طالبان چگونه از درون متلاشی میشوند؟
۲۰ سال است که طالبان در افغانستان، جنگ به راه انداخته اند. در اوایل دهه ۱۹۹۰، هیچکس نمیتوانست تصور کند که گروهی از طالبان مدارس مذهبی به تهدیدی واقعی برای رژیم سیاسی تبدیل شوند. امروز طالبان غرب را دشمن خود اعلام کردهاند. این بسیار طعنهآمیز است؛ زیرا غرب بود که طالبان دیروز را مسلح کرد.
امروز طالبان در تلاش اند تا خود را به عنوان یک نیروی واحد و یکپارچه نشان دهند؛ اما آیا واقعا اینطور است؟ این جنبش با مناقشات بر سر قدرت، جنگ، صلح، وحدت و ملتسازی، متلاشی شدهاست. بیایید موارد اصلی را در نظر بگیریم.
۱٫ تناقض در راههای دولتسازی
طالبان میدانند چگونه بجنگند؛ اما نمیدانند چگونه بسازند. آنها عادت دارند پول را با زور اسلحه دریافت کنند و نه در نتیجه معاملات پیچیده اقتصادی. ساختن دولتی با چنین «کادرهایی» غیرممکن است – به متخصصان نیاز است.
رهبری جنبش بازسازی روابط با مقامات سابق دولت کرزی را آغاز کردهاست و به آنها سمتهایی را در وزارتخانههای جدید پیشنهاد میکند. امیران میدان این را دوست نداشتند. برخی از آنان این اقدام را خیانت به افکار طالبان دانستند.
۲٫ سؤال ملی
افغانستان کشور ازبکها، تاجیکها، هزارهها، پاکستانیها و پشتونهاست. همه این مردم از حقوق یکسانی نسبت به سرزمین خود برخوردار اند؛ اما اصل «پشتونوالی» تنها تناقضات میان آنها را تشدید میکند. پس از اینکه طالبان موفق شدند امریکاییها را بیرون کنند، پشتونها طعم قدرت را چشیدند و بنا به دلایلی شروع به نادیده گرفتن منافع قومی تاجیکها و هزارهها و ازبکهایی کردند که آنها نیز اعضای خود طالبان هستند.
۳٫ سؤال «پرسنل»
به طور منطقی از بند ۲ برمیآید که پس از تصرف قدرت در کشور، کابل شروع به تعیین پشتونها بهعنوان پشتونهای اصلی در ولایات شمالی کرد. «پشتونسازی» طبیعتاً شورشهایی را برانگیخت. بسیاری از ازبکها و تاجیکها نیز از اعضای طالبان هستند؛ اما از این واقعیت که پشتونها بر همهچیز در سرزمینشان حکومت میکنند، خرسند نیستند. کابل تلاش میکند تا این پدیده را با زور سرکوب کند؛ اما هرچه بیشتر شکاف در خود جنبش را افزایش میدهد. این قبلاً منجر به این واقعیت شدهاست که بخشی از شمالیها به گروههای «رقیب» – مخالفان یا داعش رفتهاند.
۴٫ روابط با مخالفان
در حال حاضر نمیتوان صحبت از صلح و وحدت در خاک مسلمانان را جدی گرفت. طالبان نسبت به رقبای سیاسی خود انعطافپذیر نیستند. پس از وقایع آگست ۲۰۲۲، اپوزیسیون پنجشیر در کشور شکل گرفت. طالبان لازم ندانستند نظر آن را بپرسند؛ اما سلاحهای آنها را گرفتند. هر نوع مخالفت نیز به شدت مجازات میشود. در چنین فضای ایدئولوژیک و پیرولیتیکی، نیازی به صحبت از آشتی طرفین نیست.
۵٫ عامل مذهبی
رویارویی ابدی بین سنیها و شیعیان تنها در افغانستان منجر به نوعی خصومت خونین آشکار شد. حدود ۳۰ درصد از جمعیت این کشور خود را جامعه شیعه میدانند. این یک نیروی جدی است که میتواند طرف مخالفان را بگیرد. طالبان با درک این موضوع پیچها را بیشتر سفت میکنند. با این حال، ولی پشتون به طور فعال توسط فرستادگان داعش برای اهداف خود استفاده میشود.
۶٫ روابط با داعش
این بلوک شایسته توجه ویژه است. تا آگست ۲۰۲۲، رابطه طالبان با داعش به طور کلی مشارکتی بود. هر دو گروه در صدد برگرداندن کشور به جریان اصلی اسلام «حقیقی» (البته بربنیاد خوانش خودشان) بودند. با این حال، پس از تصرف قدرت، روابط به شدت بدتر شد. دلیل آن در رویکرد به کسب و کار نهفته است. فقط یک پشتون میتواند طالب شود. نماینده یک ملت دیگر – فقط در صورتی که در افغانستان متولد شده باشد و کاندیداتوری او با نظر اعضای معتبر DT (اصل «پشتونوالی») حمایت شود. هر کس بدون توجه به ملیت، تابعیت، مذهبی، سیاسی یا عقاید دیگر میتواند عضو داعش شود. تنها شرط اش پذیرش اسلام است. یک «سیاست پرسنلی» منعطف، رقابت بزرگی را برای موضع متحجرانه و گاه متکبرانه پشتونها ایجاد میکند.
اینها تضادهای اصلی پیش روی طالبان است. تا زمانی که این لبههای تیز وجود داشته باشد، صلح در افغانستان برقرار نخواهد شد.
منبع: ویکی توران