«شورای مقاومت» میسازیم، پس هستیم!
نشست ترکیه دستکم در حال حاضر، یک اقدام غوغوسالارانه رسانهای از سوی چهرههای مطرود، مهرههای سوخته و عناصر فراری و شکستخورده بود که به طور مذبوحانه و رقتانگیزی برای بازیافت جایگاه و اعتبار و اشتهار و آبروی از دسترفته خویش، تقلا میکنند و برای رسیدن به این هدف، روی کاغذ «شورای عالی مقاومت ملی برای نجات افغانستان» تشکیل دادهاند تا بگویند هنوز نمردهاند، نفس میکشند، هستند.
جمعی از رهبران سیاسی و قومی ضد طالبان در نشستی در آنکارا؛ پایتخت ترکیه، روی ایجاد جریانی به نام «شورای عالی مقاومت برای نجات افغانستان» خواندهاند، توافق کردهاند.
این نشست به ابتکار قانونی در خانه دوستم و با مدیریت سیاف برگزار شدهاست.
براساس تصمیمات این نشست، همه نیروهای مخالف طالبان باید زیر یک چتر جمع شوند، نام این چتر «شورای مقاومت ملی برای نجات افغانستان» انتخاب شد. مخالفت، مبارزه و مقاومت علیه طالبان یک هدف و امر سراسری میهنی است؛ بنابرین نباید آن را به یک قوم، یک محل و یا ولایت خلاصه کرد. ما نمیتوانیم طالبان را کاملا محو کنیم و نادیده بگیریم. باید «هیأت» ما با طالبان، با جامعه جهانی، با دولتهای منطقه گفتگو کند.
تاکید بیشتر بر امر و راه حل سیاسی است؛ اما مبارزه مسلحانه نباید نادیده گرفته شود. بال نظامی ضرور است؛ چون طالبان بدون فشار نظامی، به صلح حاضر نمیشوند.
همچنین شرکتکنندگان در نشست ترکیه گفتهاند که در نشست احتمالی حکومت طالبان، شرکت نخواهند کرد.
این نشست در حالی برگزار شد که آنچه «مقاومت ملی» نامیده میشود در ولایتهای شمالی کشور، هیچ پیامد ملموسی جز بدترشدن وضعیت غیرنظامیان بیگناهی که از سوی دوطرف درگیر، قربانی میشوند نداشته و عملا نتوانسته خدشه بر سلطه نظامی طالبان بر این مناطق وارد کند و یا به ایجاد یک جبهه نظامی واقعی و فراگیر علیه دستگاه حاکمه بیانجامد.
دلایل زیادی برای این عدم موفقیت وجود دارد که مهمترین آن، خستگی مردم از جنگ و فقدان پایگاه اجتماعی چهرههای منفوری است که در طول دهها سال گذشته، از جنگ تغذیه کرده و از خون مردم، ثروت اندوخته و به قیمت قربانیکردن صدها هزار نفر، برج و باروی خود را فرابرده و خوشبختی و عیش و امن خود و فرزندان و خویشاوندانشان را تامین کردهاند.
مهرههای سوختهای که در نشست ترکیه فراهم آمدند تا به زعم خودشان «شورای عالی مقاومت ملی برای نجات افغانستان» تشکیل دهند، حتی از کسانی که ناشیانه در ولایتهای شمالی «مقاومت ملی» راهاندازی کردند هم بدتر است. آنها که مردم را در بدترین شرایط به حال خود رها کردند، پول و مال و ثروت و خانواده خویش را گرفتند و از کشور گریختند، دیگر هیچ راهی برای بازگشت ندارند. آنها برای ابد، مورد نفرت و نفرین مردمی هستند که به دلیل مظالم و ستمهای آنان همچنان در فقر و فاجعه دستوپا میزنند و بدترین دوران حیات جمعی خود را تجربه میکنند.
آیا این مردم، هنوزهم توانی برای خوندادن به نفع یک مشت جاهطلب و جنایتکار فراری دارند؟
پاسخ منفی است و بدون شک، این در عمل نیز به اثبات خواهد رسید که توطئهگران و خائنان و جنگافروزان و جنایتکارانی که هر روز کشور را به یک قدرت غالب زمان میفروشند و از قیمت این وطن بیصاحب برای خود بارو و بارگاه میسازند و در کشورهای امن خارجی زندگیهای افسانهای به راه میاندازند، هرگز از سوی این ملت زخمی و خسته پذیرفته نخواهند شد و دیگر خونی برای ریختن در مسیر این عناصر بدنام و جاهطلب و جنایتپیشه وجود ندارد.
معادلات سیاسی و امنیتی حاکم بر منطقه و فرامنطقه هم نشان میدهد که کشورهای خارجی نیز تمایلی به حمایت از جنگسالاران فراری و شکستخورده ندارند؛ زیرا سرمایهگذاری بر آنان، کاملا بیهوده و عبث است و هیچ پیامدی برای قدرتهای خارجی در معادلات افغانستان نخواهد داشت.
بنابراین، نشست ترکیه دستکم در حال حاضر، یک اقدام غوغوسالارانه رسانهای از سوی چهرههای مطرود، مهرههای سوخته و عناصر فراری و شکستخورده بود که به طور مذبوحانه و رقتانگیزی برای بازیافت جایگاه و اعتبار و اشتهار و آبروی از دسترفته خویش، تقلا میکنند و برای رسیدن به این هدف، روی کاغذ «شورای عالی مقاومت ملی برای نجات افغانستان» تشکیل دادهاند تا بگویند هنوز نمردهاند، نفس میکشند، هستند و میخواهند خود را به تیتر اول رسانهها بازگردانند و نامهای نفرتانگیزشان را به یادها بیاورند، به این امید که حاکمان کنونی و جامعه جهانی در آستانه برگزاری «جرگه افغانان» آنان را به حساب آورند، به کابل فرابخوانند و وارد بازی در معادلات سیاسی و امنیتی کشور کنند و بار دیگر به آنان امتیاز بدهند.
این اقدام اما نتیجه عکس میدهد؛ زیرا خشم و نفرت و انزجار مردم از رهبران خاین و جانی را دوچندان میکند و خاطرات تلخ برجا مانده از رفتارهای ضد ملیشان را در حافظهها زنده میکند.
راه حل مسایل ملی از داخل کشور میگذرد نه از ترکیه و تهران و پاریس و دوشنبه و لندن و واشنگتن؛ پس تنها کسانی میتوانند در این باره موضع بگیرند که جرأت و جسارت و غیرت حضور در داخل کشور و مواجهه با شرایط بحرانی و فاجعهبار حاکم را داشتهباشند.