طالبان، دیورند و آب
رییس جمهوری بدون اشاره به سفر طالبان به تهران، به طور تلویحی به این موضوع اشاره کرده که اگر آن گروه به قدرت برسد، احتمال دارد آب کشور را به ایران بفروشد؛ آبی که غنی گفتهبود از نفت ایران، با ارزشتر است.اشرفغنی در سفرش به خوست خطاب به طالبان گفت اگر افغانستان را دوست دارند، تعهد بسپارند که «خط دیورند» را قبول ندارند، آب افغانستان را به دیگران نخواهند فروخت و «نوکری دیگران را نمیپذیرند».
سپس آقای غنی از مخاطبان سخنرانیاش پرسید آیا کسی شک دارد که اینها (طالبان) از جایی دیگر میآیند؟
او به «کشتار روزانه صدها افغان، بمبگذاریها و آتشگرفتن ساختمانها و مزارع» اشاره کرد و از طالبان پرسید: «این کارها را برای کی میکنید؟»
رییس جمهوری از طالبان خواست به میز گفتگوهای صلح برگردند.
او خطاب به آنها گفت حالا که نظامیان امریکایی از افغانستان میروند، آیا شما فکر میکنید غیر از من کس دیگری میتواند زندانیانتان را آزاد کند؟
رییس جمهوری احتمالا تلاش کردهاست روی مسایلی انگشت بگذارد که بیشترین حساسیت ملی را برمیانگیزد؛ وقایع پیچیده تاریخی، عوامل اصلی بحران و بیثباتی و سرمایههای بزرگ ملی که در معرض دستبرد همسایگان قدرتمند قرار دارد و او و سایر اسلافاش همواره خود را حامی و حافظ آنها جلوه دادهاند.
در این میان، خط دیورند مادر بحران دیرپا در روابط کابل و اسلامآباد شمرده میشود؛ موضوعی که حتی اشرفغنی که خواستار «صلح با پاکستان» و «مذاکره درباره همه مسایل» با اسلامآباد بود نیز نتوانست به آن ورود کند و درباره سرنوشت آن با پاکستانیها به توافقی پایدار و همیشگی دست یابد.
دیورند اکنون پیش از آنکه یک مساله حقوقی قابل گفتگو باشد، یک موضوع حیثیتی غیرقابل مذاکره، خط سرخ و منطقه ممنوعه است که نباید به آن وارد شد.
این ناشی از سالها سوء استفاده شاهان و سلاطین عوامگرایی بوده که با برانگیختن احساسات ضد پاکستانی توده، پایههای قدرت خود را بر آن بنا کرده و سعی ورزیدهاند برای خویش، مشروعیت و اعتبار ملی فراهم کنند.
این در حالی است که دیورند در اسناد بینالمللی به عنوان مرز رسمی میان دو کشور همسایه، به رسمیت شناخته شده و از نظر حقوق بینالملل، جایی برای مذاکره درباره سرنوشت آن وجود ندارد.
صرف نظر از این امر، اگر افغانستان علیه پاکستان، ادعای ارضی و مرزی دارد، این امر را باید از طریق گفتگوهای سازنده سیاسی و حقوقی و یا با مراجعه به دادگاههای بیطرف بینالمللی، حلوفصل کنند، نه با دامنزدن به خشم و احساسات و اعتراضات توده در سخنرانیهای پوپولیستی و یا سوگیریهای سیاسی که عمدتا مصرف تبلیغاتی دارد و هیچ کمکی به حل مساله نمیکند؛ بلکه حتی آن را پیچیدهتر میسازد.
به هر حال، افشاندن غبار ضخیم و کهنه عوامگرایی که در امتداد روزگاران بر پرونده قطور دیورند نشسته، احتمالا یکجایی قرار است به کار بیاید و آن برانگیختن احساسات توده از سوی اشرفغنی علیه طالبان است. او با طرح مساله طالبان و دیورند، از یکسو بر شناسه پاکستانی آن گروه تاکید نهاده و از جانب دیگر، تلاش کرده مردم افغانستان و قبایل پشتون جنوب را که عمدتا خواستار الحاق سرزمینهای آنسوی دیورند به افغانستان هستند در برابر طالبان که پیادهنظام پاکستان اند، تحریک کند.
اشرفغنی در عین حال، در حالی که اخیرا هیأتی از طالبان، راهی تهران شدهبود، درباره فروختن آب افغانستان توسط طالبان به دیگران هشدار داد. او در سالهای اخیر، با ساختن سدهای گوناگون در مناطق مختلف کشور، سعی کرده آبهای سرزمینی را مهار کند و این امر، از جمله زمینهساز اعتراض و نارضایتی سران تهران شدهاست.
رییس جمهوری بدون اشاره به سفر طالبان به تهران، به طور تلویحی به این موضوع اشاره کرده که اگر آن گروه به قدرت برسد، احتمال دارد آب کشور را به ایران بفروشد؛ آبی که غنی گفتهبود از نفت ایران، با ارزشتر است.
«نوکری دیگران» نیز شاید اشاره به ارتباطات طالبان و روسیه داشتهباشد که اخیرا میزبان هیأت سیاسی آن گروه بود.
با اینهمه، این هشدارها فرای اینکه واقعیت دارد یا نه، آنچه جریان دارد را تغییر نخواهد داد؛ طالبان خود را در مسیر «پیروزی» میبینند و این حتی فراتر از قدرت نظامی آن گروه است و شاید رهبران و فرماندهان خودشان را نیز شگفتزده کردهباشد. بنابراین، رییس جمهوری اگر در صدد تغییر شرایط به نفع دولت و حاکمیت ملی افغانستان است باید واقعیتهای میدانی را تغییر دهد و با جلوگیری از سقوطها و واگذاریهای پرسشبرانگیز، اجازه ندهد که طالبان بدون آنکه مجبور به پرداختن هزینههای سنگین باشند، به سلاح، سرزمین و سلطه دست پیدا کنند.