پرونده افغانستان روی میز قدرتهای جهان
درباره تشکیل دولت فراگیر و رعایت حقوق بشر و تامین حقوق اقلیتها در ساختار قدرت و… نیز قطعنامه غیرالزامآور سازمان ملل، تنها یک بازی زبانی بیفایده به حساب میآید که خوراک رسانههای خبری میشود و فراتر از این، هیچ پیام و پیامد دیگری نخواهد داشت.
مجمع عمومی سازمان ملل قطعنامهای را درباره وضعیت افغانستان با ۱۱۶ رای مثبت تصویب کرد. سخنرانان در مورد تصویب این قطعنامه بر لزوم فرایند سیاسی فراگیر مبتنی بر قانون اساسی و همچنین احترام به حقوق گروههای قومی و زنان و دختران و نیز حمایت از کشورهایی که با موج ورود پناهجویان افغانستانی روبهرو هستند تاکید کردند.
این قطعنامه همچنین از مقامات طالبان میخواهد که به تعهدات بینالمللی و دوجانبه افغانستان پایبند بوده و در مسیر ارتقای رعایت حقوق بشر و تشکیل دولت فراگیر گام بردارد.
این در حالی بود که واسلی نبنزیا؛ نماینده دایمی روسیه در سازمان ملل با بیان اینکه سرنوشت افغانهای عادی که از امکانات اولیه زندگی برخوردار نیستند، آخرین نگرانی برای کسورهای غربی است، از رویکرد آنان انتقاد کرد و گفت: ما از تظاهر ناامید شدهایم.
در داخل کشور نیز تقریبا نگاهی مشابه نسبت به سازمان ملل، قدرتهای بزرگ و سازمانهای حقوق بشری درباره مسایل افغانستان وجود دارد.
هیچکس انتظار ندارد که جهان در این مقطع به مسئولیتهای انسانی و تعهدات واقعی خود در قبال شرایط حاکم بر افغانستان، عمل کند.
در حالی که میلیونها نفر از قحطی و فقر و سرما و بیماری و بیکاری در داخل کشور و خارج از افغانستان، رنج میبرند و پیشبینی میشود که پیامدهای این وضعیت فاجعهبار تا چندین سال دیگر در قالب مهاجرتهای میلیونی و بحران شدید اقتصادی ادامه داشتهباشد و از مردم افغانستان، قربانی بگیرد، قدرتهای جهانی همچنان به مواردی اولویت میدهند که متضمن منافع راهبردی و نه لزوما مشروع آنان باشد.
قطعنامه تازه سازمان ملل نیز تاثیری بر وضعیت رقتانگیز مردم افغانستان نخواهد داشت؛ زیرا همانگونه که نماینده دایم روسیه در سازمان ملل هم بیان کردهاست، برای جامعه جهانی اهمیتی ندارد که اقدامات و تصمیمات برخی قدرتهای بزرگ از جمله امریکا، چه مصایب و فجایعی را بر میلیونها نفر از مردم افغانستان، تحمیل کرده و آنان همین اکنون و در زمستان پیش رو با درد و رنج ناشی از خیانت امریکا و همپیمانان آن چه میکشند.
درباره تشکیل دولت فراگیر و رعایت حقوق بشر و تامین حقوق اقلیتها در ساختار قدرت و… نیز قطعنامه غیرالزامآور سازمان ملل، تنها یک بازی زبانی بیفایده به حساب میآید که خوراک رسانههای خبری میشود و فراتر از این، هیچ پیام و پیامد دیگری نخواهد داشت.
یک مثال روشن در این زمینه، رفتار امریکا در قبال افغانستان و طالبان است. امریکا یکی از کشورهایی است که قویا از قطعنامههای ضد طالبانی در سازمان ملل حمایت میکند؛ اما در پوشش این نقش ریاکارانه، سهم خود از فجایع جاری در افغانستان را پنهان میکند و اجازه نمیدهد که مسئول مستقیم یا غیرمستقیم این وضعیت فاجعهبار شناخته شود.
در حالی که برای امریکا حتی مهم نیست که مردم افغانستان تا چه اندازه تحت تاثیر فشارهای شدید و مرگبار اقتصادی ناشی از تبانی امریکا با طالبان قرار گرفتهاند و با انسداد داراییهای آنان، اقنصاد افغانستان کاملا متلاشی میشود و مردم بیشتری به زیر خط فقر سقوط خواهند کرد.
این همان نکتهای است که مورد انتقاد نماینده دایم روسیه در سازمان ملل نیز قرار گرفته است؛ زیرا امریکا که ژست دفاع از حقوق بشر را میگیرد، در واقع هیچگاه به حقوق بشر تا زمانی که منافع راهبردی و سلطهجویانه آن کشور را تامین نکردهباشد، اعتنا نمیکند و یک نمونه در این زمینه، وضعیت انسانی جاری در افغانستان است؛ چیزی که مسبب آن امریکا است؛ اما نه برای پایاندادن به آن کاری میکند و نه دستکم مسئولیت خود در ایجاد آن را به عهده میگیرد.
با اینهمه وضعیت جاری در افغانستان به نفع هیچکس نیست. قطعنامههای تکراری سازمان ملل، چیزی را تغییر نمیدهد؛ اما جهان دیر یا زود با پیامدهای سنگینتر ناشی از رهایی افغانستان، رو به رو خواهد شد و باید برای آن آماده باشد.
قمار مرگبار و پرهزینه امریکا با طالبان از یکسو و استفاده ابزاری از حقوق بشر برای تحقق و تامین منافع راهبردی قدرتهای بزرگ از جانب دیگر، بحران افغانستان را تعمیق میبخشد و بازخوردها و بازتابهای این بحران، دامن جهان را هم خواهد گرفت.
بنابراین، اگر قدرتهای جهانی و سازمانهای بینالمللی به سرعت برای پایان دادن به این بحران، گامی اصولی، صادقانه و مؤثر برندارتد، ترور و تریاک و مهاجرت میلیونی، فراگیرتر خواهد شد؛ زیرا دیگر حتی یک ارتش اجیر و ناتوان و یک دولت فاسد هم وجود ندارد تا به نیابت از همه کشورها با تروریزم بجنگد و مانع از توسعه تروریزم به منطقه و جهان شود.