‌سایه شلاق «شریعت» بر زندگی زنان؛ آیا طالبان «تغییر» کرده‌اند؟

آگاهان هم معتقد اند که اقدامات تازه طالبان و موضع‌گیری تند سخنگویان آن‌ها در برابر واکنش سازما‌ن‌های حقوق بشری درباره اعمال حد «شرعی»‌ بر زنان در ملأ عام، احتمالا به معنای آن است که آن‌ها به احیا و گسترش روابط خود با امریکا امیدوار شده‌اند و در روابط کابل و واشنگتن، پس از تسلط طالبان، تغییرات شگرفی رخ داده‌است.

دفتر حقوق بشر سازمان ملل شلاق‌ زدن‌های دسته جمعی در ملأ عام توسط طالبان را مجازاتی «نفرت‌انگیز» خوانده و خواهان توقف فوری آن شده‌است.

در بیانیه روز جمعه این دفتر آمده که این شیوه تنبیه «مجازات ظالمانه، غیرانسانی و تحقیرآمیز است که براساس کنوانسیون منع شکنجه و میثاق‌ بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی ممنوع شده‌است و افغانستان نیز به هر دوی آن‌ها پیوسته‌است.»

ذبیح‌الله مجاهد؛ سخنگوی طالبان اما انتقادات نهادهای حقوق بشری و کشورهای غربی از شلاق زدن در ملأ عام را «بی‌احترامی به دین اسلام» خوانده‌است.

مجاهد در توییتی نوشته‌است: «اظهارات سخنگوی کمیشنری سازمان ملل و نمایندگان دیگر کشورهای غربی در مورد تطبیق قانون جزای دین مبارک اسلام که آن را غیرانسانی، ظالمانه و توهین‌آمیز خوانده‌اند، بی‌احترامی به دین مبارک اسلام و خلاف اصول جهانی است.»

طالبان همچنین تاکید کرده‌اند که آمار تجاوز و خشونت علیه زنان در دموکراسی‌ها بالاتر است و از کشورهای اسلامی خواسته‌اند که از زنان «محافظت» کنند.

اقدام طالبان در جاری‌کردن «حد شرعی» بر مجرمان اعم از مردان و زنان در ملأ عام به دستور رهبر آن گروه صورت می‌گیرد؛ اما از دید سازمان‌های حقوق بشری، این اقدام، تکان‌دهنده، نفرت‌انگیز، هولناک، غیرانسانی و عمیقا ظالمانه است.

این رویکرد طالبان، این نگرانی را بیش از هر زمان دیگری تقویت می‌کند که آن‌ها نه تنها «تغییر» نکرده‌اند؛ بلکه به سرعت در مسیر بازگشت به سیاست‌های پیشین خود قرار دارند و در صورتی که گشایش‌هایی در روابط رژیم طالبان با جهان ایجاد شود، رویکردشان درباره خشونت علیه زنان و اعمال تفسیر منحصر به فردشان از شریعت بر مردم به ویژه زنان و دختران، درست همانند دوره اول سلطه‌شان، رادیکال‌تر می‌شود.

آگاهان هم معتقد اند که اقدامات تازه طالبان و موضع‌گیری تند سخنگویان آن‌ها در برابر واکنش سازما‌ن‌های حقوق بشری درباره اعمال حد «شرعی»‌ بر زنان در ملأ عام، احتمالا به معنای آن است که آن‌ها به احیا و گسترش روابط خود با امریکا امیدوار شده‌اند و در روابط کابل و واشنگتن، پس از تسلط طالبان، تغییرات شگرفی رخ داده‌است.

آن‌ها در این خصوص به دیدارهایی اشاره می‌کنند که چندی پیش میان مقام‌های استخباراتی طالبان و امریکا در دوحه صورت گرفت و پس از آن، واشنگتن تصمیم گرفت، بخشی از پول‌های مسدودشده افغانستان را به سویس منتقل کند و بسته‌های پول نقد بیش‌تری را به کابل گسیل بدارد.

برای طالبان نیز تنها حمایت و همراهی امریکا کافی است تا مطمئن شوند که خطری، چشم‌انداز سلطه‌شان را تهدید نمی‌‌کند و حتی اگر سیاست‌های ضد انسانی و خوانش تندروانه خود از اسلام و اصول شریعت را نیز بر زنان و دختران و مردان این سرزمین اعمال کنند، چیزی در روابط کابل و واشنگتن، تغییر نخواهد کرد.

با این‌همه، رخدادهای اخیر و واکنش‌های گسترده سازمان‌های حقوق بشری، تایید می‌کند که طالبان امروز، هیچ تفاوتی با طالبان ۲۰ سال پیش ندارند و در صورتی که بنیان‌های قدرت‌شان مستحکم‌تر شود، بی‌درنگ به گذشته برمی‌گردند و همانند دوره اول سلطه‌شان در دهه ۹۰ و نیز به سبک دیگر گروه‌های تروریستی و «جهادی» مانند داعش، النصره، احرارالشام، بوکوحرام، القاعده، الشباب و… به اجرای حدود «شرعی» بر مردان و زنان مسلمان در برابر انظار عموم، اقدام خواهند کرد.

به این ترتیب، جهان و افغانستان باید خود را برای روزگار تلخ‌تری آماده کنند؛ زمانی که طالبان روابط خود را «رسما» با امریکا «عادی»‌ بسازند، شناسایی بین‌المللی را کسب کنند، به پول‌های مسدودشده دسترسی یابند و پایه‌های قدرت‌ خود را مستحکم سازند و پس از آن، رد شلاق «شریعت» طالبانی بر پیکرهای زنان و مردان بی‌دفاع افغان، مشهودتر خواهد شد و اجرای «حدود شرعی» در خیابا‌ن‌ها، اماکن عمومی، ورزشگاه‌ها و… به امری معمول و روزمره بدل خواهد گشت.

پاسخ تند و صریح طالبان به سازمان‌های حقوق بشری و سازمان ملل متحد هم کاملا قابل درک است. این پاسخ نشان می‌دهد که طالبان برای چه چیزی به قدرت رسیده‌اند و سیاست و برنامه‌شان برای آینده افغانستان چیست. برای آن‌ها مهم نیست که سازمان ملل چه می‌گوید و قواعد و کنوانسیون‌های بین‌المللی که از قضا افغانستان هم عضو آن‌هاست، چه دستوری درباره رعایت حقوق انسانی زنان و مردان توسط دولت‌ها ارائه می‌کند. آن‌ها فقط به حمایت امریکا نیاز دارند؛ چیزی که بخشی از آن را به دست آورده‌اند و برای بخشی دیگر در حال مذاکره و معامله و داد و ستد و تبانی و زد و بند پنهانی اند.

مگر به جز اجرای حدود شرعی براساس خوانش طالبانی از اسلام، طالبان قبل و بعد از به قدرت رسیدن آیا مرتکب جنایت‌های هولناک‌تر دیگری نشده‌بودند؟! چرا آن جنایت‌ها مانع معامله امریکا با طالبان نشد؟ پاسخ این پرسش، دلیل ارتباطات و زد و بندهای کنونی امریکا با طالبان را هم توضیح می‌دهد و وضعیت آینده را نیز تا حدود زیادی مشخص می‌کند. برای امریکا هرگز حقوق زنان و دختران افغان مهم نبوده و نیست.

مطالب مرتبط