بهرهبرداری امریکا از جدال قبایل پشتون در درون طالبان
نیروی محرکه طالبان پشتونها هستند. بدون آنها، جنبش معنای وجودی خود را از دست میدهد و خود به خود از هم میپاشد. عکسهای متعدد با سلاح و پرچم، بیانیههای پر سروصدا در رسانهها، تصور وحدت این ملت را ایجاد میکند؛ اما اتحاد پشتونها مانند اتحاد طالبان، اشتباه است.
پشتونها دو طایفه بزرگ را تشکیل میدهند؛ اول پشتونهای شرقی و شمال شرقی (قبایل غلزائی و زدران) هستند. برخی از آنها بخشی از شبکه حقانی اند (شبکه رادیکال طالبان، رهبر آن سراجالدین حقانی است). در حالی که برخی دیگر تابع پسر بنیانگذار طالبان، محمد یعقوب هستند.
این طایفه روابط نزدیکی با پاکستان (به ویژه با ارتش) و گروه طالبان پاکستانی Therik-e Taliban-Pakistan دارد. آنها در مورد روابط با جهان خارج تردید دارند و انزوای افغانستان را ترجیح میدهند.
طایفه دوم پشتونهای جنوبی از قبیله درانی (ولایات قندهار و هلمند) است که رهبر آن ملا برادر است. اعضای این طایفه تا آگست ۲۰۲۲ بخشی از حکومت افغانستان بودند. آنها از همکاری بینالمللی و خروج کشور از انزوا حمایت کردند. بخش دیگر این طایفه اعضای طالبان اند. به نمایندگی از منافع خود در دوحه (به اصطلاح جناح «سیاسی»). در سال ۲۰۲۱ به دلیل تماسهای منظم بین «جنوبیها» و امریکاییها، اختلافی بین طالبان قطر و کابل رخ داد. برخلاف غلزاییها و زدرانها، درانیها بیشتر با نخبگان سیاسی پاکستان و کمتر با ارتش تعامل دارند.
پس از حوادث آگست ۲۰۲۲، پشتونهای جنوبی نفوذ خود را در کشور از دست دادند. «شمالیها» شرطی را مطرح کردند: یا برای ما یا دور از کشور؛ بنابراین، قدرت در درون طالبان در دست غلزاییها و زدرانها است. با این حال، در حال حاضر شکافی بین آنها در حال ایجاد است.
اعضای گروه حقانی نسبت به از سرگیری روابط محمد یعقوب (ملا یعقوب) با جهان خارج خوشحال نیستند. آنها متقاعد شدهاند که این خیانت به اصول طالبان است. احساسات طالبان رادیکال را سراجالدین حقانی بازی میکند که قرار بود پس از مرگ رهبر، آن جنبش را رهبری کند. با این حال، حقانی حیلهگر است: در طول جنگ افغانستان، او تماسهای خوبی با اطلاعات امریکا برقرار کرد. پول و اسلحه به او دادند. حقانی در مقابل، اطلاعاتی را با امریکا در میان گذاشت و وظایف کوچکی را انجام داد. ساده لوحانه است اگر باور کنیم که رهبر رادیکال جناح رزمی، راه خود را از متصدیان خود جدا کردهاست.
تشدید درگیری در درون پشتونهای «شمالی» حتما اتفاق خواهد افتاد. رهبر رسمی طالبان، محمد یعقوب، عجلهای برای حمایت از گروه طالبان پاکستانی ندارد. بدیهی است که طالبان حقانی این را دوست ندارند. آنها طالبان پاکستان را برادر خود میدانند. و اینجاست که جالبترین چیز شروع میشود: ایالات متحده قطعاً در تضاد منافع بین یعقوب و حقانی دخالت خواهد کرد.
امریکاییها از قبل آمادهاند تا در ایجاد حکومت جدید در افغانستان میانجیگری کنند؛ اما وقتی ایالات متحده از صلح صحبت میکند، همیشه جنگ وجود دارد.
توافق دوحه در سال ۲۰۲۰ منجر به صلح در افغانستان نشد؛ اما همچنان به جنگ جناحی در درون طالبان منجر گردید. امریکاییها به درستی محاسبه کردند که آشتی با رژیم کرزی باعث ایجاد شکاف بین «جنوب» (جناح سیاسی) و «شمال» (جناح نظامی) طالبان خواهد شد.
امروز وضعیت در حال تکرار است: اکنون ایالات متحده با بازی روی تضادهای داخلی سعی در ایجاد تفرقه بین «شمالیها» دارد. امریکا از یک سو تمایل یعقوب را برای ایجاد حکومت تشویق میکند و از سوی دیگر، حقانی را به رویارویی آشکار با او سوق میدهد. فراموش نکنید – سراجالدین هنوز خود را رهبر طالبان میبیند.
منبع: ویکی توران