طالبان، پاکستان و زخم چرکین دیورند
شاهمحمود قریشی؛ وزیر امور خارجه پاکستان گفتهاست تنش بر سر تخریب حصارهای مرزی آن کشور توسط طالبان را از طریق دیپلماتیک حل میکند.او گفتهاست که «برخی اشرار بیجهت این موضوع را دامن میزنند».
ساعاتی پیش از اظهارات قریشی، یک رسانه پاکستانی نوشت که دولت پاکستان از تخریب حصارها در امتداد مرز این کشور با افغانستان از سوی افراد طالبان ابراز نگرانی کرده و گفتهاست که شواهد نشان میدهد که طالبان با استفاده از لاری حصارهای کشیدهشده مرزی را تخریب میکنند.
روزنامه اکسپرس تریبون به نقل از مقامات پاکستانی که نخواسته ناماش گرفته شود، گزارش داده که برخی از فرماندهان محلی طالبان در پی تحریک نیروهای پاکستانی هستند. به گفته مقامات پاکستان، رهبری طالبان نیز از رفتار سربازان سطح پایین خود نگرانی دارد؛ زیرا «آنها اهمیت همکاری پاکستان را در این مقطع دشوار درک کردهاند».
از موضعگیریهای مکرر مقامهای پاکستانی برمیآید که معضل دیورند بر روابط استراتژیک آنها با طالبان نیز تأثیر گذاشته و انتظار نمیرود که رهبران کنونی افغانستان از موضع سنتی رژیمهای گذشته کشور در این زمینه عدول و عبور کنند و خط دیورند را به رسمیت بشناسند.
به نظر میرسد که رهبران طالبان متوجه پیامدها و هزینههای سنگین به رسمیتشناختن این مرز به نفع پاکستان هستند و میدانند که اگر آن را به رسمیت بشناسند با واکنش تند و ویرانگر جامعه افغانستان به ویژه قبایل پشتون ساکن دو سوی دیورند مواجه میشوند و به این ترتیب ممکن است حاکمیت و قدرت آنها مورد تهدید قرار بگیرد.
افزون بر این، شماری از رهبران طالبان علیرغم سرسپردگی و وابستگی غیرقابل انکار به پاکستان مساله دیورند را خط سرخ میدانند و عبور از آن را مساوی با وطنفروشی و خیانت ملی به حساب میآورند و هرگز به آن تن نخواهند داد.
با این حساب، رهبران اسلامآباد برای تحمیل خط دیورند بر حکومت کنونی افغانستان همچنان با دشواریهای پیشین مواجه است و به نظر میرسد که حصارکشی مرزی که تلاشی در راستای تحمیل این خط فرضی بر افغانستان به حساب میآید با توجه به واکنشهای مرزبانان طالبان و مقامهای محلی آن گروه با موانع جدی روبهرو شدهاست.
نکته دیگر هم این است که علیرغم ابراز اطمینان شاهمحمود قریشی؛ وزیر امور خارجه پاکستان مبنی بر اینکه مساله دیورند را با طالبان از مسیر دیپلماتیک حل خواهد کرد تصور میشود که فقدان مشروعیت ملی طالبان مانع از این کار خواهد شد؛ زیرا دولتی که مورد تایید مردم افغانستان نباشد و یا نتواند تصمیمهای دشوار و پیچیدهای مانند به رسمیتشناختن خط دیورند را که یک مساله ملی محسوب میشود از طریق سازوکارهای مشروعیتبخشی مانند برگزاری لویه جرگه، رفراندوم و همهپرسی ملی به رای بگذارد به طور مستقل، قادر به حل و فصل آن نخواهد بود.
از جانب دیگر برای طالبان این خطر نیز وجود دارد که آنها با توجه به شرایط دشواری که با آن روبهرو هستند اگر حمایت دولت اسلامآباد را نیز از دست بدهند ممکن است حکومتشان با چالشهای جدیتری مواجه شود و به این ترتیب راهشان برای تحکیم حاکمیت و استقرار قدرتشان دشوارگذارتر گردد. حمایت پاکستان از طالبان به گفته کارشناسان بلاعوض و بیچشمداشت نیست و رهبران رژیم اسلامآباد و جنرالهای راولپندی از دولت کنونی طالبان انتظار دارند که به دستور آنها سیاستهای بزرگ و راهبردی خود را تنظیم و عملیاتی کنند و به رسمیتشناختن خط دیورند ممکن است یکی از مهمترین آن باشد.
از نگاه مقامهای سیاسی و منصبداران نظامی پاکستان، افغانستان در حال حاضر به هدف تاریخی رژیم اسلامآباد یعنی تبدیلشدن به عمق استراتژیک پاکستان نزدیک شده و حاکمان کنونی کابل با حمایتهای همهجانبه پاکستان توانستند به قدرت دست یابند؛ بنابراین باید به طور کامل اوامر و نواهی پاکستانیها را اجرا کنند.
این در حالی است که خط دیورند از زمان انعقاد آن پیمان تاریخی تاکنون همواره بر روابط دو کشور همسایه سایه افکنده و مانع از استقرار صلح و ثبات در افغانستان شدهاست؛ زیرا به باور رهبران افغان، پاکستان به منظور تحمیل این خط مرزی به مثابه سرحد رسمی و بینالمللی میان دو کشور، همیشه تلاش کرده افغانستان همچنان ضعیف، آسیبپذیر و درگیر بحران و جنگ و بیثباتی باقی بماند تا نتواند به ادعای تاریخی خود مبنی بر مالکیت بر سرزمینهای آنسوی دیورند دست یابد.
به این ترتیب، رهبران طالبان بر یک دوراهی دشوار قرار گرفتهاند. آنها یا باید احساسات ضد پاکستانی مردم افغانستان را نادیده بگیرند و با رژیم اسلامآباد وارد یک معامله ننگین و شرمآور شوند که برای افکار عمومی افغانستان معادل وطنفروشی و خیانت ملی است، و یا سیاست رژیمها و رهبران پیشین افغانستان را مبنی بر امتناع از به رسمیتشناختن خط دیورند به مثابه مرز رسمی میان دو کشور همسایه ادامه دهند و به این ترتیب در قبال کسب رضایت مردم افغانستان به ویژه قبایل پشتون، خشم و نارضایتی رهبران اسلامآباد و جنرالهای راولپندی را به جان بخرند و با پیامدهای آن از جمله خطر قطع حمایتهای استراتژیک رژیم اسلامآباد از گروه طالبان مواجه شوند.
به عقیده آگاهان، هر دو گزینه برای طالبان هزینههای سنگینی خواهد داشت و میتواند حکومت و قدرت آنها را با چالشهای تازهای مواجه کند.