بایدن رفع مسئولیت کرد: مشکل خودتان است
تنها امکانی که اکنون در اختیار رهبران افغان است، این است که از فجایع دهه ۷۰ درس بگیرند، به هرج و مرج و بیقانونی و تلاشهای مذبوحانه برای تصاحب قدرت و دستیابی به امتیازهای بزرگ و جاهطلبانه دست بردارند و اجازه ندهند کشور برای چند دهه دیگر به کام ناامنی و جنگ و جنون و تباهی و فساد، سقوط کند؛ رویدادی که کمترین پیامد آن تمدید و توسعه و تکرار سرگذشت فاجعهبار میلیونها خانواده بیپناه افغان خواهد بود که در طول دهها سال گذشته، بار اصلی جنگ را بر دوش کشیده و قربانی اصلی بودهاند.جو بایدن؛ رییس جمهوری امریکا ضمن تاکید بر پایان مأموریت نظامی این کشور در افغانستان میگوید که ایالات متحده برای ساختن افغانستان در این کشور حضور نداشت.
بایدن روز پنجشنبه (۱۷سرطان) در سخنرانی خود در مورد افغانستان گفت که حضور نظامی امریکا در افغانستان به تاریخ ۳۱ آگوست (۹ سنبله) به پایان میرسد.
او گفت که مایل نیست بیش از این سربازان امریکایی را به خطر بیاندازد.
وی خطاب به کسانی که خواهان ادامه حضور امریکا در افغانستان هستند، گفت: «چند نفر دیگر، چند هزار دختر و پسر امریکایی دیگر را میخواهید به خطر بیاندازید؟ من نسل دیگری از امریکاییها را به جنگ افغانستان نمیفرستم، آنهم بدون انتظار منطقی برای دستیابی به نتیجهای متفاوت.»
بایدن همچنین بیان کرد: «ما برای ساختن یک کشور به افغانستان نرفتیم. رهبران افغانستان باید گرد هم آیند و به سوی آینده حرکت کنند.»
تازهترین سخنرانی بایدن اما حاوی هیچ نکته تازهای نبود. این یعنی کابل دیگر منتظر وزیدن باد تغییر از افق واشنگتن نباشد. بایدن مصمم به خروج است.
او به طرز تحقیرآمیزی اذعان کرد که آنچه وجود دارد مشکل داخلی رهبران افغان است. آنها باید گرد هم آیند، باهم به توافق برسند و به سوی آینده حرکت کنند.
پاسخی صریحتر از این وجود ندارد. این یعنی منتظر واشنگتن نباشید. او نمیخواهد چهارمین رییس جمهوری امریکا برای ادامه یک جنگ بینتیجه باشد. چند دختر و پسر امریکایی دیگر باید کشته شوند؛ در حالی که هیچ انتظاری برای تغییر در نتیجه وجود ندارد؟!
حق با اوست؛ امریکا شکست خوردهاست و این شکست نمیتواند جای خود را به پیروزی معجزهآسا بدهد.
جو بایدن پیش از این هم گفتهبود که سراسر افغانستان را دیده، این کشوری بیاهمیت است. پس از نظر او، خردمندانهترین تصمیم، خروج است؛ خروج برای نجات فرزندان امریکا؛ حتی اگر هزینه آن نابودی افغانستان، سیطره دوباره تروریزم، گسترش بیثباتی و سقوط یک نظام ۲۰ ساله باشد.
به این ترتیب، سفر اخیر اشرفغنی و عبدالله به واشنگتن، تلاشی مذبوحانه و بیهوده برای تاثیرگذاری بر موضع جو بایدن درباره افغانستان بود؛ تلاشی که پیشاپیش محکوم به شکست بود و سخنان تازه بایدن هم این شکست را تایید میکند.
اکنون چه گزینهای در برابر کابل قرار دارد؟ اجماع ملی، آشتی و اتحاد برای رستگاری.
به نظر میرسد که حتی سازشناپذیرترین بازیگران این نمایش هم حالا به این نتیجه رسیدهاند که جز همگرایی ملی، راهی برای نجات نیست. به همین دلیل، آنها با همافزایی قوا تلاش میکنند در برابر قدرت و پیشرفت طالبان، سد ایجاد کنند و اجازه غلبه آن گروه از راه زور را ندهند.
آیا موفق خواهند شد؟
پاسخ به این پرسش، ساده نیست؛ زیرا وضعیت، بسیار پیچیده و بحران، عمیق و چندلایه است. در چنین شرایطی حتی تعریفی واضح از «موفقیت» هم وجود ندارد. موفقیت چیست؟ سقوط یا واگذاری ولسوالیها و گذرگاههای استراتژیک مرزی، بسیج مردمی، احیای دوباره شبه نظامیان مسلح وابسته به فرماندهانی که در طول ۲۰ سال گذشته، عمدا حذف و سرکوب و خلع سلاح و صلاحیت شدند و به حاشیه رانده شدند، بازگرداندن مهرههای مجاهدین به قدرت، تلاش برای حفظ مراکز شهرها یا نه شکست کامل طالبان، تسلط دولت بر سراسر کشور، اقتدار ارتش و دیگر نیروهای مسلح و گسترش دامنه حاکمیت قانون؟
در نهایت، وضعیت به هر صورتی که رقم بخورد، امیدبستن به غرب به رهبری امریکا، سادهانگارانه است. اتحاد استراتژیک فروپاشیده، ائتلاف مبارزه با تروریزم، شکست خورده و افغانستان مانند دهه ۷۰ به حال خود رها شدهاست.
تنها امکانی که اکنون در اختیار رهبران افغان است، این است که از فجایع دهه ۷۰ درس بگیرند، به هرج و مرج و بیقانونی و تلاشهای مذبوحانه برای تصاحب قدرت و دستیابی به امتیازهای بزرگ و جاهطلبانه دست بردارند و اجازه ندهند کشور برای چند دهه دیگر به کام ناامنی و جنگ و جنون و تباهی و فساد، سقوط کند؛ رویدادی که کمترین پیامد آن تمدید و توسعه و تکرار سرگذشت فاجعهبار میلیونها خانواده بیپناه افغان خواهد بود که در طول دهها سال گذشته، بار اصلی جنگ را بر دوش کشیده و قربانی اصلی بودهاند.