صدای فاشیزم در خیابانهای پایتخت
فاشیزم شاید بزرگترین عامل بحرانهای دیرپای افغانستان باشد و اینکه بحران همچنان وجود دارد و رو به گسترش است، به این معناست که فاشیزم، قدرتمندتر، نافذتر، و مؤثرتر از پیش عمل میکند. شاید برای احراز این ادعا نیاز به شواهد زیادی نباشد؛ زیرا از سیستم توزیع قدرت تا سوگیریهای سیاسی و کنشها و واکنشهای اجتماعیمان، همه مبتنی بر رویکردهای فاشیستی است و این چیزی نیست که با خودسانسوری و خوشبینیهای سادهلوحانه، قابل انکار و چشمپوشی باشد. دیروز هم فاشیزم با تمام قدرت و زیر پرچم سه رنگ ملی، به خیابانهای پایتخت آمد تا نشان دهد که همچنان هست. فاشیستهای معترض به خیابان آمدند تا از دولت بخواهند که به عملیات «شکار سگهای دیوانه» در بهسود ادامه دهد؛ زیرا علیپور «تروریست» است و سرور دانش؛ معاون دوم اشرفغنی «حامی تروریزم»!بر بنیاد گزارشها شماری از افراد در یک تجمع اعتراضی در کابل، عبدالغنی علیپور؛ فرمانده نیروهای خیزش مردمی در بهسود را «هراسافگن» خوانده و خواستار بازداشت او شدند.
این افراد همچنین سرور دانش؛ معاون دوم رییس جمهوری را به حمایت از علیپور متهم کرده و مدعی شدند که دانش از «هراسافگنان» حمایت میکند.
پس از ادعای سقوط چرخبال ارتش توسط نیروهای وابسته به علیپور در بهسود، دولت صدها نیروی امنیتی را برای بازداشت علیپور به منطقه فرستاد. نیروهای دولتی تاکنون موفق به بازداشت آقای علیپور نشدهاند.
مقامهای حکومتی تاکید کردهاند که انتقام سقوط چرخبال را از علیپور خواهند گرفت.
روابط حکومت و عبدالغنی علیپور؛ فرمانده نیروهای خیزش مردمی در بهسود، پس از آن وارد مرحله تازه تنش شد که نیروهای امنیتی اوایل حوت امسال با لشکرکشی نظامی به بهسود به منظور دستگیری علیپور، حدود ۱۰ غیر نظامی را کشتند و دهها نفر دیگر را زخمی کردند.
معترضان، فاشیست بودند نه به فقط به این دلیل که خواستار بازداشت و سرکوب یک فرمانده محلی خیزش مردمی شدند و به سومین چهره دولت، انگ ننگین «حمایت از تروریزم» زدند؛ بلکه به این دلیل ساده که وقتی نیروهای دولتی بیش از ۱۰ غیر نظامی را در بهسود به گلوله بستند، دم برنیاوردند و فرماندهشان الله داد فدایی را «تروریست» و کسانی که در مرکز کشور از او حمایت میکردند و اکنون هم او را بدون محاکمه و مجازات به فرماندهی پولیس لغمان منصوب کردهاند را «حامی تروریستها» نخواندند. به این دلیل که نزدیک به ۸۰ درصد خاک کشور را تروریستها اداره میکنند؛ اما فاشیستها نه برای بازداشت و مجازات آنها در خیابانهای کابل، راهپیمایی میکنند و نه کسی را در عالیترین مرکز قدرت، متهم به حمایت از تروریزم میکنند. به این دلیل که بیش از ۶ هزار تروریست جنایتکار به دستور یک قدرت خارجی و بر بنیاد توافق یکجانبه آن با یک گروه تروریستی از زندانهای دولتی آزاد شدند؛ اما هیچکس در کابل، اعتراض نکرد و کسی هم متهم به حمایت از تروریزم نشد.
دهها هلیکوپتر ارتش تاکنون توسط طالبان ساقط شده، دهها هزار نیروی امنیتی و صدها هزار غیر نظامی، کشته، زخمی یا معلول شدهاند؛ اما فاشیستهای پارلماننشین، سکوت کرده و اعتراضی نکردهاند.
جرم علیپور از کدامیک از جنایتکاران و تروریستها و فاشیستهای کمونیست و مجاهد و طالب و تکنوکرات، بزرگتر است که اینگونه خشم و غیظ و غضب فاشیستها را برانگیخته و تمامی ارکان امنیت دولتی و غیر دولتی برای دستگیری و مجازات سخت او بسیج شدهاند؟
این فاشیزم است که در خیابانهای کابل، جولان میدهد و در آن نامهای آشنایی نیز به چشم میخورند.
اما بحران امروز افغانستان ناشی از سقوط یک هلیکوپتر در بهسود یا ناکامی تقلای مذبوحانه دولت برای دستگیری یک قوماندان و ۲۰۰ شبه نظامی محلی نیست؛ بحران افغانستان، ریشه در فاشیزم دارد؛ همان نیرویی که دیروز در خیابانهای کابل جولان داد و علیه علیپور و سرور دانش و… شعارهای فاشیستی سر داد.
مطالب مرتبط:
این علیپور نیست که کل تاریخ معاصر افغانستان را با خون و خشونت و جنگ و جنایت، آغشته کردهاست. رد پای فاشیستها از زمان ستمگریهای امیر آهنین، عبدالرحمان فاشیست و مستبد تا امروز در هر جایی که خشونت و سرکوب و ترور و کشتار و قتل و کلهمنار و نسلکشی و تخریب و تفرقه و تهاجم و توطئه بوده، دیده میشود. پس مساله بزرگتر از علیپور است و با دستگیری یا قتل او هم افغانستان به بهشت امن آرامش و ثبات نخواهد رسید؛ زیرا فاشیستها در نبود او در کنار تروریستهای همخون و خانهشان، تبانی میکنند و آخرین بقایای این کشور در معرض فروپاشی را نیز به دستور کشور دوست و برادر؛ پاکستان، نابود خواهند کرد.
علیپور و علیپورهای نوعی دیگر، هرگز پیشاهنگ قدرتهای استعماری نبودهاند. این را تاریخ معاصر افغانستان میگوید. نامهای بزرگی که با استعمار و استبداد و سرکوب و نسلکشی و ترور گره خورده را برجسته کنید تا حقیقتی که از آفتاب روشنتر است بیشتر به چشم بیاید.
علیپور در برابر تروریستها مسلح شد؛ اما او حساب فاشیستهای حامی تروریستها – مارهای داخل آستین ردای زیبا و زرین جمهوریت- را نکردهبود و هرگز تصور نمیکرد که روزی از سوی حامیان فاشیست تروریزم از مرکز کابل، آماج یکی از بزرگترین عملیاتهای نظامی قرار بگیرد و پس از آن هم فاشیستهای متمدنتر از پارلمان و… در خیابانهای پایتخت، گرد هم بیایند و علیه او و سرور دانش، شعارهای مردهباد سر دهند، خودش را تروریست بنامند و خواستار دستگیری و قتل او شوند.