استقبال امریکا از نشست تهران؛ واگذاری افغانستان به همسایگان؟
موضعگیری وزارت امور خارجه امریکا در قبال نشست نمایندگان دولت و طالبان با میزبانی تهران همچنین یک معنای دیگر نیز دارد و آن اینکه امریکا با خروج نظامی از افغانستان، پرونده جنگ و صلح این کشور را به طور کامل بسته و در نظر دارد تا با حمایت از حرکتهایی نظیر آنچه در تهران شکل گرفت، افغانستان و آینده جنگ و صلح آن را به کشورهای همسایه واگذار کند.وزارت خارجه امریکا از میزبانی نمایندگان طالبان و دولت افغانستان در تهران استقبال کرده و گفته چنین اقدامهایی میتواند برای آینده افغانستان سازنده باشد.
ند پرایس؛ سخنگوی وزارت خارجه امریکا، گفتهاست: «همسایگان افغانستان باید نقشی سازنده بازی کنند. آنچه ایران میخواهد با میزبانی چنین نشستی انجام دهد میتواند واقعا سازنده باشد. باید نتیجه را در آینده دید.»
جواد ظریف؛ وزیر خارجه ایران، روزهای چهارشنبه و پنجشنبه میزبان نشستی با حضور نمایندگان طالبان و چند مقام دولت افغانستان بود.
ند پرایس با اشاره به مذاکرات بینالافغانی در دوحه و تهران گفتهاست: «این چیزی است که ما همیشه درباره همسایگان افغانستان و کشورهای منطقه گفتهایم. آنها هم سهمی در آینده افغانستان دارند و باید از نفوذشان در مسیری مثبت و برای حمایت از صلح استفاده کنند.»
صرف نظر از اینکه نشست تهران به چه هدفی برگزار شد و در نهایت به چه نتایجی منجر خواهد شد، استقبال امریکا از این نشست رویدادی تازه است که میتواند حاوی مدلولهای معنادار باشد.
نخستین نکته این است که واشنگتن هرگز نسبت به نقش ایران در افغانستان تا این اندازه، خوشبین نبودهاست. امریکا در سالهای گذشته، پیوسته ایران را به دخالت در امور داخلی افغانستان و حمایت نظامی از طالبان، متهم کردهاست.
از سوی دیگر، وزارت امور خارجه امریکا که ابتکار عمل صلح با طالبان را بر عهده داشت، هیچگاه ایران را به طور مستقیم در این روند، مشارکت نداد و برخلاف رویکردش در قبال سایر کشورهای همسایه و منطقه، به تهران به مثابه یک بازیگر مؤثر، اعتنایی نکرد.
با این حساب، این موضع جدید اگرچه محتاطانه بیان شده؛ اما بنفسه میتواند نشانگر یک چرخش مهم در نگاه امریکا نسبت به نقش ایران در تحولات افغانستان باشد.
شاید این امر، تحت تأثیر رویکرد صلحجویانه و دیپلماتیک دولت بایدن در قبال تهران هم باشد؛ زیرا جو بایدن در نظر دارد که برخلاف سلف خود، با ایران از در مدارا و مذاکره وارد شود و حتی گفته میشود که فراتر از برنامه جامع اقدام مشترک موسوم به «برجام»، واشنگتن در گامی بلندتر در پی حل همه مسایل خود با تهران است؛ چیزی که البته از سوی ایرانیها به ویژه در شرایطی که جناح تندرو همه ارکان حاکمیت را در اختیار دارند، چندان استقبال نشدهاست.
موضعگیری وزارت امور خارجه امریکا در قبال نشست نمایندگان دولت و طالبان با میزبانی تهران همچنین یک معنای دیگر نیز دارد و آن اینکه امریکا با خروج نظامی از افغانستان، پرونده جنگ و صلح این کشور را به طور کامل بسته و در نظر دارد تا با حمایت از حرکتهایی نظیر آنچه در تهران شکل گرفت، افغانستان و آینده جنگ و صلح آن را به کشورهای همسایه واگذار کند.
اگر این برداشت درست باشد، هم میتواند سازنده و راهگشا باشد و هم چالشآفرین و بحرانزا.
سازنده و راهگشا است از این حیث که بخشی از مسایل جاری در افغانستان به سیاستهای همسایگان، مربوط است. جنگهای نیابتی، حمایت از تروریزم، دخالتهای هژمونیک، تلاش برای ایجاد عمق استراتژیک، دغدغههای ایدئولوژیک، اقتصاد سیاه، مافیای مواد مخدر، توسعهطلبی و منافع غیر مشروع، از مسایلی است که همسایگان قدرتمند افغانستان را به دخالتهای پیوسته در امور داخلی کشور و دامنزدن به بحران و جنگ و بیثباتی، ترغیب میکند. بر این اساس، اگر قدرتهای بزرگ جهانی به عنوان یکی از اصلیترین عوامل مؤثر در این بحران، از آن خارج شوند، همسایگان با نقشآفرینی مثبت و سازنده میتوانند به جنگ پایان دهند و آیندهای صلحآمیز را برای کشور رقم بزنند.
واگذاری پرونده افغانستان به همسایگان در عین حال به همان میزان که میتواند سازنده باشد، دارای جنبههای نگرانکننده و منفی هم است؛ زیرا در صورتی که همسایگان به جای همکاری استراتژیک برای دستیابی به منافع مشروع خود از راه نجات افغانستان از این بحران، همچنان به تلاشهای مداخلهجویانه و با حمایت از گروههای تبهکار دخیل در بحران جاری در صدد کسب منافع غیر مشروع خویش باشند، این بحران، تشدید و تعمیق خواهد شد و گسترش خواهد یافت.
در این میان، اگر قدرتهای بزرگ جهانی هم مانند آنچه پس از فروپاشی رژیم کمونیستی و پیروزی مجاهدین رخ داد، دوباره افغانستان را در میان همسایگان مداخلهجو و سلطهطلب به حال خود رها کنند، خطر تکرار فجایع آن دوران، همچنان وجود دارد.
بنابراین، حمایت واشنگتن از نشست صلح تهران و یا هر حرکت دیگری از سوی هریک از همسایگان افغانستان، در عین حال باید مسئولانه، حسابشده و مبتنی بر یک استراتژی روشن باشد که بر بنیاد، نه پرونده افغانستان به طور کامل به همسایگان واگذار شود و نه قدرتهای بزرگ، سهم خود در بحران کنونی را نادیده بگیرند و به مسئولیتهای بدیهی خود برای نجات افغانستان، عمل نکنند.