سلطه طالبان و سقوط رسانهها؛ چه باید کرد؟
سقوط آزاد افغانستان در ردهبندی جهانی کشورها از نظر آزادیهای رسانهای کاملا واقعبینانه و عمیقا دردناک و ناامیدکننده است. این درد و ناامیدی را کسانی بهتر و بیشتر احساس میکنند که میدانند در طول ۲۰ سال گذشته، چه مسیر مرگبار و دشوارگذاری برای رسیدن به این نقطه طی شده و چه قربانیهای عزیز و عظیمی برای برکشیدن افغانستان به سمت قله نفسگیر و تسخیرناپذیر آزادی بیان طی شدهاست. صدها خبرنگار و کارمند رسانه در سالهای گذشته، قربانی موجی از کشتار و ترور و سرکوب و بازداشت و شکنجه و طرد و تبعید و فشار و تهدید شدند و این وضعیت، اکنون به رویدادی معمول و روزمره تبدیل شدهاست.
در ردهبندی کشورها از نظر آزادی رسانهای بربنیاد گزارش سازمان گزارشگران بدون مرز به مناسبت روز جهانی آزادی رسانهها، افغانستان از رده ۱۲۲ در سال گذشته، امسال به رده ۱۵۶ سقوط کردهاست.
این سازمان گفته سلطه دوباره طالبان برای آزادی مطبوعات و امنیت خبرنگاران، به ویژه زنان پیامدهای جدی داشتهاست.
همچنین عفو بینالملل میگوید که از زمان تسلط طالبان ۸۰ کارمند رسانه بازداشت یا شکنجه شده و بیش از شش هزار روزنامهنگار شغل خود را از دست دادهاند.
ذبیحالله مجاهد؛ سخنگوی طالبان اما گفته: «رسانههای کشور در چارچوب قوانین فعالیت و نشرات آزادانه دارند.»
او نگرانی نهادها در زمینه خبرنگاران را «بیجا» خوانده و نوشتهاست: «ما اطمینان میدهیم که تا حد ممکن در بخش رفع مشکلات اقتصادی رسانهها با آنها همکاری مینماییم… اکنون در زندانهای امارت اسلامی هیچ کدام خبرنگار زندانی وجود ندارد.»
علیرغم ابراز اطمینان آقای مجاهد اما گزارشها حاکی است که وضعیت رسانهها و خبرنگاران در کشور بسیار رقتانگیز است. مشکلات مالی در حال حاضر، بزرگترین چالش در برابر کار رسانهها است که بر زندگی هزاران خبرنگار و فعال رسانهای، تاثیر گذاشته و موجب تعطیلی دهها رسانه شدهاست.
برخلاف باور طالبان، رسانههایی که تعطیل شده یا از مشکلات مالی رنج میبرند لزوما به نیروهای خارجی وابسته نبودهاند که با خروج آنها دچار مشکل شدهباشند. فروپاشی بزرگ و تسلط طالبان، کار آنها را مختل کرد و منابع درآمد مالی و سرچشمههای عایداتی رسانهها را خشکاند؛ همان چیزی که در سایر عرصهها و زمینهها نیز کاملا مشهود بود و موجب شکلگیری یک بحران تمامعیار انسانی شد که زندگی میلیونها نفر را تحت تاثیر قرار داد.
با این حال، اگرچه آقای مجاهد از آمادگی دولت طالبان برای کمک مالی به رسانهها در حد توان، خبر داده؛ اما واقعیت این است که دولت طالبان، خود برای رفع نیازهای مالیاش به شدت در تنگنا قرار دارد. افزون بر این، رسانههایی که از نظر طالبان، مطرود و منفور محسوب میشوند و تابع خطوط ایدئولوژیک و مبانی سیاسی و قومی آنان نیستند، هرگز هیچ بختی برای برخورداری از کمک مالی دولت حاکم ندارند و انتظار نمیرود که سایه بحران مالی بزرگ که بر زندگی صدها رسانه و هزاران خبرنگار و فعال رسانهای در کشور سایه افکنده، به کمک طالبان برچیده شود؛ زیرا تسلط طالبان خود عامل مستقیم یا غیرمستقیم این وضعیت بودهاست.
با این حال، نکته دیگری که پس از مشکلات مالی، چشمانداز آزادیهای رسانهای را در ابهام و تاریکی ناامیدکننده فروبرده، نگاه امنیتی- استخباراتی و غیریتسازیهای خصمانه طالبان نسبت به رسانههای مستقل و منتقد است. این نگاه در گذشته در دوران حضور نیروهای نظامی غربی و دولت تحتالحمایه هم نسبت به برخی رسانهها وجود داشت؛ اما پس از تسلط طالبان به یک رویکرد عام و غالب تبدیل شده و گستره برخوردها و سرکوبها به میزان قابل توجهی افزایش یافته و دامن رسانههای بیشتری را گرفتهاست.
در چنین شرایطی، هیچ چشمانداز روشنی برای آزادی رسانهها در کشور وجود ندارد و به نظر میرسد که سقوط آزاد افغانستان در ردهبندی جهانی کشورها از نظر آزادیهای رسانهای کاملا واقعبینانه و عمیقا دردناک و ناامیدکننده است. این درد و ناامیدی را کسانی بهتر و بیشتر احساس میکنند که میدانند در طول ۲۰ سال گذشته، چه مسیر مرگبار و دشوارگذاری برای رسیدن به این نقطه طی شده و چه قربانیهای عزیز و عظیمی برای برکشیدن افغانستان به سمت قله نفسگیر و تسخیرناپذیر آزادی بیان طی شدهاست. صدها خبرنگار و کارمند رسانه در سالهای گذشته، قربانی موجی از کشتار و ترور و سرکوب و بازداشت و شکنجه و طرد و تبعید و فشار و تهدید شدند و این وضعیت، اکنون به رویدادی معمول و روزمره تبدیل شدهاست.
برای حل این معضلات و کاهش رنجها و آلام خبرنگاران، صرفا گزارشها و بیانیهها و آمار و ارقام و واکنشهای توییتری مناسبتی و تقویمی کافی نیست. کاری باید کرد: با پشتیبانی مستقیم از رسانههای در معرض سقوط، نظام رسانهای در حال فروپاشی، آزادیهایی که روز به روز محدودتر میشود، خبرنگاران در معرض خطر، تحلیلگرانی که به زور وادار به سکوت میشوند، دستاوردهایی که با خون و مرگ به دست آمد و با تهدید و ارعاب از کف میرود و بحران معیشتی که خبرنگاران را هم در خطرناکترین، ناامنترین و فقیرترین کشور جهان به عنوان یکی از اقشار آسیبپذیر و نیازمند کمکهای تحقیرآمیز انساندوستانه قرار میدهد.