کماندوهای پرافتخار دیروز، مزدوران جنگی امروز؟
نگرانی درباره استفاده از نظامیان پیشین افغانستان که شماری از آنها زمانی کماندوهای پرافتخاری بودند که برای وطن میجنگیدند و به نیابت از همه جهان علیه تروریزم مبارزه میکردند به عنوان «مزدور جنگی» در اوکراین و سایر جنگهای منطقهای و بینالمللی، کاملا واقعی است و باید جدی گرفته شود.
یک جنرال ارتش دولت پیشین میگوید کماندوهای آموزشدیده برای جنگ در اوکراین و مناطق جنگی دیگر با «پیشنهادهای مالی» جذاب جذب میشوند.
جنرال فرید احمدی؛ فرمانده عملیاتهای ویژه ارتش پیشین به بیبیسی گفته که واسطهها پیشنهادهای مالی جذاب، ویزا و اقامت را به نیروهای پیشین که مایل به جنگ برای روسها در اوکراین و برای ایران در سوریه هستند، ارائه میدهند.
او افزوده: «با تاسف که این گزارشها حقیقت دارد و کماندوهای ارتش پیشین افغانستان در مناطق جهان – حداقل در۶ منطقه که منازعات مسلحانه جریان دارد، حضور دارند و در برخی جاها در هر دو سوی [جبهه] حضور دارند.»
او گفت که بیش از ۳۰ هزار نفر از نیروهای نخبه و با مهارتهای خاص نیروهای امنیتی پیشین افغانستان وجود داشتند.
نشریه فارین پالیسی هم اخیرا به نقل از چند منبع نظامیان پیشین افغانستان گزارش داد که کماندوهای ارشد ارتش پیشین گفتهاند که به آنها برای پیوستن به جنگ اوکراین پیشنهادهایی شدهاست.
اگرچه هم فارین پالیسی و هم بیبیسی به دلیل تعلقات سیاسی، رویکردهای ایدئولوژیک و خصومت آشکار خود با روسیه و ایران، تلاش کردهاند این دو کشور را به جذب یا تلاش برای جذب کماندوهای ارتش پیشین افغانستان و استفاده از آنها برای جنگ در اوکراین و سوریه متهم کنند؛ اما پیش از اینکه روسیه و ایران، متهم شوند، ادعاهایی درباره تلاش امریکا برای استفاده از نیروهای امنیتی و استخباراتی دولت پیشین افغانستان به عنوان «مزدور جنگی» در اوکراین منتشر شدهبود.
بربنیاد برخی دیگر از گزارشها، حامیان غربی دولت اوکراین نه تنها برای کمکهای مالی و تسلیحاتی و حتی فرماندهی ارتش اوکراین برای مقابله با روسیه، اتاق عملیات مشترکی تحت سرپرستی فرماندهان نظامی امریکا در آلمان تشکیل دادهاند؛ بلکه فراهم کردن نیروی انسانی، استخدام مزدوران جنگی، به کارگیری ارتشهای خصوصی، تبهکاران و حتی تروریستهای نامداری مانند داعش و… هم بخشی از وظایف این اتاق عملیات مشترک است.
بنابراین، دهها نیروی بیسرنوشت ارتش، پولیس و امنیت ملی دولت پیشین افغانستان، از جمله در دسترسترین گزینهها برای امریکا و سایر قدرتهای حامی دولت کییف برای جنگیدن در اوکراین محسوب میشوند.
نکته دیگری که این برداشت را تایید میکند این است که خود منابع امریکایی اذعان کردهاند که یکی از اصلیترین دلایل تصمیم امریکا به ترک افغانستان، تغییر اولویتهای امنیتی واشنگتن از افغانستان به سمت میدانهای تازه نبرد در اوکراین و تایوان بودهاست.
در ادامه، وقتی دولت دستنشانده امریکا در کابل، قدرت را به طالبان تسلیم کرد، نیروهای امریکایی برای چند روز در فرودگاه کابل باقی ماندند تا هزاران نفر از متحدان، همکاران، ترجمانها، کارمندان دولتی و… را به عنوان «گروههای در معرض خطر» از کشور خارج کنند.
اگرچه در میان کسانی که در آن هرجومرج توانستند کشور را به ترک کنند، شماری قابل توجه از افراد عادی هم بودند و همین امر، اکنون پذیرش، اسکان و تامین آنها را به یک معضل جدی برای امریکا و کشورهای اروپایی و کانادا و استرالیا تبدیل کرده؛ اما انکار نمیتوان کرد که هزاران فرمانده و نیروی نخبه و آموزشدیده نظامی هم توانستند به کمک امریکا کشور را ترک کنند؛ همان کسانی که در طول ۲۰ سال از سوی نیروهای ناتو و امریکایی آموزش دیده و تجهیز شدهبودند.
گزارشهای زیادی وجود دارد که نشان میدهد اعضای قطعات ویژه امنیت ملی دولت پیشین افغانستان در حال سازماندهی از سوی ارتش امریکا برای به کارگیری در نبردهای مورد نظر پنتاگون و سیا هستند.
افزون بر این، اخیرا تایید شد که امریکا میخواهد دهها چرخبال و جنگنده ارتش پیشین را که به کشورهای ازبکستان و تاجیکستان منتقل شدهاند به اوکراین بدهد تا علیه روسیه استفاده کند.
با توجه به این قراین و شواهد، نگرانی درباره استفاده از نظامیان پیشین افغانستان که شماری از آنها زمانی کماندوهای پرافتخاری بودند که برای وطن میجنگیدند و به نیابت از همه جهان علیه تروریزم مبارزه میکردند به عنوان «مزدور جنگی» در اوکراین و سایر جنگهای منطقهای و بینالمللی، کاملا واقعی است و باید جدی گرفته شود.
در این میان اما برخلاف تبلیغات یکجانبه غولهای رسانهای غرب و با توجه به شواهد و دلایلی که در بالا به آنها اشاره شد، متهمان ردیف اول استفاده از کماندوهای پرافتخار پیشین افغانستان به عنوان مزدور جنگی در اوکراین، امریکا و دیگر همپیمانانش در ناتو اند و روسیه و ایران و احتمالا آذربایجان و ارمنستان و داعش و… متهمان بعدی این پرونده خطرناک و غمانگیز اند.
امریکا از آنجا که این نیروها را آموزش داده و برای این امر، سرمایهگذاری کرده، خود را مالک و صاحب بلامنازع آنان میپندارد و به همین دلیل به خود حق میدهد که از آنان برای جنگ با روسیه، تقویت داعش در افغانستان و در آینده شاید نبرد تایوان استفاده کند. این چیزی است که بیش از همه باید مورد توجه قرار بگیرد و جدی گرفته شود.