است
او برادر های کدام دست اورد های بیست ساله همین است که رمضان بشر دوست از جامعه شیعه وهزاره به پارلمان راه یافت وامروز از هزاره بودن خود عاز دارد ویا رحمانی و جلیلی که همه مصروف جمع اوری عایدش بنام جامعه شیعه وهزاره می باشد ویا اینکه داکتر عباس بصیر که خودش درجه حجت الااسلام والمسلمین از قم ایران بدست اورد وزیز تحصیلات عالی شده برای پوهنتون گروپ قومی خویش کاتب، غرجستان و ابن سینا تلاش دارند تا دزدی های تحصیلی را مشروعیت بخشد و یا اینکه طالب رسول یک سیکولاز است بودنش در ارگ نماینده گی از جامعه شیعه وهزاره میکند نه هرگز نه جنگ که امروز در قره باغ غزنی جریان دارد بیشتر از خشونت های اند که دربهسود روان است ولی همین اشخاص که از ایشان نامبرده شد عاید شان بالاتر از ضرر های است که درقره باغ متضرر میشوند ولی به خاطر منفعت گروهی شان از ادرس هزاره وشیعه امتیاز میگیرند وای به حالی هزاره ها و شیعه ها.